کد خبر: ۷۷۳۸۵
تعداد نظرات: ۱۹ نظر
افشاگری دامپزشک معالج توله‌‌ یوزهای «ایران» در گفت‌وگو با حکیم مهر:
«دکتر حسام‌الدین اسکافیان» افزود: می دانستم که کلیه پیروز آسیب شدید دیده اما باز هم تیمی که مسئول مراقبت از پیروز بود، به همان روال عادی و بدون هیچ تغییری در جیره غذایی که به کلیه فشار نیاید، به او غذا می‌داد ...

حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: حالا که یک بار دیگر پرونده زایمان سه قلوهای «ایران» و مرگ تلخ توله‌ها باز شده، «دکتر حسام‌الدین اسکافیان» دامپزشک معالج توله‌‌ یوزهای «ایران» در گفت‌وگو با حکیم مهر برای اولین‌بار به بازخوانی این پرونده می‌پردازد و زوایای دیگری از آنچه گذشت را روایت می‌کند.

او که عضو هیات علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه سمنان و استادیار بخش بیماری‌های داخلی دام‌های کوچک این دانشگاه است، معتقد است که ندانم‌کاری‌های سازمان حفاظت محیط زیست مقصر اصلی مرگ توله‌یوزهای «ایران» و علی‌الخصوص «پیروز» است: «دقیقا از زمانی که جفتگیری انجام شد، ارتباط سازمان حفاظت محیط زیست با دانشگاه قطع شد، گفتند حیوان مال ماست، موفق باشید و تمام.»

وی اظهار می‌دارد که سازمان حفاظت محیط زیست تا حدود ۱۳ تا ۲۰ روز بعد از تولد توله‌ها، دانشگاه را در جریان قضیه قرار نداده و آنها از طریق رسانه‌های بیگانه این موضوع را شنیدند.

دکتر اسکافیان در گفت‌وگو با حکیم مهر تصریح می‌کند: «وقتی حیوان را دیدم، زیر یک دقیقه با دکتر اکرامی تماس گرفتم و اعلام کردم که این حیوان در حال مرگ است و باید انتقال پیدا کند. از آنجا تلفنها شروع شد و کسی که دستور میداد، دامپزشک نبود و با معاونت و رئیس سازمان محیط زیست در حال مذاکره بود و ما هم نشسته بودیم. در واقع بخشی از تماسهای آنها این بود که مطمئن شوند که من اصلاً سواد دارم یا خیر. چون افرادی که آنجا بودند میگفتند که حیوان وضعیت خوبی دارد و راه میرود و هیچ مشکلی ندارد.»

وی ادامه می‌دهد: «به صراحت اعلام کردم که این حیوان نمیماند و یا باید یک اقدام درمانی فوری انجام شود اما آنها هیچ کار خاصی نکردند و کاملا بیخیال نشسته بودند و میگفتند که حال حیوان خوب است و شما نمیدانید.»

دکتر اسکافیان در مورد مرگ پیروز هم می‌گوید: «من از مرداد ماه نتایج را داشتم و میدانستم که کلیه پیروز آسیب شدید دیده اما باز هم تیمی که مسئول مراقبت از پیروز بود، به همان روال عادی و بدون هیچ تغییری در جیره غذایی که به کلیه فشار نیاید، به او غذا میداد؛ میدانستند که پیروز میمیرد ولی هیچ تلاشی برای بیشتر زنده ماندن حیوان نکردند.»

حکیم مهر: آقای دکتر، عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست را در فرایند نگهداری و درمان توله یوزهای «ایران» چطور ارزیابی می‌کنید؟

از آنجا که دانشگاه سمنان نزدیکترین دانشگاه به منطقه توران بود، به عنوان همکار محیط زیست انتخاب شده و قرار بر این است که برخی کمکها اعم از وسایل و کمکهای علمی را با هدف تولید و تکثیر گونههای کمیاب در اختیار سازمان محیط زیست بگذارد که همین کار را هم کرد.

