حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: ورودی دکترای عمومی دامپزشکی سال ۶۴ در دانشگاه ارومیه است. در سال ۷۰ فارغالتحصیل و بهعنوان مربی در دانشکده تازه تاسیس دامپزشکی مشهد انتخاب شده و از این طریق وارد عرصه حرفهای دامپزشکی شده است. سال ۷۴ برای رزیدنتی و دوره تخصصی جراحی به دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران رفت. ۵ سال بعد نیز تحصیلات او تمام شد و هماکنون «دکتر کامران سرداری» استاد تمام جراحی در دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد است.
حکیم مهر: آقای دکتر، چرا دامپزشکی را انتخاب کردید؟
آن زمان در فرایند انتخاب رشته، باید ۱۴ رشته را انتخاب میکردیم. مثل خیلیهای دیگر، در ۲ رشته ابتدایی گروه علوم تجربی که پزشکی و دندانپزشکی بود، رتبه من نرسید و پذیرفته نشدم. در واقع علت قبول شدنم در رشته دامپزشکی یک اتفاق بود که با ادامه کار و نشستن سر کلاس، به تدریج علاقه نیز ایجاد شد.
حکیم مهر: سالها از زمان دانشجویی شما میگذرد. آیا وضعیت امروز دامپزشکی با آنچه که شما آن سالها در ذهن داشتید، مطابقت دارد؟
آسیبشناسی این مساله خیلی گسترده است و شاید شبیه خیلی از حرفههای دیگر باشد. اگر بخواهیم یک نگاه منطقی داشته باشیم، در ایران تقریبا صد سال از عمر علم دامپزشکی به شکل کلاسیک آن میگذرد. شاید آن زمان که این سیستم طراحی و از جاهای دیگر دنیا الگوبرداری شد، هدف اصلی آن حفظ و تامین پروتئین برای مردم کشور بود و تامین آذوقه و پروتئین اهمیت ویژهای داشت.
این هدف به همین فرم ادامه پیدا کرده و در این صد سال حرکت، وضعیت این حرفه بد هم نبوده است. وقتی وضعیت جمعیت کنونی را با جمعیت آن زمان مقایسه میکنیم، میبینیم که به هر حال در زمینه تامین نیازهای کشور، موفق بودهایم. اما یک نکته وجود دارد؛ دامپزشکی در آن زمان با نیتی به وجود آمده که این نیت در ۵۰ سال گذشته تغییری نکرده است. در صورتی که امروز نگاه مردم مثلا به حیوانات خانگی و اسب تغییر کرده و همه اینها چه بخواهند و نخواهند، به سیستم بهداشت عمومی و دامپزشکی ارتباط پیدا میکنند.
اگر ۷۰ سال برای تربیت دامپزشک تعداد خاصی واحد تعریف شده، ممکن است امروز نیازی به این واحدها نباشد. اگر آن زمان برای یک درس تعداد واحد کمی تعریف شده بود، ممکن است امروز تعداد واحد بیشتری برای آن درس و برای تربیت کسی که باید حرفی برای مخاطبین خود داشته باشد، نیاز باشد. بهطور خلاصه اگر ما نتوانیم انسانهایی تربیت کنیم که قادر باشند نیاز مخاطبین خود را پاسخ دهند، قاعدتا جایگاه خوبی پیدا نخواهیم کرد.
حکیم مهر: در یک جمله مهمترین چالش امروز دامپزشکی را چه میدانید؟
هرکس از دید خود به این موضوع نگاه میکند اما من معتقدم هنوز بزرگترین چالش دامپزشکی در ایران بهداشت عمومی و بیماریهای مشترک است و این را نمیشود انکار کرد. این حرفه یکی از ارکان بهداشت عمومی در همه جای دنیاست.
حکیم مهر: به بیماریهای مشترک میان انسان و دام اشاره کردید. تعامل میان سازمان دامپزشکی و وزارت بهداشت در زمینه مدیریت بیماریهای مشترک چقدر است؟
احساس من بهعنوان یک دامپزشک این است که هیچ تعاملی وجود ندارد.
