کد خبر: ۶۸۹۳۲
تعداد نظرات: ۵ نظر
پیشکسوتان دامپزشکی (۳):
وی افزود: فردا که احتیاجات برطرف شد، با این دانشکده‌ها چه می‌خواهید بکنید؟ آیا می‌خواهید آنها را ببندید؟
 

حکیم مهر: «دکتر ایرج سهرابی حقدوست» متولد سال 1322 در تهران و یکی از مفاخر دامپزشکی ایران است. وی در سال 42 وارد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران شده و در سال 47 فارغ التحصیل شد. از دوران عمومی دامپزشکی خود به سخت کوشی یاد می کند و می گوید: «آن زمان که دانشجو بودم، خیلی درس می‌خواندم و تمام تلاشم برای شاگرد اولی بود. در سال دوم در حال درس خواندن برای امتحان در پارک شهر بودم که یکباره مبتلا به دل درد شدم. به آن اهمیت ندادم و گفتم خوب می‌شود اما سه ساعت گذشت و خوب نشد. به دکتر که مراجعه کردم گفت که آپاندیسیت حاد است و همین حالا باید عمل کنی. آپاندیس را عمل کردم و به همین دلیل امتحاناتم موکول به شهریور شد. اگرچه شاگرد اول نباید در ماه شهریور امتحان می‌داد، اما این مسائل برای من مهم نبود.»

دکتر سهرابی حقدوست در تیر ماه سال ۵۳ به کشورانگلستان رفت تا در دانشگاه رویال کالج دامپزشکی دانشگاه لندن RBC  و یک دوره دیپلم تخصصی animal health  یا همان بهداشت دام بخواند. بعد از آن به دپارتمان پاتولوژی رفت و PhD  را در رشته پاتولوژی از همان کالج سلطنتی دامپزشکی دانشگاه لندن گرفت.

وی در سال ۷۹ و با ۳۲ سال سابقه خدمت به افتخار بازنشستگی نایل شد. خودش می گوید: «البته من را بازنشست نمی‌کردند، چون با دانشگاه آزاد هم همکاری می‌کردم. ۳۰ سال خدمتم که تمام شده بود، به دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات رفتم و در آنجا رئیس دانشکده دامپزشکی شدم. حدود ۱۶ رشته تخصصی در واحد علوم تحقیقات و تعدادی دانشکده دامپزشکی با دوره‌های کاردانی در شهرهای مختلف راه‌اندازی کردم.»

دکتر سهرابی حقدوست خود را متعهد به این می دانست که هیچ دانشکده جدیدی را بدون داشتن شرایط لازم راه‌اندازی نکند. خودش می گوید: «به آنهایی که شرایط لازم را نداشتند، مجوز نمی‌دادیم. حتی برای کاردانی یا برای کارشناسی ناپیوسته هم مجوز نمی‌دادیم. مثلا به آنها سر می‌زدم و می‌دیدم که جای دانشگاه خوب است، زمین و باغ دارد اما فضای ساختمان ندارد. تجهیزات و هیات علمی ندارد یا بعضی‌ها هیات علمی داشتند اما هیات علمی وابسته نداشتند. به نظر من در حال حاضر تعداد دانشکده ها زیاد است. من آن زمان هم که مسئولیت داشتم و عضو کمیته آموزش دامپزشکی تخصصی بودم، نظرم همین بود.»

حکیم مهر: آقای دکتر، متولد چه سالی و کجا هستید و دوران کودکی شما چطور گذشت؟

من متولد آبان سال ۱۳۲۲ در تهران هستم. در سن ۷ سالگی به دبستان رفتم، ۶ سال دبستان را خواندم و بعد به دبیرستان رفتم. در دوران دبیرستان، چند بار به خاطر دوری راه، مدرسه را عوض کردم. درنهایت در سال ۴۱ دیپلم گرفتم.

حکیم مهر: دیپلم چه رشته‌ای؟

رشته طبیعی. بعد می‌خواستم به سربازی بروم. گفتم اول به سربازی می‌روم و بعد وارد دانشگاه می‌شوم. مدتی صبر کردم اما نه این شد و نه آن و در نهایت در سال ۴۲ وارد دانشگاه شدم.

حکیم مهر: کدام دانشگاه؟

رشته دامپزشکی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران.