اولین پروژه مشترک این بود که سازمان محیط زیست با تامین هزینه یک میلیارد تومان شرایط تکثیر یوزپلنگ «ایران» را فراهم کند. در جلسهای که برای نهایی کردن پروژه از ما دعوت به عمل آمد، تنها صحبتی که بنده کردم این بود که این پول فقط به اندازه تامین مولتیویتامین و غذای نرمال یک سال و نیم تا دو سال یوزپلنگهاست. در نهایت توانستند با کمک دکتر بهرنگ اکرامی، کیتهای تشخیص استروژن را بخرند تا بتوانند استروژن حیوان را از داخل مدفوع بررسی و نزدیکترین زمان مناسب برای جفتگیری را تعیین کنند که همین کار هم انجام گرفت. دانشگاه به عنوان یک مرکز همکار، هر روز مدفوع را به آزمایشگاه میفرستاد و اساتید نیز پاسخ میدادند. این فرایند نتیجهبخش بود و جفتگیری انجام شد. دقیقا از زمانی که جفتگیری انجام شد، ارتباط محیط زیست با دانشگاه قطع شد.

حکیم مهر: چرا؟

گفتند حیوان مال ماست و شما موفق باشید و تمام شد. در نهایت تولهها به دنیا آمدند و جالب اینجاست که تا حدود ۱۳ تا ۲۰ روز بعد از تولد تولهها، ما را در جریان قضیه قرار ندادند و ما از رسانههای بیگانه این موضوع را شنیدیم. حدود ۲۵ روز بعد از تولد تولهها که یکی از آنها هم تلف شده بود، با من تماس گرفتند و گفتند که شکم توله دوم باد کرده است. علائمی که بنده گفتند، حکایت از یک یبوست بسیار وحشتناک بود. در واقع با روش اشتباه خود، حیوان را به شرایط بسیار بدی رسانده بودند که حیوان نمیتوانست زنده بماند.

حکیم مهر: واکنش شما به تماس تلفنی چه بود و چه کردید؟

ساعت ۷ و ۴۵ دقیقه صبح دکتر اکرامی با من صحبت کرد و من گفتم که حیوان را سریع باید به سمنان بیاوریم که اگر توانستیم در اینجا کاری برایش بکنیم و اگر نشد او را مستقیم به تهران ببریم، چون در توران نمیشد کاری برای آن کرد. اما جواب همه آنها این بود که ما این کار را نمیکنیم و شما باید بیایید.

به زور و اجبار بنده را بردند و فکر میکنم که ساعت ۱۲ بالای سر حیوان رسیدم. وقتی حیوان را دیدم، زیر یک دقیقه با دکتر اکرامی تماس گرفتم و اعلام کردم که این حیوان در حال مرگ است و باید انتقال پیدا کند. چون شکم او کاملا متورم شده بود و حیوان تاکیکاردی داشت. از آنجا تلفنها شروع شد و کسی که دستور میداد، دامپزشک نبود و با معاونت و رئیس سازمان محیط زیست در حال مذاکره بود و ما هم نشسته بودیم. در واقع بخشی از تماسهای آنها این بود که مطمئن شوند که من اصلا سواد دارم یا خیر. چون افرادی که آنجا بودند میگفتند که حیوان وضعیت خوبی دارد و راه میرود و هیچ مشکلی ندارد. در صورتی که از ساعت ۵ صبح حیوان ادرار نکرده و غذا هم نخورده بود. تصور کنید یک توله ۲۰ روزه چه وضعیتی میتوانست داشته باشد. با این وضعیت همچنان میگفتند حال حیوان خوب است!

