کد خبر: ۳۴۶۸۰



خزنده، گربه‌سان، پرنده و چهارپا‌ فرقی نمی‌کند؛ این روزها قاچاقچیان حیات‌وحش به تمام گونه‌های جانوری کشورمان چشم طمع دوخته‌اند تا با زنده‌گیری و فروش آنها پول زیادی به جیب بزنند؛ آنقدر زیاد که براساس آمارهای جهانی، گردش مالی بازار سیاه قاچاق حیات‌وحش بیش از 20 میلیارد دلار در سال برآورد می‌شود و به همین سبب خیلی‌ها قاچاق حیات‌وحش را پس از قاچاق مواد مخدر، انسان و اسلحه پرسودترین بازار سیاه جهان می‌دانند‌. با به پایان رسیدن زمستان، فصل «بازگیری» در کشورمان تمام شده و فعالیت قاچاقچیان پرنده‌های شکاری خیلی کمتر از پاییز و زمستان‌ است، اما در عوض قاچاقچیان زیادی هستند که چشم طمع به گونه‌های جانوری دیگر کشورمان دوخته‌اند.

به گزارش حگیم‌مهر به نقل از جام‌جم آنلاین، بهار فصل زاد و ولد گونه‌های جانوری ‌است. به همین دلیل بسیاری از متخلفان با زنده‌گیری نوزادان حیات‌وحش به آتش قاچاق حیات‌وحش می‌دمند تا شرایط محیط‌زیست کشورمان شکننده‌تر از گذشته شود.

کم نیستند تبهکارانی که با زنده‌گیری بره‌های گونه‌هایی مانند کل و ‌بز و قوچ و میش و فروش آنها به کشورهای حاشیه خلیج فارس پول زیادی به جیب می‌زنند، اما این افراد نمی‌دانند با این تخلف چه آسیب جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کنند.

انسان در برابر حیات‌وحش

قاچاقچیان حیات‌وحش نظم طبیعت را به هم می‌زنند. آنها با خارج کردن گونه‌های جانوری از زیستگاهشان شرایط را برای تقابل حیات‌وحش و انسان فراهم می‌کنند. برای نمونه با زنده‌گیری بره‌های چهارپایان و قاچاق آنها به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس شاید باغ و باغچه‌های برخی شیوخ عرب مجلل‌تر شود، اما حدود 70 درصد گونه‌های جانوری حین قاچاق جان خود را از دست می‌دهند و آسیبی که به محیط‌زیست کشورمان وارد می‌شود به هیچ وجه قابل جبران نیست.

طاهر قدیریان، کارشناس حیات‌وحش درباره آسیبی که قاچاق حیات‌وحش به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کند، می‌گوید: براحتی می‌توان تاثیر این تخلف را روی اکوسیستم و جامعه محلی دید؛ به عنوان مثال در فصل بهار که قاچاقچیان حیات‌وحش بره‌های کل و بز به کشور‌های حاشیه خلیج فارس قاچاق می‌کنند، خیلی از این بره‌ها پس از جدا شدن از مادرشان تلف می‌شوند، زیرا از خوردن شیر محروم می‌شوند. این در حالی است که تخلیه نشدن شیر ‌حیوانات ماده نیز سبب بروز عفونت شده و بیماری و مرگ این حیوانات را در پی دارد.

اشتباه پشت اشتباه

آسیبی که قاچاقچیان حیات‌وحش با زنده‌گیری بره‌های چهارپایان به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کنند به همین موارد محدود نمی‌شود، زیرا کاهش جمعیت گونه‌هایی مانند کل و بز زمینه را برای تقابل انسان با دیگر گونه‌های جانوری فراهم می‌کند.

آن طور که قدیریان می‌گوید، وقتی جمعیت گونه‌هایی مانند کل و بز در زیستگاهی کاهش پیدا کند، گونه‌های گوشتخوار مانند گرگ، پلنگ و خرس در جست‌وجوی طعمه به زیستگاه‌های انسان نزدیک می‌شوند.