حکیم مهر: آیا در دوران مدرسه، شاگرد درس‌خوانی بودید؟

بد نبودم؛ در واقع متوسط مایل به خوب بودم.

حکیم مهر: آیا شیطنت هم می‌کردید؟

بله بسیار؛ تا دلتان بخواهد!

حکیم مهر: چند برادر و خواهر بودید؟

دو خواهر و دو برادر بودیم. فرزند اول، خواهرم بود، بعد برادرم، بعد من و بعد خواهر کوچکترم. متاسفانه برادر من در سال ۴۰ و در اثر تصادف با ماشین در سن ۲۱ سالگی از دنیا رفت. من آن زمان ۱۸ ساله بودم. هر دوی ما ابان ماه به دنیا آمده بودیم. برادرم قهرمان کشتی آزمایشگاه‌ها بود و به سمت تیم ملی پیش می‌رفت. کشتی گیر ورزیده‌ای بود اما متاسفانه از دست رفت.

حکیم مهر: روحشان شاد. آقای دکتر چرا رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟

حقیقت این است که من به رشته پزشکی علاقه‌مند بودم اما بین سه رشته دیگر یعنی داروسازی، دندانپزشکی و دامپزشکی، آن رشته‌ای که شباهت بیشتری به پزشکی داشت، دامپزشکی بود. رشته‌ای که همه دروس پزشکی را دارد و از نظر فیزیولوژی، آناتومی و... شباهت زیادی به پزشکی دارد و فقط بیمار آن فرق می‌کند. خیلی از بیماری‌های آن هم مشترک بین انسان و دام است و در نتیجه من دامپزشکی و پزشکی را انتخاب کردم. آن زمان رشته پزشکی دانشجویان زیادی می‌گرفت، اما به دوره من که رسید، ورودی‌ها را از ۳۰۰ نفر به ۱۸۰ نفر و بعد به ۱۵۰ نفر کاهش داد. قطعا اگر ظرفیت‌ها را کم نمی‌کرد، من در پزشکی قبول می‌شدم اما به دامپزشکی رفتم.

از آنجا که در دانشگاه دانشجوی ممتازی بودم، مرحوم دکتر نقشینه و سایر دپارتمان‌ها می‌خواستند که من را استخدام کنند اما چون من به پاتولوژی علاقه‌مند بودم، به سمت دپارتمان پاتولوژی رفتم و آنجا ماندم.

حکیم مهر: دوران عمومی دامپزشکی شما چطور گذشت و فضای درس خواندن در آن زمان چطور بود؟

آن زمان که دانشجو بودم، خیلی درس می‌خواندم و تمام تلاشم برای شاگرد اولی بود. در سال دوم در حال درس خواندن برای امتحان در پارک شهر بودم که یکباره مبتلا به دل درد شدم. به آن اهمیت ندادم و گفتم خوب می‌شود اما سه ساعت گذشت و خوب نشد. به دکتر که مراجعه کردم گفت که آپاندیسیت حاد است و همین حالا باید عمل کنی. آپاندیس را عمل کردم و به همین دلیل امتحاناتم موکول به شهریور شد. اگرچه شاگرد اول نباید در ماه شهریور امتحان می‌داد، اما این مسائل برای من مهم نبود چون آن موقع شاگرد اول را به عنوان مربی استخدام می‌کردند. من شاید اولین مربی بودم که در کشور استخدام شدم و چند سالی در خدمت اساتید عزیز مثل دکتر نقشینه بودم.

حکیم مهر: چه سالی فارغ‌التحصیل شدید؟

در سال ۴۷ فارغ‌التحصیل شدم و به سربازی رفتم. در سال ۴۹ از سربازی آمدم و اواخر سال ۵۲ استادیار شدم.

حکیم مهر: بعد از دوران عمومی و سربازی چه کردید؟

چند ماه بعد و در خرداد یا تیر ماه سال ۵۳ بود به کشورانگلستان رفتم و دانشگاه رویال کالج دامپزشکی دانشگاه لندن RBC  و همچنین در سال اول یک دوره دیپلم تخصصی animal health  یا همان بهداشت دام خواندم. بعد از آن به دپارتمان پاتولوژی رفتم و PhD  را در رشته پاتولوژی از همان کالج سلطنتی دامپزشکی دانشگاه لندن گرفتم.