پیشنهاد من این بود که حیوان را به شاهرود برسانیم و با جراح تماس بگیریم که خود را برساند و بتوانیم معده را تخلیه کنیم، چون بسیار متورم بود و حیوان نمیتوانست تنفس کند.از آنها درخواست کردم که اجازه دهند مانند همان کاری که برای گاو انجام میدهیم، من یک سوزن به داخل معده حیوان فرو کنم تا اگر مایعی یا هوایی هست، بتوانیم آن را خارج کنیم و حیوان نفس بکشد تا او را به جایی برسانیم و بتوانیم حرکتی روی آن انجام دهیم. تصور کنید در یک اتاقک، یک تخت کودک، دو پتو، چند سوزن و یک دماسنج و گوشی بود و این تمام امکاناتی بود که سازمان حفاظت محیط زیست برای نگهداری از تولهها در آنجا گذاشته بود و هیچ چیز دیگری هم نبود. اجازه این کار را به من نمیدادند و می گفتند نیاز نیست و حال حیوان خوب است!

بعد از یک ساعت و نیم، حال حیوان بد شد و افتاد و آنها همچنان در حال تلفن‌کشی بودند که توله را به جای دیگر ببریم. در ساعت یک ربع مانده به سه به این نتیجه رسیدند که توله را به سمنان ببریم که ساعت ۳ و ۴۵ دقیقه حیوان در مسیر و در آغوش خود من تلف شد، در صورتی که ما خیلی راحت میتوانستیم این حیوان را نجات دهیم. در این مدت هیچگونه اقدام درمانی برای این حیوان انجام نشد و جالب این بود که دکتر اکبری معاون سازمان در مصاحبه خبری بعد از تلف شدن توله اعلام کرد که وقتی عضو هیات علمی از دانشگاه سمنان آمد، بعد از اقدامات درمانی تصمیم گرفته شد که این حیوان به تهران اعزام شود، در حالی که اصلا چنین چیزی نبود و ما پنج دقیقه بعد از اینکه رسیدیم، به صراحت اعلام کردم که این حیوان نمیماند و یا باید یک اقدام درمانی فوری انجام شود یا اینکه سوزن به بدن او وارد کنم. اما آنها هیچ کار خاصی نکردند و کاملا بیخیال نشسته بودند و میگفتند که حال حیوان خوب است و شما نمیدانید!

در ادامه که حیوان تلف شده را در تهران کالبدگشایی کردند، مشخص شد که علت مرگ این تولهی به این ارزشمندی، گیر کردن یک تکه مدفوع بزرگ به اندازه خیارشور در انتهای روده و نزدیک به انتهای رکتوم بود. در واقع روده کاملا سالم بود و اینها وقتی دیدند حیوان مدفوع نمیکند، هیچ کاری نکردند و هیچ تشخیصی ندادند و من نمیدانم که آنجا چه میکردند؟

حکیم مهر: محتویات معده چه بود؟

معده پر از لاکتولوز و شیر بود. چون وقتی دیدند که حیوان نمیتواند مدفوع کند و مشکل دارد، همچنان شکم او را با غذا پر کردند. نکته جالب این بود که اینها به حیوان شیر میدادند و میگفتند لاکتوز آن بالاست در حالی که همان باعث یبوست شده بود. در واقع به دلیل عدم تجربه و سواد کافی توله را از بین بردند. این حیوان کاملا سالم بود و به خاطر فشار بیش از حد معده به قفسه سینه مرده بود.

حکیم مهر: اگر شما سوزن را وارد بدن حیوان میکردید، جواب میداد؟

اگر محیط زیست اجازه میداد که من یک سوزن وارد بدن حیوان کرده و هوا و مایعات اضافی را تخلیه کنم، الان حیوان زنده بود. اگر حیوان را زودتر ارجاع میدادیم، الان زنده بود. اگر حال حیوان را زودتر به ما خبر میدادند، الان زنده بود و علت مرگ یک یبوست ساده به خاطر سهلانگاری بود. من در نامه و گزارش ماموریت به دانشگاه این موارد را نوشتم و اطلاع دادم و جالب این بود که یک کمیته تشخیصی حقیقتیاب تشکیل دادند و در آنجا تنها اتفاقی که نیفتاد، دعوت از من بود و خودشان بریدند و دوختند.

