کد خبر: ۷۸۱۶۱
تعداد نظرات: ۱۰ نظر
ناگفته‌های تولد تا مرگ «پیروز» در گفت‌وگوی حکیم مهر با «دکتر بهرنگ اکرامی»:
«دکتر بهرنگ اکرامی» افزود: مگر می‌شود یک فیلم را بدون اینکه آن را دید، نقد کرد؟ وقتی شما در جایی حضور ندارید و فاقد اطلاع دقیق هستید، حق ندارید مصاحبه کنید و اطلاعات اشتباه دهید ...

حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: از نظر «دکتر بهرنگ اکرامی» آن چه که «پیروز» را به کام مرگ فرستاد، رفتار اشتباه تیمارگر او بود: «فضا را به سمتی بردند که انگار اکرامی دو توله را کشته، در حالی که من اصلا در ماجرا دخیل نبودم. من یک متخصص مامایی بودم که حیوان را باردار کردم و در زمان زایمان هر کمبودی را که بود، پوشش دادم. مادر را نجات داده و سه توله سالم تحویل سازمان محیط زیست دادم و زمانی رفتم که مطمئن شدم تولهها سالم هستند.»

از نظر او «پیروز» به منجلاب سمبلیک شدن افتاد و مسیر آن از کارهای تحقیقاتی خارج شد: «آقای شهرداری حتی یک هفته هم در توران دوام نیاورد. آنجا آنتن موبایل نداشت و ظاهرا نمیتوانست خود را ارضا کند و به بهانههای مختلف رفت، وگرنه اگر یوز برای او مهم بود، همان جا میماند.»

دکتر اکرامی در گفت‌وگو با حکیم مهر تصریح میکند: «اینکه میگویند سزارین از پیش تعیین شده و توله نارس بوده اشتباه است، چون ما نمی‌توانیم همه مسائل فنی را به مردم نشان دهیم و این کارها تخصصی است. آقای دکتر معماریان همیشه در خانه نشسته و خیلی راحت در مورد مسائل تخصصی نظرات اشتباه می دهد و در رسانههای داخلی و خارجی صحبت میکند، در صورتی که وقتی متخصص بالای سر کار نیست، نباید نظر دهد. مگر میشود یک فیلم را بدون اینکه آن را دید، نقد کرد؟ وقتی شما در جایی حضور ندارید و فاقد اطلاع دقیق هستید، حق ندارید مصاحبه کنید و اطلاعات اشتباه دهید.»

حکیم مهر: آقای دکتر، در ماجرای تولد تا مرگ «پیروز» شما کجای ماجرا بودید؟

واقعیت این است که من تا 27 روزگی پیروز، از دور او را نظارت می کردم. 48 ساعت بعد از سزارین، مادر پیروز به غذا آمد و وضعیت توله خوب بود و من تا حدود 12 روز در توران بودم. افرادی از سازمان محیط زیست به آنجا آمدند و مستقر شدند و از طرفی وضعیت حیوان هم خوب بود و به همین دلیل من اردیبهشت سال 1400 که عید فطر هم بود، برای استراحت به ساری برگشتم. سایت توران پوششدهی آنتن ندارد و من دورادور که با بچهها در تماس بودم، همه چیز خوب بود. توله اول که تلف شد، با من تماس گرفتند و من برای کالبدگشایی به آنجا رفتم که نارسایی ریه مادرزادی مشاهده شد. گزارشهای آن موجود بود و لاشه را که به بخش پاتولوژی ارجاع دادیم، آنها هم تایید کردند.

حکیم مهر: اما اظهارنظرها در مورد علت مرگ، متفاوت بود.

در این خصوص ممکن است که دوستان از دور نظراتی دهند اما آنچه من میگویم، مطابق با سند است. توله مشکل مادرزادی چسبندگی ریه داشت؛ در زمان تولد وزن کمتری از سایرین داشت و در نفس کشیدن هم با مشکل مواجه بود. اما دو توله بعدی خوب بودند. من تیمارگر را تغییر دادم و آقای شهرداری را در توران مستقر کردم که ایشان یک هفته در توران بود و بعد به دلایل و بهانههای مختلف از آنجا رفت. در ادامه گزارش دادند که توله دوم کسالت دارد که من دکتر اسکافیان از دانشگاه سمنان را به آنجا فرستادم. ایشان گفتند که وضعیت توله زیاد جالب نیست و باید به تهران برود که من از دکتر اکبری کسب اجازه کردم و توله را به تهران ارسال کردیم که متاسفانه بین راه تلف شد. توله دوم نیز بنابر گفته آقای قربانی تیمارگر همراه آن، بسیار سالم بود. در طول مسیر دوستان گفتند که توله سوم بسیار سالم است و اگر اجازه دهید ما برگردیم، اما من قبول نکردم و گفتم که برای چکآپ به تهران و به بیمارستان دکتر فتاحیان بروید تا حداقل یک معاینه شود. به گفته تیمارگر، توله، شیر بسیار خوبی خورده و جست و خیز مناسبی داشته اما تیمی که برای درمان آمدند، آنژیوکت بستند و گفتند که بیمار بوده و خونریزی ریه و گوارش داشته که من نمیدانم این از کجا درآمد.

