کد خبر: ۷۱۹۲۳
تعداد نظرات: ۱۲ نظر
پیشکسوتان دامپزشکی (۲۰):
دکتر هادی کیوانفر افزود: پنج سال پیش دانشگاه آزاد در یک اقدام تعجب برانگیز، با همه ماها که رشته‌ها را راه‌اندازی کرده بودیم، با دادن یک نیم‌سکه و یک جلد کلام‌الله مجید خداحافظی کرد ...

حکیم مهر: «دکتر هادی کیوانفر» متولد سال ۱۳۱۷ در شهر کرمانشاه، در سال ۳۸ دبیرستان را تمام کرده و برای کنکور به تهران آمد. وی در آزمون دو دانشکده داروسازی و دامپزشکی شرکت کرد و در نهایت وارد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران شد. خودش می‌گوید: «کرمانشاه و شهرهایی که از مرکز دور بودند، دید خوبی نسبت به رشته دامپزشکی نداشتند.»

دکتر کیوانفر بعد از خدمت سربازی به تهران برگشت و همان موقع دانشکده اعلام نیاز برای جذب دستیار کرده و او را جذب کرد. خودش می‌گوید: «قریب به ۴ روز درگیر امتحان دو زبانه انگلیسی و فارسی بودم و در نهایت قبول شدم. همان موقع یک بورس یونسکو از سوی کشور اتریش به دانشگاه داده شده بود که در آن بورس شرکت کردم و پذیرفته شدم. دیگر منتظر نماندم که نتیجه امتحان دستیاری من مشخص شود. در واقع یک دوره کورس یک‌ساله بعد از دکترای دامپزشکی بود که من هم آمادگی داشتم و در سال ۴۸ به اتریش رفتم.»

وی پس از بازگشت از اتریش به دانشکده دامپزشکی آمد و کار خود را در آنجا شروع کرد. همان زمان یک بورس به کشور انگلیس و یک بورس فول برایت در آمریکا برای او فراهم شد و دکتر کیوانفر بورس فول‌برایت را قبول کرد و به دپارتمان میکروبیولوژی کلرادو رفت و در آنجا روی ویروس کار کرد و بعد از گرفتن مدرک، اواخر سال ۵۴ به ایران آمد و بعد از ۴ ماه دانشیار شد. وی در نهایت پس از ۴۳ سال خدمت، به افتخار بازنشستگی نایل شد.

حکیم مهر: آقای دکتر، متولد چه سالی و کجا هستید؟

بنده متولد مهر ماه سال ۱۳۱۷ در شهر کرمانشاه هستم.

حکیم مهر:‌ دوران کودکی شما چطور گذشت؟

دوران ابتدایی و دبیرستان را در زادگاه تمام کردم و معدل دیپلم طبیعی من خوب بود. در سال‌های اول و دوم مقطع ابتدایی کمی سختی داشتم. سال دوم ابتدایی که بودم، در ماه آبان یا آذر به همراه والدین و دو برادر دیگرم به سفر کربلا رفتیم. آن زمان من و برادر بزرگتر از خودم به مدرسه می‌رفتیم. بعد از حدود دو هفته که از کربلا برگشتیم و به مدرسه رفتیم، ما را قبول نکردند و گفتند که چرا تحصیل را رها کردید؟ پدر و مادرم هر طور که بود با عذرخواهی و تقدیم سوغاتی از کربلا، آنها را متقاعد کردند که ما را قبول کنند. یادم است کلاسی که آن سال داشتیم، خیلی شلوغ بود و جا برای همه نبود. لذا یک‌سری از بچه‌ها مجبور بودند که به شکل نوبتی سرپا بایستند. ما بچه بودیم و پایمان درد می‌گرفت، لذا دیگر درکی از درس نداشتیم و غیبت‌ها هم مزید بر علت شد که من آن سال رد شوم و مجبور شدم که سال بعد آن پایه را تکرار کنم.