حکیم مهر: وضعیت «پیروز» چگونه بود؟

توله سوم سالم بود اما سازمان محیط زیست به قدری به همه نارو زده که هیچ جایی حاضر به همکاری با آنها نبود. آزمایشهای پیروز انجام شد و هیچ مشکلی نداشت. پیروز تحویل محیط زیست داده شد که آنجا یک تیم جدید مراقبت از او را به عهده بگیرند، چون توله دوم را به خاطر ضعف دامپزشکی از دست دادیم.

وقتی متخصصان داخلی دام کوچک داریم که کار آنها روی سگ و گربه و گوشتخواران و گربهسانان است، از دکترهای عمومی و متخصصان دام بزرگ استفاده می‌کنیم؛ کسانی که کار آنها روی تکمعدهایها است و افرادی که به کوچکترین مشکلی حیوان را به دارو و درمان میبندند. گویا یکی دو هفته بعد برای حیوان تشخیص بیماری دادند و گفتند این بیماری از قبل بوده، در صورتی که حیوان کاملا سالم بود. باز هم از افراد نابلد و ناوارد مشاوره گرفتند و دارویی را به حیوان زدند که باعث مشکلات کلیوی حیوان شد.

حکیم مهر: مشکلات کلیوی پیروز از چه زمانی شروع شد؟

با توجه به اطلاعاتی که دکتر اکرامی به من دادند، من از مرداد ماه نتایج را داشتم و می دانستم که کلیه پیروز آسیب شدید دیده اما باز هم تیمی که مسئول مراقبت از پیروز بود، به همان روال عادی و بدون هیچ تغییری در جیره غذایی که به کلیه فشار نیاید، به او غذا میداد. خلاصه اینکه یک تیم کاملا نمیدانم چه بگویم از پیروز مراقبت کردند و میدانستند که پیروز میمیرد ولی هیچ تلاشی برای بیشتر زنده ماندن حیوان نکردند. هدف ما از تکثیر پیروز این نبوده که حیوان در اسارت به دنیا بیاوریم بلکه هدف این بوده که اجازه ندهیم نژاد این حیوان از بین برود. حتی میتوانستند با درمانهایی که انجام دادند، حداقل یک اسپرم از پیروز بگیرند که یک ذخیره ژنتیکی شود که با یک روند اشتباه و با کارهای کودکانه، انجام ندادند. حرفی که میزنم مثل این است که بزرگترین معماران دنیا را در ایران داشته باشید اما به یک انسان معمولی ماموریت دهید که خانه بسازد؛ دقیقا همین اتفاق در محیط زیست میافتد و به عنوان علم از آن یاد میکنند.

حکیم مهر: نقش دامپزشک آفریقایی چه بود؟

این شخص که «دکتر پیتر» نام داشت، از نظر بنده و صحبتهایی که با هم داشتیم، یک دکتر عمومی است که فقط نگهدارنده چندین یوزپلنگ بوده است. اینکه تصور کنید به صورت تخصصی آمده و اطلاعاتی از یوزپلنگ داشته، اصلا اینطور نبود. این شخص را بزرگ کردند فقط برای اینکه بگویند در داخل کشور کسی را نداریم و تقصیر را به گردن ما میانداختند. در نهایت پیروز هم تلف شد، در حالی که مطمئنا اگر یک تیم درست و حسابی بالای سر او بود، این حیوان به دلیل درمان اشتباه و اشکالات زیادی که وجود داشت، تلف نمیشد.

حکیم مهر: از نظر شما مرگ پیروز هم ناشی از قصور در نگهداری بوده است؟

پیروز در طول چندین ماه دچار التهاب شدید روده بوده و حتی یک مدفوع سفت نداشته اما یک متخصص بالای سر او نرفته بود. یادم هست زمانی که آذر و توران پیدا شده بودند و من از حال پیروز پرسیدم، تعجب کردم که هیچ کاری نکردند و از هیچ کسی هم کمک نخواستند. یعنی همچنان که از پیتر کمک میگرفتند، اما به هیچ نتیجهای نرسیده بودند و این قضیه چندین ماه طول کشیده بود و همینطور ادامه میدادند. خلاصه که آذر و توران پیدا شدند و آنها را با همان شرایط به سمنان آوردند. این بار رئیس محیط زیست از من سوال کرد که میتوانیم آنها را در سمنان نگهداری کنیم؟ من در جواب گفتم که ما تلاش خود را میکنیم اما من تا به حال از یوزپلنگ نگهداری نکردم و ندیدم، اما بالاخره اطلاعاتی داریم و افرادی هستند که کمک کنند.