حکیم مهر: چقدر طول کشید؟

اسما چهار سال بود اما در واقع من خیلی بیشتر درس خواندم، چون بچه‌های دیگر به گردش و تفریح هم می‌رفتند اما من حتی شهر آکسفورد را هم نرفتم که از نزدیک ببینم. شاید فقط نیم ساعت راه بود اما من شنبه و یکشنبه‌ها را هم سر کار بودم و به دانشگاه می‌رفتم. لذا اگر بخواهیم این تعطیلی‌ها را هم ضربدر ۴ سال بکنیم، هفته‌ای دو روز تعطیل را در ۵۲ هفته ضرب کنیم، فکر می‌کنم بیشتر از ۶ سال طول کشید. من شدیدا درس می‌خواندم و در کارم موفق بودم و آنها هم از من راضی بودند. اساتید دانشگاه در دپارتمان پاتولوژی خیلی از من راضی بودند و می‌گفتند هر کسی را که معرفی کنی، ما اینجا او را انتخاب و پذیرش می‌کنیم.

تحصیل در انگلستان دوران خیلی سختی بود. چون بعضی‌ها در تهران PhD  خود را می‌گرفتند. دوره‌هایی برای آنها گذاشتند تا تز بنویسند و این شرایط خیلی متفاوت بود از اینکه بخواهی در یک کشور خارجی با زبان خارجی با آب و هوای متفاوت درس بخوانی. ضمن اینکه در کلاس‌ها با لهجه‌های مختلف صحبت می‌کردند و این مساله نیز سخت‌های خود را داشت.

در واقع می‌توانم بگویم که به شکل شبانه‌روزی کار می‌کردم و بعضی شب‌ها مجبور بودم تا ساعت یک و ۲ بعد از نیمه شب کار کنم. گاهی سوار قطار می‌شدم که به سمت منزل حرکت کنم، در طول مسیر به این فکر می‌کردم که در دوره PhD  چه کارهایی ‌کردم و آن‌قدر سرگرم فکر بودم که یکباره می دیدم ۳ ایستگاه از منزل رد شده‌ام. دوباره از سوی دیگر سوار می‌شدم و می‌دیدم که باز ۲ ایستگاه رد شدم. به این فکر می‌کردم کارهایی که تا آن لحظه انجام دادم، کدام یک اشکال دارد و کدام ندارد و چه راهی را باید در پیش بگیرم که این مشکلات را برطرف کنم.

آن دوره animal health  بسیار کورس سختی بود، اما خدا را شکر هر دو را با موفقیت به اتمام رساندم. یک سال آن که کاملا کورس ۱۲ ماهه بود و مابقی هم با دانشجویانی که کورس SMS  می‌گذراندند، سر کلاس می‌ر‌فتم. سه‌شنبه‌ها از ساعت ۲ تا ۷ شب اسلاید می‌خواندیم و تشخیص می‌دادیم. این فرایند به صورت چرخشی بود و اساتید ابتدا از دانشجویان مستر شروع می‌کردند و بعد به PhD  ها مثل من می‌رسیدند. خیلی وقت‌ها هم خودشان از من می‌خواستند که با میکروسکوپ الکترونی و... تشخیص واقعی را پیدا کنم. در نهایت تحصیل من در سال ۵۷ تمام شد و به ایران برگشتم و مشغول به کار شدم.

حکیم مهر: به ایران که برگشتید، چه کردید؟

به ایران که برگشتم، مدتی به دانشگاه رفتم اما دیگر زمانی بود که مردم برای انقلاب در خیابان‌ها بودند و من هم کنار آنها بودم. انقلاب به پیروزی رسید و از همان اواخر سال ۵۷ و اوایل ۵۸ کلاس‌ها شروع شد. تدریس تا سال ۵۹ ادامه داشت تا اینکه در آن سال انقلاب فرهنگی شد و به مدت 2 سال و نیم دانشگاه‌ها را تعطیل کردند. در آن مدت من به شکل مرتب مقاله و کارهای تحقیقاتی انجام می‌دادم.