تا کلاس ششم در دبستان رازی کرمانشاه بودم اما آن سال، آن دبستان تبدیل به دبیرستان شد و گفتند که برای دبستانی‌ها جا نداریم. به همین دلیل سال ششم ابتدایی را در دبستان دیگری به نام بدر که مقداری هم از منزل ما دور بود، خواندم. اتفاقا آن سال تظاهرات مربوط به زمان مصدق، قوام السلطنه، استالین و حزب توده شروع شده بود و در مدارس ابتدایی هم درگیری بود. به هر شکل من مقطع ابتدایی را تمام کردم. یادم است که وقتی انشا می‌نوشتیم، معلمین ما انتظار داشتند که شرایط حاکم بر فضای جامعه در آن روزها هم در انشاها منعکس شود.

در هر صورت من برای کلاس هفتم، هشتم و نهم به دبیرستان رازی برگشتم و واقعا دانش‌آموز خوب و درس‌خوانی بودم و رشته طبیعی را انتخاب کردم، چون به آن علاقه‌مند بودم. در کنار آن مطالعات خارجی هم داشتم، تا جایی که گاهی اوقات سوالاتی که از معلم طبیعی می‌پرسیدم، باعث تعجب او می‌شد. همچنین به شکل خودآموز زبان انگلیسی هم می‌خواندم. در نهایت در سال ۳۸ دبیرستان را تمام کردم و برای کنکور به تهران آمدم.

حکیم مهر: چه شد که رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟

آن زمان کنکور دانشکده‌ها به شکل جداگانه برگزار می‌شد و من در آزمون دو دانشکده داروسازی و دامپزشکی شرکت کردم. در رشته دامپزشکی جزء نفرات اول بودم و به همین دلیل بورسیه‌ای از طریق بنیاد پهلوی به من تعلق گرفت که کمک درسی خوبی بود. همان سال از من تعهد گرفتند که بعد از فراغت از تحصیل، معادل بهره‌مندی از بورسیه، در شهرستان محل تولدم خدمت کنم. من هم خیلی علاقه داشتم که به محل تولد برگردم و کار کنم و لذا قبول کردم. در نهایت این بورسیه چند سالی بیشتر ادامه نداشت و قطع شد و آن قرارداد هم به هم خورد.

در ضمن تحصیل در دانشکده دامپزشکی، با تشویق دکتر شیمی به دروس میکروبیولوژی علاقه‌مند شدم. ایشان از اساتید بسیار با ارزش و علاقه‌مند و جزء معلمینی بودند که در روزگاری که اکثر اساتید بیرون دانشگاه پست دولتی یا مقامی داشتند یا کارهای غیر حرفه‌ای انجام می‌دادند، دکتر شیمی به کار خود مشغول بود و نه بیرون از دانشگاه کاری داشت و نه در پست دولتی بود. سال‌های آخر که درس را تمام کردم، چون مهارتم در میکروبیولوژی خوب بود، ایشان گفتند که می‌توانم به آنجا بروم و دستیار شوم. آن موقع دانشکده دامپزشکی مشابه دانشکده پزشکی از طریق امتحان دستیاری، دستیار می‌گرفت. البته من به خدمت سربازی نرفته بودم و نمی‌توانستم، بنابراین به ایشان گفتم که بعد از سربازی می‌آیم. ایشان هم گفتند اگر برگشتی و جا بود اشکال ندارد.

حکیم مهر: چه سالی فارغ‌التحصیل شدید؟

سال ۴۳ فارغ‌التحصیل شدم و به خدمت سربازی رفتم.