آذر و توران به سمنان آمدند و من و دکتر اکرامی به عنوان دامپزشک شرایط را با هم مدیریت کردیم. از همان شیوه استفاده کردیم و وضعیت را به شرایط مناسب رساندیم. با کمک متخصصین تغذیه دانشگاه یک جیره غذایی مناسب برای آنها نوشتیم و حیوانات به درستی مدیریت شدند، به طوری که الان میبینیم که دو حیوان سالم و بدون هیچ مشکلی هستند و حتی یک بار اسهال و استفراغ نداشتند و با این شرایط آنها را تحویل محیط زیست دادیم.

محیط زیست آن قدر ضعف داشت که شانس آورد دوباره این دو توله را از دست نداد. بنده و دکتر اکرامی به مدت دو ماه آنجا بودیم و شبانهروز از آنها مراقبت میکردیم. همه چیز نرمال شده و طبق آن چیزی بود که این بار خودمان میگفتیم و نه چیزی که از افراد خارج بپرسیم. هیچ موردی نبود و حیوانات خیلی راحت تا دو ماه در سمنان ماندند و به دلیل مشکلی که دانشگاه با محیط زیست پیدا کرد، من نتوانستم در آنجا حضور پیدا کنم.

تولهها را به توران فرستادند و بعد از چند ماه به بنده زنگ زدند که یکی از تولهها به نام توران دچار مشکل گوارشی شده و یک بار استفراغ و یک بار اسهال کرده و در این سه روز گذشته غذا هم نمیخورد. باز هم درخواست کردم که توله را بیاورند. چون تجربه قبلی نشان داده بود که وقتی اینها حرفی را میزنند، شرایط هزار برابر بدتر است. باز هم مخالفت شد و ما را به آنجا بردند و حدود ساعت ۲ و ۳ به آنجا رسیدیم. حیوان به شدت لاغر شده بود و این نشان میداد شرایط مربوط به الان نیست و امکان بیهوشی هم نداریم.

گفتم به من اطلاع دادند که در این مدت چندین بار این اتفاق برای حیوان افتاده و دچار مشکل شده است. از آنها خواستم که حیوان را بگیرند و به سمنان انتقال دهند و آزمایشهای لازم را روی آن انجام دهند تا مشکل مشخص شود. حتی گفتم ما که قرار نیست حیوان را بیهوش کنیم، پس هر دو را با هم ببرید که یک تشخیص کلی هم داشته باشیم و سلامت آنها را بررسی کنیم. تا ساعت ۱۲ شب ما را معطل کردند. حیوانی که غذا نخورده و تنها روش رسیدن به آن این بود که بیهوش شود، چون برخلاف صحبتهایی که میکردند، حیوان را در حالت غیرطبیعی در قفس نگهداری میکردند اما هنوز نتوانسته بودند آن قدر آن را اخت کنند که بتوانیم خیلی کارها را بدون بیهوشی انجام دهیم. دو حیوان را داخل قفس کردند اما آن قفس را از عصر همانجا نگه داشتند؛ در همان قفسهایی که میگفتند در این سه روز فقط یک بار اسهال کرده، یک اسهال به شدت بدبو کرد که نشاندهنده عفونت بسیار شدید رودهای بود که خودشان هم وحشت کردند اما گفتند ما منتظر تیم دیگری هم بمانیم که از تهران میآمد. تیم بعدی گفت ما یک آنتیبیوتیک میزنیم، برخلاف چیزی که ما گفتیم که باید تشخیص دهیم.