در این میان که توله دوم مریض بود، ما به دنبال آوردن دامپزشک خارجی بودیم. معمولا روال و سلسلهمراتب بخش دولتی کمی زمانبر است اما بالاخره موفق شدیم «دکتر پیتر کالدول» را به ایران بیاوریم که در زمان ورود او، پیروز تقریبا 27 روزه بود. خود من برای استقبال از ایشان به فرودگاه رفته و او را آوردم. ایشان معاینه کرد و درمانهایی قرار داد و بعد به توران رفتیم و ایران را بیهوش و دستگاه تناسلی او را چک کردیم که گزارشهای آن موجود است. رحم حیوان عفونت نداشت و سالم بود و ایشان خیلی تایید کرد که مشکلی ندارد. دکتر کالدول باز به تهران برگشت که من با ایشان نیامدم. توله تحت درمان قرار گرفت، وگرنه حیوانی که 9 ماه مانده و به گوشت آمده، نباید چنین شود. ما در سمنان دو توله را بزرگ کردیم. توله در دورهای که شیر دستی میخورد، دچار نوسانات گوارشی بوده و ریسک آن بالاست، اما زمانی که به گوشت میآید، میتوان گفت که حساسیتهای بیماریهای گوارشی از بین میرود، چون حیوان گوشتخوار است، مگر اینکه غذای بیکیفیت بگیرد.

حکیم مهر: ارزیابی شما از روند درمان پیروز چه بود؟

بنده بعد از ورود دکتر خارجی در کارهای درمانی او دخالت نکردم و دوستان در سازمان با هماهنگی دکتر کالدول کارهای او را انجام میدادند و من صرفا از دور تذکراتی میدادم که حیوان را وارد حواشی اجتماعی و سمبلیک نکنند. به هر صورت این یک کار تحقیقاتی بود که به دلایل مختلف، در مسیر هجمههای اجتماعی افتاد و روند کار از مسائل تحقیقاتی خارج شد. زمانی که من در توران روی تولید مثل چیتا کار میکردم، از سال 99 هیچکس نمیدانست که ما چه میکنیم و همه حرفهایی که بعدها زدند که آخرین یوز نر را گرفتید و... غلط بود و مصاحبههای آن هم موجود و مستند است.

حکیم مهر: یکی از انتقادها این است که آیا اساسا نیازی به سزارین ایران بوده است؟

آقای دکتر معماریان همیشه درخانه نشسته و خیلی راحت در مورد مسائل تخصصی نظرات اشتباه میدهد و در رسانههای داخلی و خارجی صحبت میکند. در صورتی که وقتی متخصص بالای سر کار نیست، نباید نظر دهد. مگر میشود یک فیلم را بدون اینکه آن را دید، نقد کرد؟ وقتی شما در جایی حضور ندارید و فاقد اطلاع دقیق هستید، حق ندارید مصاحبه کنید و اطلاعات اشتباه دهید. اینکه میگویند سزارین از پیش تعیین شده و توله نارس بوده اشتباه است، چون ما نمیتوانیم همه مسائل فنی را به مردم نشان دهیم و این کارها تخصصی است. اساتید دانشگاه تهران فیلمها را دیدند و خود دکتر رستمی میگفت که من تا الان تصور میکردم که حرف اینها درست است. اما زور زایمانی شروع شده و حیوان 12 ساعت زور زده و در حال تلف شدن بوده است. ما که نباید همه این مسائل را به مردم نشان دهیم. اینکه این آقایان به خاطر برخی شرایط خاص به دنبال این بهرهبرداریها هستند تا دیده شوند، کاری نداریم.