حکیم مهر: خدمت سربازی را کجا بودید؟

دوره آموزشی را در تهران بودم و زمانی که افسر شدم به کرمانشاه رفتم و در بخش کنترل مواد غذایی سپاه یک غرب مشغول به کار شدم. آن زمان سربازی ۱۸ ماه بود و من در طول این مدت با دکتر شیمی در تماس بودم. بعد از خدمت سربازی که به تهران برگشتم، دانشکده اعلام نیاز برای جذب دستیار کرد. من هم ثبتنام کردم، امتحان دادم و قبول شدم. آن زمان دستیاری این قانون را داشت که فرد باید به مدت ۳ سال دستیار می‌شد، بعد بین ۳ گروه پاتولوژی، انگل‌شناسی و میکروب‌شناسی آزمون می‌گرفتند. این آزمون از سوی اساتید کرسی‌دار مثل دکتر امری در پاتولوژی، دکتر رفیعی در انگل‌شناسی و دکتر رستگار که ایشان بیشتر معاون وزارت کشاورزی بود و کمتر به گروه می‌آمدند، انجام می‌شد. من قریب به ۴ روز درگیر این امتحان دو زبانه انگلیسی و فارسی بودم و در نهایت قبول شدم. همان موقع یک بورس یونسکو از سوی کشور اتریش به دانشگاه داده شده بود که در آن بورس شرکت کردم و قبول شدم. دیگر منتظر نماندم که نتیجه امتحان دستیاری من مشخص شود. دکتر شیمی هم گفتند که برو و کارت را در اتریش دنبال کن. در واقع یک دوره کورس یکساله بعد از دکترای دامپزشکی بود که من هم آمادگی داشتم و رفتم. سال ۴۸ به اتریش رفتم و حدود یک سال در آنجا بودم و زمانی که برگشتم، اوضاع به هم ریخته بود.

حکیم مهر:‌ چرا؟

آقایی به نام دکتر عالیخانی که تحصیل کرده امریکا بود، رئیس دانشگاه شده و گفته بود که این امتحان دستیاری را قبول ندارم و هر کس می‌خواهد استادیار شود، باید به خارج از کشور رفته و PhD بگیرد. دکتر شیمی هم نمی‌توانست کاری کند. دانشجویان قبل از من مثل دکتر نادعلیان و دکتر اطمینانی آن دوره دستیاری را گذرانده و استادیار شده بودند. اما من نتوانستم، با وجودی که قبلا استادیار شده بودم اما به خاطر رفتن به خارج از کشور، پیگیری نکرده بودم و خلاصه نشد. در نهایت مدتی بیکار بودم و کارهای جنبی انجام می‌دادم.

یک روز دکتر شیمی تماس گرفت و گفت یک کمیسیون در دانشکده تشکیل شده که بعد از مصاحبه با دستیاران، بر حسب قابلیت‌هایی که دارند، آنها را به خارج از کشور اعزام می‌کنند. در این مصاحبه دکتر بزرگمهری، دکتر بازرگانی، دکتر پوستی و دکتر سهرابی هم قبل از من شرکت کرده بودند. البته من زودتر فارغ‌التحصیل شده بودم. خوشبختانه مصاحبه به نفع من تمام شد چون مقداری زبان آلمانی یاد گرفته بودم و به زبان انگلیسی هم مسلط بودم. نتیجه مصاحبه این شد که دانشگاه با استادیاری من موافقت کرد اما به سایرین گفتند که باید به خارج از کشور بروند و رفتند.

در نهایت من به دانشکده آمدم و کار خود را شروع کردم. آن زمان مرحوم دکتر افشار گفت اگر دوست داری من کمک می‌کنم به خارج از کشور بروی، من هم گفتم دوست دارم چون یک سال بود که از اتریش آمده بودم و درس می‌دادم به فکر بورس بودم. یک بورس به انگلیس و یک بورس فولبرایت در آمریکا فراهم شد. من بورس فولبرایت را قبول کردم و به دپارتمان میکروبیولوژی کلرادو رفتم. آنجا روی ویروس کار کردم و بعد از گرفتن مدرک به ایران آمدم.

حکیم مهر: چه سالی به ایران بازگشتید؟

اواخر تابستان سال ۵۴ آمدم و بعد از ۴ ماه دانشیار شدم. دکتر شیمی هم کارهای من را پیگیری می‌کرد. به تدریج مدیر گروه و استاد و... شده و ۴۳ سال خدمت کردم و بازنشسته شدم.