نکته این است که این حیوان را دوباره بیهوش کردند، نمونههایی گرفتند و به مراکز نزدیک فرستادند و جالب این بود که تمام جوابها اشتباه بود و هیچ تشخیصی صورت نگرفت. فقط یک رادیولوژیست از تهران آمد و سونو کرد و هیچ کار دیگری انجام ندادند و فقط چند آنتیبیوتیک زدند که حیوان بلند شد.

حکیم مهر: به‌عنوان حرف آخر...

به طور خلاصه صحبت من این است که محیط زیست توانایی مدیریت ندارد. برخلاف اینکه در میان کارمندان و محیطبانان خود، افراد فوقالعاده دلسوز و مهربان دارد که واقعا تلاش میکنند و از جان و دل مایه میگذارند، اما متاسفانه رؤسای دلسوزی ندارند و فقط هدف آنها این است که حیوانات را به کشتن بدهند.

حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 



خبرهای مرتبط
انتشار یافته: ۱۹
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۹
ناشناس
|
Turkiye
|
۲۲:۴۴ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
5
18
دقیقا مشکل از آنجایی شروع شد که یک‌ متخصص دام بزرگ را که در درمان دام های بزرگ ناتوان مانده و خود را دکتر حیات وحش جا می‌زند و با استفاده از ارتباطات آن بیمارستان خود را متخصص حیات وحش معرفی می‌کند، می‌آید و می‌شود پزشک یک توله یوزپلنگ...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۵ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
1
17
تا این حد محیط زیست قدرت داشت که نتایج کالبدگشایی پیروز رو منتشر نکرد!
نتایجی که خیلی چیزهارو میتونه روشن کنه
از آسیب کلیه گرفته تااااااااا ...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۸ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
1
15
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۷ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
1
16
بعد همین سازمان محیط زیست طی مراسمی از همدیگه تقدیر و تشکر کردن و به همدیگه لوح تقدیر دادن برای این وضعیت پروژه تکثیر یوز. دکتر عزیز با این مصاحبه ای که کردی کلا دیگه نمیذارن دست به یوز بزنی ولی شاید اگر سکوت میکردی ازت تقدیر هم میکردن.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۱ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
1
15
امیدوارم هر کس که با عمل خود باعث مرگ پیروز زیبا شد و باعث اشک دوستدارانش شد تاوان عمل خود را به بدترین نحو بدهد که قطعا اینطور خواهد بود.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۳ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
1
9
متاسفانه به دلیل سهل انگاری و بی توجهی و بی اهمیتی سه توله یوز با ارزش به راحتی از بین میرود،امیدوارم هیچ وقت شاهد از بین رفتن حیوانات حیات وحش نباشیم،خداوندا خودت همواره مواظب حیوانات حیات وحش باش ،آمین
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۵ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
0
3
خواهران؟ مگه هر سه توله نر نبودن؟ اشتباه تیتر زدید
پاسخ ها
حکیم مهر
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۲۶ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
با سلام و احترام،
صحیح می فرمایید.
ضمن عرض پوزش، اصلاح شد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
4
12
اون متخصص جراحی هم که مصاحبه کرده بود همینو گفته بود دیگه اونم گفته بود عدم سواد! اومدن گفتن دانشجوعه و تجربه نداره و اطلاعات غلط داده و ...
الان هم میان برای دکتر اسکافیان مینوسن دامپزشک دام کوچیکه حیات وحش بلد نیست یا مینویسن دامپزشک سلبریتی و لوژنشینی که کارفیلدی نکرده و یا مینوسن اساتید و افراد وابسته به دانشگاه بهتره توی مراکز شیک خودشون بمونن و دانشجو رو پله کنن.
مثل این که برای اظهار نظر کردن راجع ایران و توله هاش حتما باید شکم یوز باز کرده باشی یا توله یوز از دست داده باشی وگرنه صلاحیت اظهار نظر نداری!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۴۸ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