حکیم مهر: به بحث آموزش بپردازیم. به نظر شما طرح انتقال آموزش دامپزشکی به وزارت بهداشت، مفید است یا مضر؟
در سال ۶۵ که آموزش پزشکی جدا شد، ما دانشجوی ترم دوم بودیم و آن جدایی را کاملا به یاد دارم. این انتقال شاید به نوعی اشتباه بود، البته نه برای پزشکی و دامپزشکی. صحبت من این است که متولی آموزش عالی مخصوصا در رشتههایی که بهنوعی استراتژیک محسوب میشوند، باید یک ارگان باشد. تعدد ارگان برای آموزش رشتههای استراتژیک خیلی جالب نیست. کمااینکه در همه جای دنیا هم به همین شکل است. مثلا اگر در یکی از شهرهای کشوری مثل آمریکا ۱۰ دانشگاه پیدا کنید که رشته مهندسی مکانیک را تدریس کنند، قطعا در آن ایالت تنها یک دانشگاه را پیدا میکنید که پزشکی و دامپزشکی ارائه کند. آیا آنها نمیتوانستند مثل ما تعداد زیادی دانشکده دامپزشکی یا پزشکی داشته باشند؟
دانشکدههای دامپزشکی، پزشکی و دندانپزشکی چه از نظر بهداشت عمومی و چه خدمات دادن، نیازمند توجهات ویژه هستند. اینکه بنده ارزیابی دقیقی از پیوستن به علوم پزشکی ارائه دهم، کمی برایم سخت است، اما میتوانم خیلی راحت برخی چیزها را بگویم. قطعا با انجام گرفتن انتقال، در بخشهایی کار آموزش ما راحتتر خواهد شد. ما بحثهای تخصصی زیادی در دامپزشکی داریم. مثل داخلی دامهای کوچک، رادیولوژي و جراحی. در صورتی که آن دانشکده مربوطه دوره تحصیلات تکمیلی یا رزیدنتی نداشته باشد، همکاران ما با کمبود واحد موظف مواجه میشوند. چون چارچوب قوانین وزارت علوم، ما را با رشتههایی چون کشاورزی و ... مقایسه میکند. آنها تعدد واحد دارند و به راحتی میتوانند واحدها را پوشش دهند، اما هیچگاه همکار رادیولوژیست من نمیتواند فیزیولوژی درس دهد. این مسائل در وزارت بهداشت حل خواهد شد چون برای آنها جا افتاده است.
در حال حاضر ارتباط بین خیلی از دانشکدههای دامپزشکی با دانشکده پزشکی و دندانپزشکی خوب است و همکاران ما در علوم پزشکی خیلی از کارها را انجام می دهند. البته نه استفاده از حیوان برای کار تخصصی، بلکه در کارهای علوم پایه، استفادههای تحقیقاتی و ... همکاری میکنند و با یکدیگر آشنا هستند. اما اینکه با انتقال آموزش، چه اتفاقی در مورد یک سری درسهای ما و چه اتفاقاتی درباره نگاه به حرفه ما میافتد، بنده نمیدانم.
در کل بنده در مورد این وضعیت آموزش خیلی خوشبین نیستم. چون تعداد فارغالتحصیل و رزیدنت دامپزشکی زیاد شده است. البته صرف زیاد بودن، ایرادی ندارد. اما همزمان امکانات انتقال آموزش به این فارغالتحصیلان هم باید زیاد و به اندازهای شود که آنها را به جایی برساند که وقتی در جامعه با بهداشت عمومی یا بیماری مواجه شدند، قبلا آن را تجربه کرده باشند و بتوانند عکسالعمل صحیح را هنگام برخورد نشان دهند.
حکیم مهر: بحث انتقال سازمان دامپزشکی از وزارت جهاد کشاورزی به وزارت بهداشت نیز حرف و حدیثهای زیادی ایجاد کرده است. نظر شما در این خصوص چیست؟
بنده تقریبا ۱۰ سال است که بورد سرتیفاید امریکای شمالی هستم و در کانادا و امریکا کار دامپزشکی انجام میدهم. استقلال سازمان دامپزشکی یک نکته بسیار مهم برای سازمان خواهد بود. اینکه مستقل باشد و بتواند سیاستها و راهکارهای خود را به نحو احسن انجام دهد. تا جایی که من اطلاع دارم سیستم دامپزشکی با سیستم کشاورزی دیده میشود اما به صورت مستقل. در هر صورت با فرایند انتقال، بخشهایی خوب و بخشهایی به ضرر سیستم دامپزشکی تمام خواهد شد.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
به عنوان فردی که ۲۷ سال کار آموزش دامپزشکی در این کشور کار انجام دادم و تجربه کار در جاهای دیگر دنیا را دارم، این را میگویم که دامپزشکی و مخصوصا آموزش دامپزشکی در کشور نیازمند یک تحول بنیادین است. این تحول بنیادی زمانی میسر خواهد شد که همه دستاندرکاران از جمله سازمان دامپزشکی به عنوان بازوی اجرایی، نظام دامپزشکی بهعنوان یک بازوی اجرایی دیگر، جامعه دامپزشکان به عنوان یکی از متولیان بسیار قدیمی در این حرفه و دانشگاهها و وزارت علوم بتوانند با هم تعامل سازنده داشته باشند و نیازهای واقعی جامعه را ببینند. ما نیاز داریم که الگوبرداری براساس شرایط منطقهای از جاهای موفق دنیا داشته باشیم و بتوانیم تغییر ایجاد کنیم.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار بنده قرار دادید.