حکیم مهر: به چند نفر از هم‌کلاسی‌های خود اشاره کردید. اگر ممکن است چند نفر دیگر از آنها را نام ببرید.

یکی دکتر آل آقای موسسه رازی بود. ایشان ایمنی خواند و در بخش واکسن‌ها فعال بود. الان هم که بازنشسته شده، در موسسه رازی است. یک نفر دیگر دکتر مقصودلو در رشته مامایی بود که محبور شد از ایران خارج شود. همچنین دکتر صمدیه از دانشجویان بسیار خوب همکلاسی و شاگرد اول بود که به امریکا رفت و مدرک گرفت و به ایران برگشت، اما بعد از انقلاب به استرالیا رفت و دیگر برنگشت. همچنین دکتر اکبری که الان بیشتر در نظام دامپزشکی و بخش خصوصی فعالیت می‌کند و در بخش اقتصادی خیلی پیشرفت کرد. دکتر بزرگمهری و دکتر پوستی هم که از هم‌دوره‌ای‌های من بودند.

حکیم مهر: در چه سالی ازدواج کردید؟

سال ۱۳۴۹ ازدواج کردم.

حکیم مهر: چند فرزند دارید؟

یک دختر دارم.

حکیم مهر: ایشان چه رشته‌ای را خوانده‌اند؟

ایشان رشته میکروبیولوژی و تشخیص آزمایشگاهی خواندند و الان در یک بیمارستان کار می‌کنند.

حکیم مهر: هیچ‌وقت فرزند خود را تشویق نکردید که دامپزشکی بخواند؟

خیر. اساسا کرمانشاه و شهرهایی که از مرکز دور بودند، دید خوبی نسبت به رشته دامپزشکی نداشتند. من یادم است در سال اول و دوم دامپزشکی که به شهرستان می‌رفتم، مورد تمسخر قرار می‌گرفتم. مثلا بعضی از همکلاسی‌های من که معلم دبستان شده بودند، می‌گفتند اگر مطب بزنی، باید طبقه همکف را بگیری، چون اسب و قاطر نمی‌توانند از پله‌ها بالا بروند. خلاصه این دست شوخی‌ها و این فضا روی افراد دیگر تاثیر می‌گذاشت. خوشبختانه الان وضعیت خیلی تغییر کرده و بهتر شده است.

حکیم مهر: چه سالی بازنشسته شدید؟

شهریور سال ۸۷.

حکیم مهر: بعد از دوران بازنشستگی چه کردید؟

زمانی که من در دانشگاه تهران شاغل بودم، به شکل همزمان و به صورت نیمه‌وقت با واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد نیز همکاری می‌کردم. آن زمان به کمک دکتر سهرابی و همکاران دیگر رشته تخصصی دامپزشکی را در آنجا راه‌اندازی کردیم و به حد تخصص رساندیم. در واقع من حدود ۲۲ سال به صورت نیمه‌وقت با دانشگاه آزاد کار می‌کردم. یعنی بعد از بازنشستگی هم این همکاری ادامه داشت تا سال قبل. امسال اعلام کردم که دیگر قادر به همکاری نیستم.

حکیم مهر:‌ چرا؟

یکی از علت‌های آن این بود که پنج سال پیش دانشگاه آزاد در یک اقدام تعجب برانگیز، با همه ماها که می‌توان گفت در آنجا صاحبخانه بودیم و رشته‌ها را راه‌اندازی کرده بودیم، با دادن یک نیمسکه و یک جلد کلامالله مجید خداحافظی و اعلام کردند که اگر کسی تمایل به ادامه دارد، به شکل حق‌التدریسی این امکان وجود دارد. آن زمان خیلی از دوستان ما نماندند و دانشگاه را ترک کردند. در بخش ویروس‌شناسی که من بودم،‌ بارها گفته بودم که یک نفر را اضافه کنید اما گوش نداده بودند. ویروس‌شناسی عمومی را من درس می‌دادم و تخصصی هم که شد، باز خودم درس می‌دادم تا همین الان که اعلام کردم دیگر نمی‌توانم بیایم؛ چون ۸۴ سال سن دارم و واقعا دیگر توان ادامه ندارم.

