حکیم مهر: «دکتر سید ابوالفتح داریوش صبور» در تاریخ یکم شهریورماه سال ۱۳۰۵ دیده
به جهان گشود.
به گزارش حکیم
مهر، وی پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه به دانشگاه
راه یافت و در رشتهی دامپزشکی دکترا گرفت. سپس به دلیل علاقهاش به ادبیات و شعر
مجدداً به تحصیل پرداخت و دکترای زبان و ادبیات فارسی را اخذ کرد.
دکتر داریوش صبور افزون بر کار تخصصیاش، به تدریس
در دانشگاه تهران پرداخت. وی در زمینههای داستاننویسی و شعرسرایی فعال بوده و آثار پژوهشی، قلمی و ذوق
شاعری او در کتابهایی چند منتشر شده است.
عناوین کتابهای دکتر داریوش صبور به شرح زیر
است:
- غدد پاراتیروئید و بیماریهای آن
- پنج پر (مجموعه داستان)
- عریان (۱۰ داستان)
- تالار آینه (۱۲ داستان)
- صدف (زندگینامهی ۳۵ شاعر
معاصر)
- آفاق غزل فارسی
- ذرهی خورشید عشق و عرفان و تجلی آن در شعر
پارسی
- رهاورد رهی
- حدیث دل (به کمک زهرا ادیب)
- بر کران بیکران
- از کاروان حله
- تدوین متون آموزش برنامهای (با همکاری محمدحسین
امیر تیموری)
- پیر نیشابور
«دکتر داریوش صبور» در تاریخ نهم مردادماه سال ۱۳۹۱ در ۸۶ سالگی دیده از جهان فرو بست.
وی در مقالهای با عنوان «عندلیب گلشن شعر و ادب، رهی» در پژوهشنامه فرهنگ و ادب نوشته
است:
روزی که برای دیدن رهی به ادارهی پیشه و هنر در
خیابان نادری (جمهوری) رفتم، متوجه شدم که رهی از دلدردی رنج میبرد. به من گفت
با وجودی که نزد طبیبانی بسیار رفتم، بهبودی حاصل نشده، قرصی به او دادم و پس از
چند روز که دوباره او را دیدم، اظهار سلامتی کامل کرد و گفت در قبال لطفی که به من
کردی، شعری برایت سرودهام. من هم که در آن زمان مسئول مجله «دنیای جدید» بودم، این
قطعه را که نمایندهی ذوق چشمگیر رهی بود چاپ کردم، هر چند پس از آن نیز انتقادهایی از رهی شد.
طبیب و بیطار
عمری از جور چرخ مینا رنگ
رنجه بودم، ز رنج بیماری
یافت آئینه وجودم زنگ
از جفای سپهر زنگاری
تار شد دیدگان روشنبین
زرد شد چهرگان گلناری
همچو موشی نحیف گشت و نزار
تن فربه چو گاو پرواری
آزمودم همه طبیبان را
در شفاخانههای بهداری
کار آن جمله و طبابتشان
کار بوزینه بود و نجاری
نه حکیمی، خبر ز حکمت داشت
نه پرستاری از پرستاری
پیش بیطار رفتم آخر کار
چارهای خواستم ز ناچاری
وآن شفابخش دام و دد بگرفت
دستم و رستم از گرفتاری
بیتأمل علاج دردم کرد
تن ز غم رست و من ز غمخواری
طرفه بین، کز طبیبم آن نرسید
که ز دانای فن بیطاری
یا من از خیل چارپایانم
یا طبیبان از هنر عاری