حکیم مهر: تا امروز چند مقاله نوشتید؟

تاکنون حدود ۱۴۰ مقاله و حدود ۷ کتاب دارم. بین ۸۰ تا ۱۰۰ پایان‌نامه PhD  و دکترای عمومی دارم. در دوران فعالیتم دانشجویان از نحوه کار، بیان و تدریس من راضی بودند. آنها علاقه زیادی به کلاس‌ها نشان می‌دادند و از آن استقبال می‌کردند. همچنین اساتید از جمله دکتر نقشینه خیلی به من علاقه‌مند بودند و همیشه از پشتکار، علاقه و هوش من خیلی تعریف می‌کردند.

حکیم مهر: چه سالی ازدواج کردید؟

سال ۱۳۵۴ و در انگلستان ازدواج کردم. همسر من ایرانی و از دوستان خانوادگی ما بودند.

حکیم مهر: در انگلستان ازدواج کردید؟

بله. آنجا یک روحانی از سفارت ایران آمدند و عقد را جاری کردند.

حکیم مهر: چند فرزند دارید؟

فرزند اولم پسر بود و فرزندان دوم دوقلو بودند. یک دختر و یک پسر.

حکیم مهر: پس یک نفره به انگلستان رفتید و ۵ نفره برگشتید.

بله، دقیقا.

حکیم مهر: فرزندان شما در چه رشته‌هایی درس خواندند؟ آیا هیچوقت آنها را ترغیب به خواندن رشته دامپزشکی نکردید؟

دختر من از دانشگاه تهران PhD  قارچ‌شناسی پزشکی و بیماری‌های آن را گرفته و در زمینه‌های ژنتیک و بیوشیمی خیلی فعال است و مقاله می‌نویسد. بچه‌های دیگرم هم به رشته‌های هنری و فرهنگی علاقه‌مند بودند و وارد آن حیطه‌ها شدند.

حکیم مهر: آیا در ایران هستند یا خارج از ایران؟

خیر، در ایران هستند.

حکیم مهر: چه سالی بازنشسته شدید؟

سال ۷۹ با ۳۲ سال سابقه خدمت بازنشسته شدم. البته من را بازنشسته نمی‌کردند، چون با دانشگاه آزاد هم همکاری می‌کردم. ۳۰ سال خدمتم که تمام شده بود، به دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات رفتم و در آنجا رئیس دانشکده دامپزشکی شدم. حدود ۱۶ رشته تخصصی در واحد علوم تحقیقات و تعدادی دانشکده دامپزشکی با دوره‌های کاردانی در شهرهای مختلف راه‌اندازی کردم.

این دانشکده‌ها و رشته‌ها تحت نظارت و کنترل خودم بودند. به آنها سر می‌زدم تا ببینم کفایت باز کردن دانشکده یا دوره تخصصی را دارند یا خیر. به آنها رسیدگی و هیات علمی، فضای آموزشی و تجهیزات آنها را بررسی می‌کردم که اگر شرایط را داشتند و همچنین نیاز هم وجود داشت، تصویب می‌شد و اگر ایراد و کمبود داشتند، از آنها می‌خواستیم که این ایرادات را برطرف کنند. بعد می‌گفتیم که مثلا ۶ ماه دیگر یا یک سال دیگر دوباره سر می‌زنیم که اگر ایرادات برطرف شده بود، به آنها مجوز ‌دهیم و اگر نه که مجددا باید تا مرحله‌ای پیش می‌رفتند تا قابلیت‌های لازم برای راه‌اندازی رشته‌ها را داشته باشند.