حکیم مهر:‌ به‌عنوان حرف آخر...

خوشحالم که رشته دامپزشکی در سال‌های اخیر بهتر شناخته شده و انشاءالله با درایتی که دامپزشکان دارند و خودشان را نشان می‌دهند، این رشته بیش از گذشته شناخته شود.

حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

گفت‌وگو از: محسن طاهرمیرزایی

دبیر بخش پیشکسوتان دامپزشکی: دکتر محمدکاظم کوهی

 

انتشار یافته: ۱۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱۰
ناشناس
|
United States of America
|
۲۲:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۳
2
5
سلام و احترام وآرزوی سلامتی و تندرستی خدمت استاد کیوانفر شناسنامه و افتخار بخش ویروس شناسی و میکروب شناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و سایر دانشکده های دامپزشکی دانشگاه آزاد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۳
1
11
از دانشگاه آزاد بیشتر از این انتظار نمی‌رفت استاد
چرا عاقل كند کاری . که باز آرد پشیمانی
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
بله دانشگاه آزاد نه خیرش به استاد میرسه نه دانشجو و فارغ‌التحصیلش ، یک پدیده عجیبیه
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
من که در سال ۶۸ هم دامپزشکی دانشگاه سراسری قبول شدم هم پزشکی دانشگاه آزاد ولی ترجیح دادم دانشگاه سراسری بروم و الان هم پشیمان نیستم چون لااقل شاید به خودم ضرر زدم نه به بیماران و دیگران
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
1
5
با ارزوی سلامتی برای استاد نازنین و دوست داشتنی
محمد
|
United States of America
|
۰۸:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
2
4
استاد دوست داشتنی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
0
3
سلام استاد.
چندتا سوال خدمتتون داشتم. به سبب موی سفید و تجربه اتون.
شما مثل الان من گویا حداقل به دو سه زبان تسلط داشتید.
بمانیم؟؟؟ یا برویم؟
اگر در حال حاضر زندگی می کردید به کشور بر میگشتید؟
احساس پشیمانی از بازگشت دارید؟
در مدتی که دانشگاه دست رد به سینه شما زد این دوران رو چکار کردید؟
اگر هیت علمی نمی شدید با آینده تان چه می کردید؟؟
مجید صادقی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
0
2
یکی از افتخاراتم شاگردی این استاد فرهیخته بوده و هست.پاینده باشید استاد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
0
3
به عنوان یک ساکن استان کرمانشاه، به دانش و پشتکار شما افتخار میکنم
ناشناس
|
Italy
|
۲۲:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
0
2
استاد به معنای واقعی، استاد کیوان فر عزیز آرزوی سلامتی و طول عمر برایتان دارم.
محمود شماع
|
United States of America
|
۰۳:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۷
0
2
استاد دکتر کیوان‌فر یکی از نادرترین چهره‌های دانش علم ویروس شناسی در ایران است .متخصصین بی شماری را هدایت نمود واموزش داد دراین رشته تصور نمیکنم فرد واستاد دیگری به اندازه ایشان به آموزش وپیشرفت دانش ویروس شناسی دامپزشکی خدمت ‌تلاش کرده باش او از بزرگ‌ترین افتخارات علمی کشور است وشایسته قدردانی از او ضروری خواهد بود .برایش سلامتی وشادی و طول عمر آرزو می‌کنم دوستدارش. شماع
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۹
اگر شما همان استاد شماع بزرگ بازنشسته تهران هستید ما به شما هم افتخار میکنیم، و شما هم جز بهترین ها بودید، هر چند هیچ وقت افتخار دیدنتون رو نداشتم اما مطالب به جای مانده از شما واقعا ارزشمند هستند.
نظر شما
ادامه