حکیم مهر: اشاره کردید که پیروز یک پروژه تحقیقاتی بود که نباید در مسیر سمبلیک میافتاد. چرا اینطور شد؟

بله، متاسفانه پیروز به منجلاب سمبلیک شدن افتاد و مسیر آن از کارهای تحقیقاتی خارج شد. آقای شهرداری حتی یک هفته هم در توران دوام نیاورد. آنجا آنتن موبایل نداشت و ظاهرا نمیتوانست خود را ارضا کند و به بهانههای مختلف رفت، وگرنه اگر یوز برای او مهم بود، همانجا میماند. من دو توله به او دادم و اعتبار خودم را گذاشتم و او را به توران دعوت کردم و هر امکاناتی را که میخواست در اختیارش گذاشتم، اما یک هفته هم آنجا نماند، چون اجازه عکاسی و تصویربرداری نداشت.

وقتی برای توله سوم به ایشان زنگ زدم، در تهران بود و گفت که به یکی از دوستانم فلان قول را دادهام. گفتم هر زمان برگشتی با من تماس بگیر، اما ایشان رفت و دیگر نیامد. توله دوم که تلف شد، برای توله سوم دکتر اکبری به من زنگ زد که چه کنیم؟ گفتم اجازه دهید ببینیم آقای شهرداری کجا هستند و زمانی که با او تماس گرفتم در تهران بودند. جالب این است که قبل از تماس من کلی آه و ناله و پست و استوری گذاشته بود! خلاصه ایشان را دعوت کردیم، پیش دکتر اکبری رفت و توله را تحویل گرفت و آن داستانها پیش آمد که گفتند دارو تزریق کردند و فلان که من خبر ندارم و عادت هم ندارم چیزی را که ندیدم نظر دهم و کسی را قضاوت کنم. طبق گزارش دکتر کالدول، دارویی که اینها زده بودند برای کلیه توله مسمومیت و ایجاد نارسایی میکرده است و گزارش آن موجود است. چون خودم به عنوان دامپزشک معتمد زیر گزارش را امضا کردم، میتوانم با اطمینان بگویم که دکتر کالدول گفت که این دارو در کلیه توله مشکل ایجاد میکند.

حکیم مهر: همان دارویی که به صورت تلفنی تجویز شده بود؟

بله. آقایی که از ارمنستان این کار را انجام داد. دامپزشک مطرح آفریقایی که رزومه دارد و کار تحقیقاتی او چیتا هست، نوشته و مهر و امضا کرده است و من طبق حرف ایشان این را میگویم. چون ما در ایران درخصوص چیتا صاحبنظر نیستیم و بعد از این همه سال، اولین مورد زایمان بود که اتفاق افتاد. تعداد کیسهای یوزپلنگ ما بسیار کم است و ما هنوز در مورد بیماریهای چیتا و حتی تولید مثل او که من به صورت تخصصی کار میکنم، به مرحله صاحبنظری نرسیدم که بخواهم حرفی بزنم و ادعا کنم. اما دکتر کالدول در آفریقای جنوبی برای خود یک برند است و بیمارستان دارد و کار میکند.

حکیم مهر: از نظر شما مهمترین علت مرگ پیروز چه بود؟

از نظر من آن چه پیروز را به کام مرگ برد، رفتار اشتباه تیمارگر او بود. من همیشه این را گفتم و تذکر دادم. فضا را به سمتی بردند که اکرامی دو توله را کشته در حالی که من اصلا دخیل نبودم. من یک متخصص مامایی بودم که حیوان را باردار کردم و در زمان زایمان، هر کمبودی را که بود، پوشش دادم. مادر را نجات داده و سه توله سالم تحویل سازمان محیط زیست دادم و زمانی رفتم که مطمئن شدم تولهها سالم هستند. زمانی هم که دکتر سلاجقه به توران رفت، توله ها 20 روزه بودند و 700 گرم وزن گرفته بودند و بسیار سرحال و تمیز بودند. اگر شیر یا تیمارگران مشکل داشتند، چرا توله‌ها این وزن را گرفتند؟ آذر و توران که آمدند 500 گرم و این تولهها نزدیک به 750 گرم وزن داشتند. یکدفعه چه مشکلی پیش آمد که تولهها به هم ریختند؟

من توران و آذر را در طول سه هفته به گوشت رساندم و زمانی که به گوشت رسیدند، دیگر اصلا مریض نشدند و روند رشد آنها شروع شد. دوره شیرخوارگی یوزپلنگ که تمام میشود، به پروسه رشد میرسد. حیوان 9 ماهه بود و هر روز عکس او با گردنبند الیزابت در میآمد. آقای شهرداری فیلم و استوری میگذاشت و با او میرقصید اما زمانی که ما میخواستیم او را به توران بیاوریم، میگفتند مریض است.

