حکیم مهر- پدیده مظفری: در بخش نخست گفتوگوی «دکتر علیرضا خلجزاده» دامپزشک حیاتوحش و فعال محیط زیست با حکیم مهر که در خصوص حواشی ایجاد شده در مورد تولد و اتلاف توله یوزپلنگها انجام گرفت (اینجا)، عنوان شد که مراحل نگهداری، آمیزش و رشد جنینی به خوبی صورت پذیرفت، اما بروز مشکل از زمان زایمان شروع شد.
در ادامه بخش دوم این گفتوگوی تفصیلی را میخوانید:
حکیم مهر: آقای دکتر، حالا که عملیات پرورش یوزپلنگها با شکست مواجه شده، چه چیزهایی باید مورد بررسی قرار گیرند؟
به نظر من نمیتوان روی این پروژه برچسب شکست زد، البته به شرطی که از آن درس بگیریم و آن را آغاز یک پیروزی در نظر بگیریم و برای نائل آمدن به این مهم باید تحقیق عملیات انجام داد، آن هم نه به شیوه ای که شاهد آن بوده و هستیم. شروع این تحقیق از نحوه شیر دادن تولهها و نیست بلکه قدم اول این پرسش است که میزان بودجه این پروژه چقدر بوده است؟
متاسفانه در این پروژه نه تنها از زبان عوام بلکه در بالاترین سطوح مدیریتی و نظارتی (حداقل تا جایی که منتشر شده است) شاهد سخنان و اظهار نظرها و سوالاتی بودیم که به شدت ناامید کننده است. ثانیه به ثانیهای که ما وقت و سرمایه را هدر میدهیم، آن هم در این شرایط اقتصادی و تحریم را باید در پیشگاه خداوند پاسخگو باشیم (روی سخنم با کمیسیون محیط زیست مجلس و مدیران سازمان محیط زیست است).
حکیم مهر: از نظر شما بهتر بود که در مجلس چه سؤالی پرسیده میشد؟
سؤالاتی که کلنگر باشد نه توجه به جزئیات غیرقابل اثبات و یا غیرمستند و موضوعاتی که در اصل ماجرا تاثیر چندانی ندارد. اعضای کمیسیون محیط زیست مجلس ابتدا باید از خودشان و بعد در صحن علنی از سایر نمایندگان دیگر بپرسند که میزان دقیق بودجه این پروژه و به طور مشخص سازمان مربوطه چقدر است؟ در وهله بعد به صورت دقیق در پروژه یوز، مسئولین آن را در چه بخشهایی هزینه کردهاند؟ آیا امکان توزیع بودجه به صورت مطلوبتری وجود داشته است؟ آیا اساساً ما با کمبود بودجه مواجه بودهایم؟ میزان دانش و حجم مطالعات انجام شده در این ارتباط چقدر بوده است (فاز صفر)؟ میزان آموزش افراد درگیر با پروژه از طراحان، تا تیمارکنندگان و… چقدر بوده است؟ اصولا آیا ما دچار کمبود اطلاعات و دانش فنی یا آموزش بودهایم؟ متاسفانه شاهد بیان مطالبی هستیم که از شنیدن تکراریاش قلب نخبگان و فعالان محیط زیست به درد میآید. برای فرار از بار مسئولیت یکی تحریم را بهانه میکند، یکی بودجه را و یکی دانش را … مردم را در سردرگمی میگذارند و افکار عمومی را به بازی میگیرند. به جرأت میتوانم خدمتتان عرض کنم اتلاف این تولهها محصول سوء مدیریت بود و به فرض هم که همه این موارد صحیح میبود، دهها نفر آماده بودند کمک کنند کما اینکه در هر مسئلهای از جنگ تا سیل و زلزله همیشه مردم پای کار بوده و هستند.
حکیم مهر: آیا خود شما در این باره اقدامی کردید؟
از لحظه انتشار خبر تولد تولهها با توجه به اینکه پیشبینی میکردم چه اتفاقاتی خواهد افتاد، تلاش کردم تا بتوانم به نوعی با تیم مراقبت و دامپزشکی تماس بگیرم و تقریبا در تمام گروههایی هم که عضو بودم، مطرح کردم که ایشان را با من ارتباط دهند تا بتوانم امکانات لازم را در اختیارشان قرار دهم اما دریغ از یک پاسخ!
