کد خبر: ۳۹۱۷
تعداد نظرات: ۳ نظر

حکیم مهر - دکتر کیمیا ملکی از کارمندان اداره کل دامپزشکی مازندران بمناسبت میلاد حضرت امام رضا (ع) در جشنواره شعر سراسری امام رضا (ع) در استان مازندران موفق به کسب رتبه برترگردید و سروده وی بعنوان شعر برگزیده این جشنواره انتخاب شد.

 

 

شعر ایشان که تقدیم به ساحت حضرت رضا علیه السلام شده به این شرح است :


هشتی بهشت
ای پناه و تکیه گاه پای خستگان
خسته ازعبورسرد روزگار
از رهی دراز
رو به سوی تو رسیده ام
رو به سوی تو، چه عاشقان زخم خورده ای
در میان این عبور پرشکوه دیده ام
ای امید ساده و سپید من
پای من بسوی تو
دست من به آسمان
با دلم ترا نشانه برده ام
این دل شکسته ی شکسته را بتو سپرده ام
نام تو ستون خانه من است
خانه دلم بی حضور نام تو خراب باد
خشت خشت خانه دلم با شکوه نام تو بنا شده است
نام تو سپیدی دل سیاه من
نام تو خط نسخ نسخه گناه من
من ترا از میان گریه های پانماز مادرم
از میان استجابت پدر
در همان صفا و شور و حال کودکی
بر دلم قلم زدم
واژه های شعر من، فدای دسته های تو
دسته دسته واژه های من برای تو
ای هوای دیدن تو آه لحظه های من
با دل شکسته ام بگو
شعر من کجای نام تو نهان شده ست؟
کودکان شعر من تورا سروده اند
در میان واژگان رها شدم
تو مرا به من رسان
تو مرا به لحظه عظیم ناگهان رسان
دست خسته مرا توان رسان
دست من به ساحتت نمی رسد، دست من چه کوته است
بی حضور عشق تو، لحظه های پیش روی من چون شبی دراز در ره است
من کنار نام تو بخواب میروم
در شکوه آسمان شهر تو، می دوم پی ستاره ام
خواب من پراز ستاره میشود
ای طلایه دار گنبد خدا
هشتی بهشت جای پای گام های توست
ای امانت سترگ کبریا
بر فراز بام آسمان، عاشقانه بانگ می زنم
ساحت بهشت به نام توست
تا به سجده گاه آه من نگه نمیکنی
تا نظر نیفکنی
حاجتم روا نمیشود
درد من دوا نمیشود
نام تو مرا از کرانه های دور، برهنه پا و بی ریا طلب کند
زورق دلم چه بیقرار، رو بسوی ماورای نام تو روانه میشود
شهرهای بی نشان راه من، باحضور نام تو صاحب نشانه میشود
چون حسین تشنه لب به کربلا
تشنه هوای با تو بودنم
پرکشیدن کبوتران صحن تو به آسمان
لحظه اذان
بوی جوی مولیان
شوکت نماز عابران
هر زمان و هر مکان
با هوای عشق تو، در دلم شراره ها بپا کند
سوز غربتت مرا با غریبی زمانه آشنا کند
با دلم چها کند؟
یاد من نمی رود
هر دل شکسته ای بر ستون قامت تو تکیه می کند
تکیه برستون صحن تو
تکیه برستون کبریاست
ای عزیز مرتضی
ضامن دلم بمان
ای غریبه آشنا
ضامن زورق شکسته در گلم بمان
ضامن اولین و آخرین منزلم بمان

 

 

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
بهتاش
|
-
|
۰۱:۲۵ - ۱۳۸۹/۰۸/۰۵
0
0
شعرتان عالی بود. موفق و پایدار باشید.
دکتر رحمت ملکي
|
-
|
۰۵:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۸
0
0
اين جه چيزي بود فاميلم سرود اين نه شعر نو نه شعر کهنه بود
ناشناس
|
-
|
۱۹:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
0
0
شعری بسیار احساسی اما صورت عرفانی آن بیشتر در نظر گرفته شود ساختاری جذاب تر داشت و اندشه های تنهایی انسان اوج وزیبایی خاص خود را دارد که لازمه آئیینه آن جهانی خویش را میابد که آن مثنویت ومعنویت روح در عالم اوج به صدای خداوند تبدیل میشود و این عمق درون است که انسان با خدا هم صحبت میشود اگر چنین صداقت روح برانگیخته شود انسان صورت عرفانیش پدیدار میگردد واز این جهانی خویش نعمتی فراتر میبیند که در نزد اشراقیون سیر سلوک از عالم طبیعت به سوی ملکوت وآن ناله دوری از عشق ابدیت وبیداری انتظار خداوند به بشر مومنش که همدمی عالی برعاشق ومعشوق دارد وجدایی ناپذیر است و آن اخلاص نزدیک شدن به خداوند که برترین عشق است و آن شوق خدای آسمان بسوی بنده اش
نظر شما
ادامه