از نظر من پیروز آلت دست یکسری افراد شد، در حالی که ما میخواستیم او را تکثیر و به عنوان ژنتیک استفاده کنیم اما به دست یک‌سری انسان شومن افتاد و مسیر آن از تحقیقات خارج شد و به محبوبیتهای اجتماعی رسید.

حکیم مهر: البته نظیر این اتفاق در کشور چین برای پاندا هم اتفاق افتاد.

بله، خیلی خوب است که انسان یک گونهای را برند کرده و برای آن محبوبیت ایجاد کند تا مردم برای آن ارزش قائل شوند و در روستاها و جادهها بیشتر به آن دقت کنند. در چین پاندا را تبدیل به نماد کردند که مردم بیشتر مراقب باشند. آنها حیوان را آلت دست و بازیچه کارهای سیاسی خود نکردند و به دنبال جذب فالوئر و مراسم تولد و... نبودند. در شأن این گونه نیست و شما مسیر را اشتباه رفتید. وقتی مرده مراسم سوگواری بگیرید و...؛ برای من این توجیه ندارد. به غیر از بیماریها، روند اشتباه معرفی این حیوان به جامعه بود که حیوان را به سمت مرگ برد و این نظر من است.

حکیم مهر: از حضور دکتر کالدول دفاع کردید. اساسا چرا دکتر دامپزشک خارجی وارد ماجرا شد؟ آیا توان دامپزشکان داخلی کم بود؟

به خاطر اینکه آن قدر هجمه‌ها توسط امثال دکتر معماریانها در داخل کشور زیاد شد که هیچ استادی نمیپذیرفت به این توله دست بزند. همه از آبروی خود ترسیدند و ما مجبور شدیم دامپزشک از خارج بیاوریم. برای جلسه اختصاصی هم اساتید را با خواهش و تمنا جمع و هسته تخصصی ایجاد کردم. اصولا انسانهایی هستند که اسم دامپزشک دارند اما هیچگونه اصول اخلاقی را رعایت نمیکنند. من هیچوقت پاسخ آنها را ندادم اما آن قدر مستندات دارم که بتوانم همه حرفهای آنها را زیر سوال ببرم. به من گفتند شما کار خود را انجام دهید و نتیجه کار، پاسخگوی همه چیز خواهد بود و از آن لحظه، ما کار خود را انجام میدهیم. یک فیلم 45 دقیقهای از یک فعالیت سه ساله گرفتند و روی آن نقد میکنند. شما چطور میخواهید از یک برش کوتاه از ماجرا، قضاوت کنید؟ این نشان میدهد که همه به دنبال منافع شخصی و تخریب هستند و هیچ مساله علمی پشت آن نیست. اگر انتقاد علمی بود ما خیلی هم خوشحال میشدیم اما هر آنچه میبینیم، یک مشت شایعه‌پراکنی و جوسازی است.

حکیم مهر: سوال دیگر این است که چرا گزارش پاتولوژی پیروز منتشر نشد؟

راستش من در جریان کار نیستم. پاتولوژی شامل بخشهای مختلف از جمله سمشناسی و... است که قرار بود هزینه دانشکده را پرداخت کنند و بعد آن را انتشار دهند یا ندهند. شاید هم پیش خود گفتند که در صورت انتشار، امثال این آقایان جوسازی کرده و در جامعه التهاب ایجاد میکنند. از نظر من اگر کار از نظر اخلاقی درست انجام شود، انتشار یک مطلب علمی هیچ ایرادی ندارد. فکر میکنم سازمان محیط زیست هم بسیار موافق این قضیه است اما متاسفانه یک چیز کوچک را قبل از اینکه انتشار پیدا کند، در جامعه به هزار شکل مختلف بیان میکنند. یکی میگوید جیوه زیاد بوده و دیگری از خوردن پلاستیک حرف میزند. خود حیوان را هم که تبدیل به یک مساله خاص کردند، به طوری که اگر یک نفر بخواهد یک حرف فنی هم بزند، خیلیها روی آن هجمه ایجاد میکنند و سازمان محیط زیست هم از هجمهها فراری شده است.