حکیم مهر: شما پیشتر به نقاط قوت اشاره کردید، در مورد نقاط ضعف چه نظری دارید؟
نقاط ضعف زیادی در این پروژه به چشم میخورد. ضعف در فاز صفر یا تحقیق، در آموزش تیم، در دانش فنی و…. مثلا در بحث آموزش مشهود است که حتی مسائل ابتدایی آموزش داده نشده است. معمولا در پروژههای اینچنینی یک نفر به عنوان سخنگو معرفی و تمام مسائل از طریق آن فرد منعکس میشود ولی در این پروژه، تنها خود یوزها مصاحبه نکردند! این نشان از ضعف بزرگ آموزش دارد که حتی تا مسئولین رده بالای محیط زیست هم دچار آن هستند.
ابعاد نقاط ضعف زمانی شفافتر میشود که ما تحقیق عملیات را به نحوه مطلوب انجام دهیم. مثلا باید پرسید که آیا افراد همان وظایف محوله و احیانا آموزشهایی که دیدهاند را به نحوه مطلوب انجام دادهاند یا خیر؟ و اگر جواب منفی است، چه موانعی در راه انجام آن وجود داشته است؟ باید بررسی کنیم و تحقیق کنیم که این اظهار نظرها، مصاحبهها، تصمیماتی که در تمام مراحل گرفته شده است چه تبعاتی در پی دارد؟
سؤال دیگر این است که مسئولین امر در آینده چه تصمیمات دیگری خواهند گرفت و تصمیماتی که میگیرند چه تبعاتی برای محیط زیست کشور، دامپزشکی و برای افکار عمومی در سطح ایران و جهان دارد؟ متاسفانه من شنیدم که قرار است سونولوژیست از خارج از کشور بیاید، در صورتی که ما بهترین سونولوژیستها را داریم. باید از مسئولین امر پرسید آیا فراخوان دادید و از چهار نفر دعوت کردید که بیایند با شما صحبت، همکاری و همفکری کنند؟ یا بودجهای که تا امروز احتمالا مسیرهای اشتباه زیادی را رفته، باز هم قرار است که مسیرهای اشتباهی را برود و همین تهمانده بودجه هم (اگر پولی مانده باشد) مصرف شود و احیانا بدهی هم بالا بیاید. چه بسا با شکسته شدن سقف بودجه که به مسیر اشتباه رفته با یک تصمیم قهرآمیز بگویند که ما عطا را به لقا بخشیدیم و این دو یوزپلنگ را هم در طبیعت رها کنید یا به دست هزاران کسی بدهید که حیوانات را به شکل غیرقانونی یا با مجوز سازمان نگهداری میکنند و در آنجا به تدریج از بین بروند.
بنابراین لازم است که تبعات تصمیمات مسئولین را بررسی کنیم و این سوال را از خود بپرسیم که چگونه میبایست در شرایط بحران پیش آمده فعلی تصمیمگیری کرد تا میزان خسارت را به حداقل ممکن رسانید، نه اینکه برای آرام کردن افکار عمومی و فرار از مسئولیتی که به انجام نرسیده یک اشتباه بزرگتر را مرتکب شویم. ملاحظه کنید که در حال حاضر چه هجمهای از طرف شبکههای ضدایرانی به راه افتاده و هر لحظه کوچکترین خبری از این پروژه را دستمایه تحقیر سازمان محیط زیست و دامپزشکان کشور میکنند و متاسفانه خوراکی است که مسئولین امر به آنها می دهند. در این شرایط باید دید چه کاری میشود کرد که این ورق را به نفع محیط زیست کشور برگرداند. حتما کارهای زیادی میتوان کرد اما متاسفانه تا به امروز من عزم جدی ندیدم که بخواهند گوش کنند و تصمیم درست بگیرند.