به همین سبب است که در سال‌های اخیر دامداران همیشه از حمله گونه‌هایی مانند گرگ و پلنگ به دام‌هایشان گله دارند.

تقابل منافع انسان و حیات‌وحش سبب می‌شود برخی کشاورزان و دامداران کمر به قتل گونه‌های جانوری ببندند؛ کم نیستند دامدارانی که با طعمه مسموم زمینه را برای مرگ گونه‌هایی مانند گرگ و پلنگ مهیا می‌کنند، اما مرگ این گونه‌های جانوری نیز تهدید‌های بیشتری برای محیط‌زیست به همراه دارد، ‌چراکه حذف هر گونه جانوری چرخه طبیعی را از حالت تعادل خارج می‌کند.

مد مرگبار

نگهداری از جانوران وحشی بجز در باغ وحش‌های استاندارد ممنوع است، اما این قانون برای خیلی‌ها اهمیت ندارد، چراکه افراد زیادی هستند این روزها از مد مرگباری پیروی می‌کنند که براساس آن نگهداری از حیات‌وحش به نوعی برایشان اعتبار می‌آورد.

این افراد خودخواه که اغلب تازه به دوران رسیده نیز هستند، گونه‌های جانوری مانند خرس، پلنگ، گرگ، شیر و پرندگان را در قفس‌های کوچک و شرایط نامناسب نگهداری می‌کنند تا به خیال خودشان اطرافیان به حالشان غبطه بخورند.

برای نمونه مدتی پیش سازمان حفاظت محیط‌زیست با خبر شد در منطقه میدان هفت تیر تهران شخصی روی پشت‌بام آپارتمانش از یک شیر نگهداری می‌کند.

دکتر هومن ملوک‌پور، جراح دامپزشک و عضو کمیته حیات‌وحش نظام دامپزشکی کشور نیز مد شدن چنین گرایش‌هایی را تایید می‌کند و می‌گوید:‌ برخی قشرهای خاص در جامعه تمایل به ایجاد باغ وحش‌های اختصاصی پیدا کرده‌اند و در شرایط نامناسب و قفس‌های کوچک از گونه‌هایی مانند‌ شیر و ‌پلنگ نگهداری می‌کنند.‌

به گفته او خارج کردن ‌گونه‌های جانوری یا گیاهی از زیستگاه‌های بومی، ‌زنجیره حیات را در زیستگاه بهم می‌زند به همین دلیل باید با قاچاقچیان حیات‌وحش به شکل جدی برخورد کرد.

در واقع شکارچیان با خارج کردن گونه‌هایی مانند شیر، پلنگ و خرس از زیستگاه‌های طبیعی باعث می‌شوند جمعیت گونه‌های دیگر جانوری که طعمه این گوشتخواران هستند افزایش پیدا کرده و سبب تخریب زیستگاه و شیوع بیماری بین گونه‌های جانوری شوند. ‌برای نمونه سال 94 با طغیان بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک در بسیاری از زیستگاه‌ها، برخی کارشناسان علت شیوع این بیماری را تعداد کم جانوران گوشتخوار دانستند؛ چراکه به شکل طبیعی گوشتخوران طعمه‌های ضعیف را شکار کرده و گونه‌های قوی‌تر باقی می‌مانند و در نتیجه بیماری کمتری بین گله‌های چهارپایان شیوع پیدا می‌کند.

قاچاق توله خرس برای جنگ

گونه‌های جانوری زیادی از کشورمان قاچاق می‌شوند، اما هدف همه خریداران نگهداری از آنها در باغ وحش‌های اختصاصی نیست و کم نیستند سودجویانی که توله خرس‌ها را می‌خرند تا آنها را با سگ‌ها جنگ بیندازند و از این راه کسب درآمد کنند.

طاهر قدیریان، کارشناس حیات‌وحش در این باره می‌گوید: برخی قاچاقچیان حیات‌وحش توله خرس‌ها را به پاکستان قاچاق می‌کنند تا آنها را به افرادی بفروشند که از طریق نمایش جنگ سگ‌ها و خرس‌ها کسب درآمد می‌کنند.