حکیم مهر: آیا این رفتار سازمان محیط زیست مصداق پنهانکاری نیست؟

خیر، چون وقتی سازمان یک چیز میگوید، چند نفر مثل آقای ایکس و... حرفهای دیگری میزنند و افکار را به سمت دیگر میبرند و سازمان را مجبور میکنند که بیانیه دهد. سازمان میگوید مگر سر ما درد میکند؟ چه کاری است؟ رها کنیم بهتر است. وگرنه تا به الان کدام جامعه دانشگاهی را دیدید که به سازمان محیط زیست بیانیه دهد؟ چون اساتید در هسته گروههای علمی سازمان هستند و از نزدیک رصد میکنند. در این میان چهار پنج نفر هستند که موبایل در دست دارند و روزی یک چهره را منتشر و داستان ایجاد میکنند. هجمهها از اینهاست و جالب است که کسی جلوی آنها را نمیگیرد. فردی که شخصیت علمی و دانشگاهی دارد و در رسانههای بیگانه صحبت میکند و کسی جلوی او را نمیگیرد. همیشه هم در مسائل محیط زیستی نظرات اشتباهی دارد، چون سازمان محیط زیست برای او ارزشی قائل نیست و پاسخ او را نمیدهد.

حکیم مهر: از نظر شما عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست در داستان پیروز چگونه بود؟

به نظر خودم سازمان محیط زیست در مورد پیروز هیچ چیزی کم نگذاشت. دامپزشک خارجی آورد، هزینه داروها، مکملها، آزمایشهای روتین داخلی و هر آزمایش دیگری را که میخواستند، داد. بهترین غذا را فراهم کرد و از بهترین دامپزشک خارجی مشاوره گرفت. تیمارگر را ساپورت کردند و به او فضا دادند. در واقع هزینهای که سازمان برای پیروز کرد، برای توران نکرد.

حکیم مهر: سازمان برای پیروز چقدر هزینه کرد؟

بالغ بر 500 میلیون تومان و شاید بیشتر هزینه پیروز شد که این مبلغ برای سازمان با این وضعیت بودجه خیلی است.

حکیم مهر: آیا شما فرضیه مسمومیت با جیوه را میپذیرید؟

من در این خصوص چیزی نشنیدم و فردی که این حرف را زده باید سند آن را رو کند. مصاحبه او با حکیم مهر را خواندم. ایشان سند ندارد، اما من اکرامی سند دارم و اگر نیاز باشد رو میکنم. شما که سند ندارید و میگویید که شنیدید، از چه کسی شنیدهاید؟ شمایی که به مردم میگویی جیوه 20 برابر بوده است، جسارت داشته باش و به مردم بگو که از این منبع این اطلاعات را گرفتم. پس یا دروغ میگویی یا باز شایعهپراکنی میکنی. مستند را رو کن. من اگر باشم بابت این قضیه از ایشان شکایت میکنم. چیزی که نمیتوانی ثابت کنی را چرا بیان میکنی؟ اگر چیزی محرمانه است و نباید بیان شود، چرا بیان میکنی؟ سند هم که نداری. اگر این قدر جسارت داری که چیزی که ممنوع است بیان میکنی، برای ادامه آن هم جسارت داشته باش و اگر دلسوز هستید، مستندات خود را رو کن که مردم بدانند.

تمام این اطلاعاتی که از چند نفر بیرون میآید، کذب است و من با اطلاعاتی که دارم میتوانم همه را ثابت کنم، اما سازمان به ما گفته که مسیر تحقیقات را ادامه دهید و دنبال حواشی نباشید. اساتید زیادی با ما همکاری میکنند که پشتوانه فنی ما هستند؛ سایر اشخاص برای ما مهم نیستند.

حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

انتشار یافته: ۱۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱۳
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۶ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۵
4
10
..............
سازمان محیط زیست همینو میخواست که به لطف دوستان به خواستش رسید
شماهارو بازهم مقابل همدیگه قرار داد خودش که مقصر اصلی بود رو کشید کنار
ناشناس
|
Netherlands (Kingdom of the)
|
۱۳:۴۴ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۵
5
9
با تشکر از توضیحات جناب دکتر اکرامی ی چند تا نکته هست که بنظرم باید بهش توجه بشه
اینکه اینقدر مسیله پیروز بولد شده و همچنان هنوز کسانی هستند که یک ناگفته هایی دارند و هرکس هم که میاد و گزارشی میده فرداش نقض میشه به کلی و یا تقصیرش میوفته گردن یکی دیگه و ... ادامه ماجرا فقط میتونه ناشی از ی نقص همیشگی در سیستم مدیریتی باشه به نام عدم برنامه ریزی و پیش بینی احتمالات پرریسک در روند اجرای پروژه..
پروژه بزرگ تکثیر یوزپلنگ فقط شامل بارداری میشد؟ ایا نمیدونستین که این بارداری انتها داره و خلاصه ی روز باید زایمان کنه و ممکنه مشکلی پیش بیاد ؟
اومدیم و زایمان هم موفق بود فکر نمی‌کردین شاید برای توله مشکلی پیش بیاد؟
پروژه بزرگ تکثیر فقط به باردار شدن ایران خاتمه یافت و تماااام؟؟؟؟
البته من قصد جسارت به هیچ ارگانی رو ندارم منتها فکر میکنم برای پروژه تحقیقاتی در این حد گسترده حتما نیاز بود که یک تیم از متخصصان در جریان باشند و در زمینه های تخصصی مختلف ازشون استفاده بشه و به یک جماع در مورد هر مورد هر بخش از پروژه برسند یعنی متوفق القول به این نتیجه برسند که باید سزارین انجام بشه
در مورد پروژه بزرگ تکثیر یوزپلنگ که نباید مثل یک کیس ساده رفتار میشد که بگیم حالا ما تلاشمون رو کردیم ولی متاسفانه نشد... به نظر من باید تیم بسیار قویتر میشد و حتی از  متخصصین پزشکی مثل متخصصین نوزادان و یا ایمنولوژیست ها هم استفاده میشد. بعد از تولد نوزاد حتما توسط متخصص کودکان چکاپ میشه .. سطح اکسیژن خون سنجیده میشد و اگه نقصی یا نارسایی بود حتما تشخیص و سریع درمان میشه. بنظرم این پروژه اونقدر ارزشمند بود که چنین تیمی مسئولش باشن و افتخارش مال کل کشور باشه. همانطور که الان همه کشور در این کوتاهی سهیم هستیم.
بنابراین نباید کسی رو مقصر بدونیم چون قبلش برنامه ریزی نشده که در زمان بیمار شدن توله یوزپلنگ متولد شده چه کسی مسئول درمان باشه و در زمان بحران نتیجه این میشه که یک دایه مهربان‌تر از مادر از ارمنستان تجویز میکنه و ...
البته اینکه یک متخصص مامایی به تنهایی پروژه رو تا این حد جلو برده باشه بسیار قابل تقدیر و نشان از اعتماد بنفس بالای ایشونه
بررسی فیلم سزارین هم علیرغم تمام کمبودها ک قابل بحث است اما فقط یک نفر جراح دارد حتی یک کمک جراح استریل برای دادن ابزار هم ندارد
این یعنی اوج جهان سومی بودن بعد انتظار داریم با ی تیر سه نشون بزنیم و یوزپلنگ سه قلو داشته باشیم
فقط من موندم این پونصد میلیون خرج چی شد؟ همه چی در نهایت سادگی و بی برنامگی انجام شد جسارتا اگه می‌گفتین یک موسسه خیریه حامی مالی این پروژه بوده بیشتر قابل درک بود
و مشکل قابل تامل دیگه ک خیلی مشهوده و متاسفانه در سیستم دامپزشکی نادر هم نیست ... عدم رعایت سلسله مراتب هستش
در یک پروژه فوق تخصصی دامپزشکی، مسیول تکثیر و زایمان توله باید از اقای شهرداری درخواست کنه که توله رو برای چکاپ یا ادامه روند مطالعه در اختیارش بزارن!!!!??
آقای شهرداری تخصصشون چیه که توله به ایشون سپرده شد؟؟؟
آیا در تخصص آقای شهرداری بود که تشخیص بدن چه زمانی پیروز نیاز به معاینه و درمان داره؟ با چه ابزاری؟
و اگه آقای شهرداری شما رو در جریان بیماری پیروز قرار میداد، مهم نبود که شما در جریان باشید که پیروز تحت درمان کدوم دامپزشک هستش و چقدر زمان می‌بره تا بهبود پیدا کنه؟
فقط تو همین مورد نیستا خیلی موارد شاهدیم مخصوصا تو سازمان دامپزشکی یک امر تخصصی میوفته دست یک فرد غیرمتخصص و فرد متخصص میشه نقش فرعی و در واقع زیردست..