در نهایت باید از خود بپرسیم که از این اتفاق چه خروجی میخواهیم بگیریم؟ آیا میخواهیم از گذشته و حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده، از طریق تحقیق عملیات درس بگیریم یا مجددا میخواهیم از طریق تکذیب، تخریب، توجیه و تعویض یک گروه با گروه دیگر و تکرار این سیکل معیوب به دنبال فرار رو به جلو باشیم؟
بنده ده سال پیش لزوم بیمارستان پژوهشی را تقدیم رئیس جمهور کردم و احتمالا انسانهای دیگری شاید قبل از من و شاید بعد از من این دغدغه را داشتند و انجام دادند، اما هیچ تصمیمی گرفته نشده است. دولت و کمیسیون محیط زیست مجلس باید نقش مدیریتی داشته باشند و بدانند که چه میکنند.
حکیم مهر: به نظر شما چرا گوش شنوایی وجود ندارد؟
مهمترین دلیل آن استخدام افراد ناکارآمد و بیانگیزه است. حتی اگر از زیر دست در برود و فردی مشتاق وارد سیستم شود، به نوعی این فرد را دلزده و بیانگیزه میکنیم و اجازه ورود به متن را به او نمیدهیم. افرادی با ارتباطات وارد این حیطه میشوند که دنبال این هستند یک شغل برای خود مهیا کنند و امرار معاش کنند و دنبال نوآوری و تلاش نیستند و نهایتا میخواهند روز را شب کنند. نتیجه میشود چیزی که امروز شاهد آن هستیم. من خیلی دوست داشتم کمیسیون محیط زیست که تشکیل شد، بررسیهای درستی انجام شود و نتیجه را در صحن علنی مطرح کند. این وظیفه مهم نمایندگان است که بیایند و مشکل را از زاویه کلان مورد بررسی قرار دهند، نه زاویه شیر دادن به تولهها. مجلس باید از خود سوال کند که چه وزارتخانهها و سازمانها و نهادهایی در امر محیط زیست جانوری و حیاتوحش ما دخیل هستند و چگونه بدون بزرگ کردن دولت و بدون افزودن یک سیستم ناکارآمد دیگر به سیستم فعلی، میتوان ارتباط مناسب و همکاری مناسبی بین این سازمانها و نهادها و وزارتخانههای مختلف ایجاد کرد؟
حکیم مهر: به نظر شما چه سازمانها و وزارتخانههایی میتوانند به حل مشکل کمک کنند؟
از نظر من بحث محیط زیست ابعاد گستردهای دارد و بنابراین میتوان گفت هر کسی که در این کشور نفس میکشد میتواند کاری انجام دهد و ما نباید آن را مختص یک سازمان یا نهاد یا وزارتخانه بدانیم، اگرچه قانون متولی این امر را سازمان محیط زیست کشور میداند. ولی برخی از آنها نقش پررنگتری دارند که میتوان به نقش سازمان صدا و سیما، آموزش و پرورش، وزارت کشور و شهرداریها اشاره کرد که میتوانند در فرهنگسازی نقش ویژه داشته باشند. وزارت نفت و صنعت و معدن که میتوانند به میزان آسیب وارده در تامین منابع مالی و… جهت ترمیم محیط زیست کمک کنند. وزارتخانه دیگر وزارت جهاد کشاورزی است که میتواند در بخش ترویج خود اقدامات موثری را انجام دهد چرا که در تمام روستاها کارشناسانشان وجود دارند و یک توان بالقوه است. یکسری از روستاییان ما به دلایل اقتصادی و البته با چاشنی عدم آگاهی، تبر برداشتهاند و به ریشه محیط زیست و حیات وحش کشور میزنند. وزارت جهاد باید مراقب این موارد باشد. مجلس باید این هماهنگیها را انجام دهد، نه اینکه درگیر مسائل پیش پا افتاده و سطحی باشد.
حکیم مهر: اتفاقا یکی از توجیهات این بود ازدیاد معادن در منطقه باعث تهدید این حیوان شده است. نظر شما چیست؟
به نظر من این مورد موثر است ولی در بیان آن اقرار هم شده است. انقراض علتهای مختلفی دارد ولی نمیتوان آن را به یک عامل گره زد. در بسیاری از کشورها شما حیات وحش را در ارتباط نزدیک با فعالیتای روزمره بشر میبینید. هم زندگی میکنند و هم تولید مثل و خطری هم آنها را تهدید نمیکند. به چه علت؟ به این علت که به مردم یاد دادهاند که حیات وحش و محیط زیست و اکوسیستم چیست و چه اهمیتی دارد. بحث فرهنگ و آموزش است که متاسفانه ما از زیر بار آن شانه خالی میکنیم.