حکیم مهر: آیا واقعا تمام جاهایی که مجوز می‌دادید، کفایت لازم را داشتند؟

به آنهایی که شرایط لازم را نداشتند، مجوز نمی‌دادیم. حتی برای کاردانی یا برای کارشناسی ناپیوسته هم مجوز نمی‌دادیم. مثلا به آنها سر می‌زدم و می‌دیدم که جای دانشگاه خوب است، زمین و باغ دارد اما فضای ساختمان ندارد. تجهیزات و هیات علمی ندارد یا بعضی‌ها هیات علمی داشتند اما هیات علمی وابسته نداشتند. مثلا در فلان جا می‌خواستند رشته علوم آزمایشگاهی راه‌اندازی کنند اما اکثر هیات علمی آنها مثلا جراحی یا داخلی بود. در حالی که برای رشته علوم آزمایشگاهی باید کلینیکال پاتولوژی علوم آزمایشگاهی را داشته باشند. به آنها تذکر می‌دادم. دانشجویانی را هم که می‌گرفتیم، به کمیته می‌آمدند. از چند نفر از همکارانی که در ارتباط با تخصص بودند، دعوت و از آنها سوال می‌کردیم. اگر توان آنها از نظر زبان، مدرک و پایان نامه‌ای که گرفتند، خوب بود، به آنها نمره می‌دادیم. در غیر این‌صورت، می‌گفتیم شما در این زمینه ضعیف هستید؛ بروید یک سال یا ۶ ماه دیگر بیایید و مجددا شرکت کنید. گاهی اوقات هم پیش می‌آمد که فرد آن‌قدر ضعیف بود که عذر او را می‌خواستیم. بعضی‌ها هم قوی بودند و همان بار اول موفق می‌شدند.

حکیم مهر: به نظر شما در حال حاضر تعداد دانشکده‌های دامپزشکی بالاتر از حد استاندارد نیست؟

به نظر من زیاد است. من آن زمان هم که مسئولیت داشتم و عضو کمیته آموزش دامپزشکی تخصصی بودم، نظرم همین بود. رئیس این کمیته دکتر راد بودند که همکلاس خودم بودند و اغلب جاهایی که می‌رفتم، تقریبا از موضع مخالف صحبت می‌کردم و می‌گفتم اینکه شما این همه دانشکده راه‌اندازی می‌کنید، یک اشتباه است. نه صرفا در مورد دامپزشکی، بلکه سایر رشته‌ها. فردا که احتیاجات برطرف شد، با این دانشکده‌ها چه می‌خواهید بکنید؟ آیا می‌خواهید آنها را ببندید؟ دانشکده‌هایی که برای آنها زحمت کشیده شده، تبدیل به ساختمان شده، در آنها استاد استخدام شده، مستخدم، نگهبان و تکنیسین به کار گرفته شده، اینها را چه می‌کنید؟

حکیم مهر: چه راهکاری به نظر شما میرسد؟

 به عقیده من باید ظرفیت‌ها را بالا و پایین ببرند. مثلا اگر الان احتیاج دارند، تعداد بیشتری بگیرند. فردا که احتیاج برطرف شد، مثلا ظرفیت را تبدیل به ۴۰ نفر کنند. به این شکل بهتر است. چون بعدا نمی‌شود این دانشکده‌ها را تعطیل و عذر این همه اساتید که آمده‌اند و عمر خود را گذاشته‌اند، خواست. در این صورت با مشکل مواجه می‌شویم. نه تنها در مورد رشته دامپزشکی، بلکه این مساله در مورد خیلی رشته‌های دیگر هم ممکن است صادق باشد.

حکیم مهر: آقای دکتر، این روزها چه می‌کنید؟

من تا ۳ سال پیش در دانشگاه آزاد بودم. در آنجا مسئولیت دانشکده و دوره‌های تخصصی را داشتم و شدیدا هم کار می‌کردم. آنها هم خیلی از من راضی بودند، چون خیلی منضبط بودم. ضمن اینکه همه را دوست داشتم، مهربان بودم و احترام همه را داشتم. البته ضمنا کاریزمای لازم را هم داشتم و خیلی مقرراتی بودم.

در بهمن ماه سال ۹۶ حکم بازنشسته‌ها و نیمه وقت‌ها را لغو کردند و من تنها کسی بودم که حکمم لغو نشد. مراجعه و پیگیری و سوال کردم که چرا حکم من لغو نشده است؟ گفتند شما چرا ناراحت هستید؟ آنها که حکمشان لغو و حقوقشان کم شده باید ناراحت باشند. گفتم نه، من باید علت آن را بدانم که چه اتفاقی افتاده که حکم همه به غیر از من لغو شده است. گفتند علت خاصی ندارد. گذشت تا اینکه ترم بعد در مرداد ماه برای من هم نامه آمد. البته چون خودم پیگیری کرده بودم این اتفاق افتاد و چه بسا اگر پیگیری نمی‌کردم، باز هم می‌ماندم. چون خیلی از من راضی بودند.