جالب اینه که وقتی مشکل پیش میاد همه چی برعکس میشه انگار ساعت شنی رو برمیگردونن و میگن مسئول پروژه کی بود ؟ دکتر فلانی؟ در حالیکه به همین دکتر فلانی تا دیروز اصلا اجازه اظهارنظر هم نمیدادن و همون تیمارگر همه کاره بوده و...
مسئله بعدی اینه ک چرا افراد مسئول این پروژه در جریان کامل کل روند نیستن انگار پروژه دست به دست شده بجای اینکه توسط یک تیم مدیریت بشه
مسلمه که وقتی چند نفر مدیر باشند و هر کدوم با اختیارات مدیریتی تام در زمان خودشون، چطور سرکلاف در هم میپیچه و چه آشی درست میشه
نقیبی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۵ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۵
2
6
منم کاملا با نظر ناشناس موافقم
اگه این پروژه در حد یک پایان نامه ساده هم بود حتما نیاز به یک استاد راهنمای بیماری های داخلی، یک مامایی، یک جراح و یک رادیولوژیست داشت.
و بقول دوستمون میشد از پزشکان متخصص هم کمک گرفت. ما در خیلی از موارد برای درمان دام‌های کوچک از داروهای انسانی استفاده میکنیم جای تعجب داره که به یک گربه سان ارزشمند لینکو تزریق شده باشه!!!
از طرفی کجای دنیا اگه یک پروژه تحقیقاتی نتیجه رضایت بخشی نداشت یعنی پایان عملیات؟ بنظرتون این خودش یک نتیجه نیست؟
مگه همه کارهای تحقیقاتی و پایان نامه ها باید نتیجه مثبت داشته باشند؟
خیلی وقتها عنوان میشه استفاده از این روش تاثیر معناداری بر بهبود روند تولید مثل و بقای حیوان نداشت. یا برعکس باعث تشدید عوارض و افزایش درصد مورتالیتی در توله ها گردید.
البته من هم با نظر دکتر اکرامی در مورد اظهارنظر افراد خارج پروژه موافقم و بنظرم اینکار غیراخلاقی میاد چون کسی که در روند اجرای پروژه بوده مسلما تسلط بیشتری داره ولی بنظرم چون این یک پروژه تحقیقاتی بوده بهتره همه نظرها مورد بحث قرار بگیرن تا در پروژه های بعدی مورد استفاده قرار بگیرن
منم تنها با همین هدف و به عنوان یک فرد علاقمند به پروژه های تحقیقاتی در مورد توله با نقص مادرزادی چسبندگی ریه، بنظرم اومد که شاید این حالت هم یکی از عوارض زایمان زودرس یا سزارین باشه که غیرقابل اجتناب بوده....
کلابس ریه یک اختلال ریوی هست که ناشی از کمبود سورفکتانت است. جنین در داخل رحم مادر، در داخل مایع قرار دارد و اکسیژن خود را از بند ناف دریافت میکند و نیازی به تنفس ریوی ندارد. بنابراین در طول دوره جنینی آلوئولها روی هم خوابیده و به حالت کلابس قرار دارند و در همین حین ماده ای به نام سورفاکتانت تولید میشه که در نوزاد طبیعی در حین پروسه زایمان به داخل آلوئل ها ترشح میشه، بنابراین آغاز تنفس با آزاد شدن شدید سورفاکتانت ذخیره شده همراه است که کشش سطحی آلوئولها را کاهش می‌دهد ولی در نوزادان نارس، آلوئولها به دلیل پروسه غیرطبیعی زایمان و ناکافی بودن سورفاکتانت بر روی هم خوابیده ولی مجاری تنفسی گشاد و پر از مایع میشود. نتیجه اینکه ریه به حالت کلابس و چسبیده به دنده ها مشاهده میشود به طوریکه به سختی از لابه لایه دنده ها قابل جداسازی است.
 در واقع سورفاکتانت در اینجا نقش لغزنده کنندگی دارد مانند ریختن مایع ظرفشویی که با اضافه کردن این مایع، لایه ها به راحتی از هم جدا می شوند.
به هنگام  تولد نوزاد نارس کمبود این ماده مانع از باز شدن مناسب این حباب ها می گردد که نتیجه آن اختلال در تهویه هوا در ریه و عدم دریافت اکسیژن بافتی و بروز سندرم زجر تنفسی می باشد. البته کلابس ریه فقط در نوزادان نارس دیده نمیشه و ممکنه حتی در جنین با سن طبیعی که توسط سزارین و بدون شروع دردهای زایمانی متولد میشه هم مشاهده شود. همچنین در زمان تولد قل دوم یا سوم به دلیل تاخیر در زایمانهای چندقلویی و ....
علائم بیماری به شکل تنفس های تند و سخت، باز و بسته شدن پره های بینی و ...
این علائم معمولا در بدو تولد و یا چند ساعت بعد تولد قابل مشاهده است و به راحتی با رادیوگرافی قفسه سینه قابل تشخیصه، کلاپس حباب های ریه می تواند به شکل سفیدی دو طرفه منتشر در هر دو ریه باشد که به آن اصطلاحا نمای شیشه مات هم گفته می شود.