حکیم مهر: نقش شهرداریها چیست؟
شهرداری ها از طریق فرهنگسازی و آموزش و همچنین به صورت عملی با نقشی که وزارت کشور برای آنها در کنترل جمعیت حیوانات اهلی بیصاحب قائل شده است، نقش بسیار مهمی دارد.
متاسفانه یکسری افراد از طریق غذارسانیهای بیمورد به حیوانات، با هدف قراردادن و جریحهدار کردن احساسات عمومی در تلاش هستند که از این راه کسب درآمد کنند اما نمیدانند چه ضرر بزرگی میزنند. شهرداریها میتوانند با عقیمسازی و... از این موارد جلوگیری کنند. من راهکار دادم که شهرداریها با حداقل هزینه این کار را انجام دهند، البته طی یک پروژه طولانیمدت (حتی تا ابد) نه اینکه یک سال یک شهردار انجام دهد و شهردار بعدی رها کند.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
پیشنهاد میکنم که سازمان محیط زیست کشور بهعنوان متولی امر، تمام صاحبنظران را چه در داخل و خارج کشور دعوت و از آنها نظرخواهی کند و به یک جمعبندی برسد و ثابت کند عزم راسخی وجود دارد که میخواهند حیات وحش کشور را نجات دهند. مطمئن باشید اگر دولت و حکومت در ارتباط با محیط زیست یک قدم به سمت مردم بردارند، مردم صد قدم برمیدارند.
نکته دیگر اینکه من در این مدت شاهد انتقادهای شدیدی بودم که به نظرم اگر واقعا فرد یا گروهی در ارتباط با دامپزشکی حیات وحش وجود دارند که ادعا میکند در بحث یوزپلنگ، پلنگ، خزندهها و سایر حیوانات در خطر و یا در حال انقراض میتوانند کار را از صفر تا صد در دست بگیرند و آن را درست کنند، هیچ اشکالی ندارد. اگر انسانهایی هستند که میتوانند چنین معجزهای کنند، بیایند کار را در دست بگیرند ولی با تضمین محکم. امروز مملکت ما بیش از هر چیز به این نیاز دارد که افرادی که یک پست را میگیرند و وعده و شعار میدهند، تضمین دهند؛ تضمین محکم و قانونی که تمام هزینههای مادی و معنوی عملی نشدن وعدهها و شعارهایشان را بپردازند. اینجور نباشد که حرف بزنند و گردن نگیرند یا به هر چیز غیرمرتبط مربوط کنند و منابع و سرمایههای انسانی و مالی کشور را با ندانمکاری به هدر بدهند. اگر این تضمینهای محکم باشد، خواهید دید که چگونه خیلی صندلیها یکی یکی خالی میشوند و جا برای اهلش باز میشود.
در پایان شما را به یک بیت از شعر کتاب فارسی دوران دبستان مهمان میکنم: «دست به دست هم دهیم به مهر، میهن خویش را کنیم آباد» و از شما بسیار سپاسگزارم بابت فرصتی که ایجاد کردید.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
معلومه مسئله رو کاملا ریشه یابی کردین
مشکلی که در تمام سطوح در کشور به وضوح احساس میشود
مهمترین دلیل آن استخدام افراد ناکارآمد و بیانگیزه است. حتی اگر از زیر دست در برود و فردی مشتاق وارد سیستم شود، به نوعی این فرد را دلزده و بیانگیزه میکنیم و اجازه ورود به متن را به او نمیدهیم. افرادی با ارتباطات وارد این حیطه میشوند که دنبال این هستند یک شغل برای خود مهیا کنند و امرار معاش کنند و دنبال نوآوری و تلاش نیستند و نهایتا میخواهند روز را شب کنند. نتیجه میشود چیزی که امروز شاهد آن هستیم.