6
4
این آقای دکتر هم از زاویه دید خودش نگاه می کند. قطعا سهل انگاری شده ولی .............. سوزن زدن به معده ای که پر از گاز هست ممکنه خونریزی داخلی ایجاد کنه و یا رادیکال های آزاد را آزاد کند و باعث شوک شوند. بهترین کار برای اون توله، تنقیه بود و اینکه گازها با لوله معده ای خارج شود. .............. ضمنا طبق بررسی هایی که من کردم پیروز به دلیل پانکراتیت و نه آسیب کلیوی به فنا رفت. اینو بر اساس تاریخچه حیوان و گزارش سونوگرافی دکتر ملازم میگم. ................
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۷:۲۸ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
بابا سانسور نمی گردی ببینیم چی نوشته
ناشناس
| Germany |
۱۲:۳۱ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
دکتر اسکافیان کاملا صحیح قصد درمان داشتند.
دقیقا متن کتاب فوزوم ویرایش 5 ص 422 در رابطه با dilation معده میگه قبل از هرکاری باید decompress صورت بگیره اونم یا با آنژیوکت سایز بزرگ یا یک تروکار کوچک و یا لوله معدی! حتی پایین صفحه عکس تروکار زدن به حیوان گذاشته شده!
در ضمن تنقیه یا enema برای معده نیست برای رکتوم و کولون هستش!
به گاو به اون عظمت تروکار میزنن برای تخلیه گازهای شکمبه بعد سوزن میخواد خونریزی داخلی ایجاد بکنه؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۲۴ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
10
0
.......... اين همه از بشر رو تو جنگ اكراين و غزه مي كشند. حالا ايرادي نداره يك كم سوادي هم سه تا توله يوز رو بكشه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۴۲ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
چه ربطی داره؟!
پس برای این که یه مقدار از درد و رنج کودکان غزه کم بشه بدیم یه چندتا توله یوز آسیایی قربانی کنن.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۳۷ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
2
3
سلام حکیم جان دست از سر پیروز بردار، کاش به جای این اخبار پیگیر اجرایی شدن ماده ۱۸و ۱۹ می شدید.
سعید صادقی -مرکز ملی تشخیص سازمان دامپزشکی کشور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۴۳ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
3
2
با سلام ودرود بر دوست عزیز استاد ارجمند جناب اقای دکتر اسکافیان. همواره موفق وموید باشید. مایه مباهاتید.
حمید خوشرو
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۰ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
4
10
آقای دکتر چنان میفرمایند دکتر پیتر فقط یک دکتر عمومی بود و جندان سوادی نداشت گویی ملاک سواد و تجربه داشتن تخصص هست بهتره ایشون بدونن در دنیای امروز به استثنا مملکت ما مهم داشتن سواد و تجربه هست نه صرف داشتن تخصص داخلی حیوانات کوچک و هر دکتر دامپزشک با توجه به علاقه و آموزش ها و تجربیاتی که در فیلد موردنظر خود دارد اجازه درمان واظهار نظر در رشته مربوطه را دارد که اگر اینطور نبود قطعا دکتر پیتر مسئول یکی از معتبر ترین مراکز حفظ و نگه داری یوز در دنیا نبود
محمدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۲ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
2
2
ممنون از جناب دکتر اسکافیان بابت اطلاع رسانی که انجام دادن و زحمات ایشون ؛ امیدواریم در آینده کار به کاردان سپرده شود و متخصصین صفر و صد کار را برعهده بگیرن
sadegh
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۱۹ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۰
1
3
جالبه هر جا صحبت از کم کاری میشه پای سازمان محیط زیست در میان است اگر این سازمان کاری ازش بر میومد الان وضعیت آب و هوای شهرها مخصوصا شهرهای صنعتی این قدر آلوده نبود. کارهای خودشون را انجام نمیدهند میرون سراغ کارهایی که مربوط بهشون نیست و جالبه تو اون کارها هم ..... میزنند به نظر من درش را تخته کنند بلکه محیط زیستمون نجات پیدا کنه
نظر شما
ادامه