در این زمان بهتر است به توله اکسیژن داده شود و یا به دستگاه ونتیلاتور وصل گردد و در صورت نیاز سورفاکتانت مصنوعی تزریق شود.
اتفاقا حکیم مهر اخیرا یک خبر در مورد تهیه سورفاکتانت به عنوان اولین داروی مشترک بین پزشکی و دامپزشکی منتشر کرده، اینجا:
https://www.hakimemehr.ir/fa/print/51573
چقدر عالی میشد با تزریق داخل نایی این ماده به توله یوزپلنگها، برای اولین بار تاثیرش در یک کیس دامی مورد بررسی قرار می‌گرفت و شاید اون توله ای که علت مرگش نقص مادرزادی تشخیص داده شد هم نجات پیدا میکرد.
البته لازم به ذکره که کمبود سورفاکتانت عوارض دیگه ای می‌تونه ایجاد کنه که این عوارض منجر به مرگ حیوان شود مثلا پنوموتراکس یا نشت هوا به داخل پرده جنب بعلت سوراخ شدن ریه، خونریزی داخل جمجمه و یا باز ماندن مجرای شریانی بین آئورت و شریان ریوی و بروز عفونت های با منشا ناشناخته.
چون سورفاکتانت اثرات باکتریسیدی و ضد التهابی هم دارد.
بنابراین با در نظر گرفتن این عوارض، مشاهده خونریزی در ریه و گوارش توله سوم هم در اوایل دوره زندگی قابل توجیه است
پاسخ ها
نقیبی
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۷:۴۷ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۶
به نظر میرسه خونریزی مهار نشده چون در نتایج اولیه کالبد شکافی دکتر ساسانی هم به وجود خونریزی اشاره شده بود
بنظرم خود خونریزی هم فارغ از تزریق اشتباه فلان دارو با کاهش فشار عروقی به کلیه ها می‌تونه باعث کاهش عملکرد کلیه و افزایش ازوتمی بشه
چون کلیه یک اندام حساسه و عملکردش هم دقیقا براساس فشار خون تنظیم میشه
از طرفی بنظر نمی‌رسه یک تک دوز لینکو به تنهایی باعث تغییرات مخربی در این حد بشه
نقیبی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۴۳ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۵
3
6
عکس رادیوگرافی ارایه شده توسط دکتر معماریان (اینجا:https://hakimemehr.ir/fa/news/73386) هم اختلالات مجاری تنفسی فوقانی را به صورت گشاد شدگی در برونش و کمی انحراف از خط وسط نشان میدهد (تغییر حجم برونش که بخاطر انحراف، مارپیچی دیده میشه). این انحراف شاید بخاطر بروز پنوموتوراکس باشه البته اگه از ناحیه قدامی خلفی هم رادیوگرافی انجام میشد شاید راحت تر قابل بررسی بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۰ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۵
9
8
دورود بر جناب آقای دکتر اکرامی احسنت به تسلط و اطلاعات فنی ایشان.
دكتر دامپزشك
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۴۵ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۶
7
4
بابا مشكل مملكت پيروزه؟
پاسخ ها
کهبدبیطار
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۴۳ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۸
ازین جمله ی مشکل مملکت مگه اینه هیچکس خاطره ی خوبی نداره چون عموما برای لاپوشانی استفاده میشه.
بله مشکل جامعه ی محیط زیست و دامپزشکی پیروزه چون میشه از تجربیات ناموفق درس گرفت و اشتباهات رو جبران کرد
مشکل کشور هم میتونه باشه چون زیستگاه این حیوان در حال انقراض در محدوده ی اراضی سرزمینی ایران قرار داره و فعالیت های انسانی قلمروش رو داره از بین میبره. مشکل جامعه هم میتونه باشه چون جامعه ی مسئولیت پذیر میدونه هر موجود زنده ای در حریم مرزهای یک کشور سرنوشتش با مردم اون کشور به هم متصله
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۳ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۶
13
7
دکتر اکرامی کارت را انجام بده وبه این حرف وحدیث ها توجه نکن. یاد انتقادها به سردار تهرانی مقدم افتادم. الان یه عده میایند با زحمات ایشون پوز میدهند. کارهای تحقیقاتی این داستان ها را دارد. خداوند پشت وپناهت باشد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۴ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۶
7
6
تو رو خدا دیگه بی خیال بشید.تو مملکت ما کم مشکلات مرتبط با دام نداریم.روزی یکی مثل پیروز داره فقط تو تصادفات کشته میشه .ول کنید دیگه
نظر شما
ادامه