به گفته او، مدتی پیش نیز این بحث داغ بود که نوعی مارمولک در ایران زندگی می‌کند که خاصیت دارویی دارد. به همین دلیل بسیاری از قاچاقچیان حیات‌وحش زیستگاه‌های کشور را در جست‌وجوی این گونه به قول معروف شخم زدند.

نگهداری در باغ وحش‌های اختصاصی و جنگ انداختن گونه‌های جانوری تنها انگیزه خریداران و قاچاقچیان حیات‌وحش نیست؛ بسیاری از آنها گرفتار خرافاتی هستند که بهانه‌ای شده برای قتل عام حیات‌وحش.

باورهای مرگبار

کم نیستند افرادی که هنوز تصور می‌کنند جغد‌ها شومند یا مارمولک‌ها سمی‌ هستند، در کنار این افراد ساده لوح، برخی باورهای خطرناک‌تری دارند. متاسفانه آنها تصور می‌کنند خوردن یا همراه داشتن قسمت‌هایی از جسم گونه‌های جانوری برای آنها خاصیت درمانی یا ماورایی دارد.

برای نمونه هستند افرادی که فکر می‌کنند زبان خرس می‌تواند بواسیر را درمان کند یا با خوردن گوشت این گونه برخی ضعف‌هایشان جبران می‌شود. چنین خرافاتی روی زندگی بسیاری از گونه‌های جانوری مانند ببر، گرگ، مار، کفتار، خرس، شانه به سر، هوبره و... سایه انداخته است.

قدیریان می‌گوید: این روزها نیز برخی افراد تصور می‌کنند خوردن گوشت «تشی» مرهم بسیاری از دردهاست. به همین خاطر این گونه جانوری را شکار می‌کنند.

آن طور که او می‌گوید، چنین خرافاتی سبب بحرانی شدن وضع گورخر ایرانی نیز شد. چون این باور بین برخی وجود دارد که روغن این حیوان باعث تسکین درد و بیماری می‌شود‌.

تقویت جوامع محلی

سود بالای قاچاق حیات‌وحش و بیکاری و ناآگاهی در بین برخی جوامع محلی دست به دست هم داده تا قاچاق حیات‌وحش با سرعت بیشتری اتفاق بیفتد.

خیلی از بومیانی که در حاشیه زیستگاه‌های حیات‌وحش زندگی می‌کنند، برای کسب درآمد کمر به نابودی حیات‌وحش بسته‌اند متاسفانه کم نیستند افرادی که تصور می‌کنند گونه‌های جانوری منطقه به دلیل نزدیکی زیستگاه به محل زندگی‌شان به آنها تعلق دارد.

کمبود محیط‌بان نیز زمینه را برای این فرصت‌طلبان فراهم می‌کند. به همین دلیل آنها با زنده‌گیری نوزادان حیات‌وحش و فروش آنها، آسیب جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کنند. این در حالی است که سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز برخلاف کمبود حدود 5000 محیط‌بان، از توانایی جوامع محلی بهره نمی‌برد.

در کنار سازمان حفاظت محیط‌زیست، دستگاه‌ها و نهادهای دیگر نیز باید برای مقابله با قاچاق حیات‌وحش بدرستی عمل کنند. زیرا مقابله با مافیای قاچاق حیات‌وحش تنها زمانی امکان‌پذیر است که کارفرابخشی مناسبی در این حوزه صورت بگیرد، یعنی نیروی انتظامی، قوه قضائیه، گمرک و... دیگر نهاد‌های تاثیرگذار عرصه را برقاچاقچیان حیات‌وحش تنگ کنند.

تا زمانی که سازمان حفاظت محیط‌زیست با کمبود حدود 5000 نیرو دست به گریبان است و از نیروی جوامع محلی و سازمان‌های مردم‌نهاد استفاده نمی‌کند، نمی‌توان امیدوار بود قاچاق حیات‌وحش در کشورمان کمرنگ شود.


نظر شما
ادامه