من حدود ۱۶ رشته تخصصی راه‌اندازی و تعدادی دانشکده ایجاد کردم. نظرمان این بود که در بعضی جاها حتما نباید دکترا باشند، کمااینکه ما به نیروهایی مثل تکنیسین‌ها هم نیاز داریم. در مقطع کارشناس آزمایشگاهی یا در رشته‌های دیگر هم می‌توانیم کارشناس بگیریم و تربیت کنیم. حتما که نباید از دکترا روی بیاورند. البته خوب است که پیش بروند اما در صورتی که نیاز هم وجود داشته باشد. اینکه نیروهای مورد نیاز تربیت نکنیم و در این زمینه کوتاهی کنیم اما در رشته‌هایی که نیاز نداریم، تلاش کنیم، باعث می‌شود تعداد افرادی که کمتر مورد نیاز هستند، افزایش پیدا کنند.

حکیم مهر: هیچ وقت فکر نکردید که برای زندگی به انگلستان بروید؟

خیر، چون این مملکت برای تربیت من هزینه های زیادی کرده است. از کودکی برای من زحمت کشیدند و من از سهم بیت‌المال به اینجا رسیدم و مراحل مختلف تحصیل را گذراندم. زمانی هم که از ایران رفتم، با هدف بازگشت و خدمت به کشور این کار را کردم. چرا باید ماحصل زحماتی را که مملکت برای من کشیده از بین ببرم و به کشور دیگری بروم؟ درست است که با ۳۲ سال سابقه در دانشگاه تهران بازنشسته شدم اما در حدود ۱۶ سال در دانشگاه آزاد کار کردم. در بخش های شورای برنامه‌ریزی، کمیته پژوهشی، مدیریت واحد، کمیته جذب، کمیسیون تخصصی هیات ممیزه و... بودم. تا آنجا که مقدور بوده و از دستم بر می‌آمد، کم نگذاشتم.

حکیم مهر: به عنوان حرف آخر...

من تا آنجا که می‌توانستم، تلاش کردم. مقالات زیادی در مجلات معتبر و دانشگاه‌های درجه یک انگلستان دارم. در ایران هم مقاله و پایان‌نامه‌های زیادی دارم. در کل انسان موفقی بودم و هم خودم و هم دیگران از نحوه کار علمی و رفتاری و جدیتم در کار راضی بودند و همیشه می‌گفتند که اگر نبودی، شاید دانشکده به اینجا نمی‌رسید. یکی از همکاران می‌گفت که در واحد علوم تحقیقات دانشکده دامپزشکی راه‌ا‌ندازی کردی و بهترین اساتید را در اینجا جمع کردی و یک مجموعه خیلی خوب و با کیفیت فراهم کرده‌ای. اینها از دلسوزی و مسئولیت‌پذیری من بوده و ان‌شاالله که مورد قبول خدا و مردم قرار گیرد.

حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

گفت‌وگو از: محسن طاهرمیرزایی

دبیر بخش پیشکسوتان دامپزشکی: دکتر محمدکاظم کوهی

 

انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۵
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۱/۰۸
1
2
سوال مهمی که خیلی وقته پیش اومده اینه که این گزارشگرای حکیم مهر دوربین ندارند آیا؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۱/۰۸
خیر، چون مصاحبه ها تلفنی انجام می گیرد
بی مدیریتی در ایران
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۱/۰۸
1
2
چون تو ایران تنبیه واقعی و دندانشکن برای اشتباهات .... مقامات وجود نداره هر کار غیر منطقی که در اثر کوتاهی و بی مدیریتی و بی لیاقتی در ایران رخ خواهد داد و هر کس هم اعتراض کنه به جایی نمی رسه.ازدیاد بی رویه دامپزشکی در کشور رو همه می دونن ولی بازهم ادامه داره و دامپزشک ها کلا با اون همه زحمت تحصیل به اندازه کارهای فنی درآمد ندارن.با اینکه ملت همه چی رو به دولت واگذار کرده(مثل انتخاب رییس جمهور،تک تک افراد مجلس و چشم پوشی از بی کفایتی های دولت و غیره).دولت های پیشین ایران اونقدر بی کفایت بودند که از این همه فرصت و اختیار نتونستن در حد لیاقت مردم براشون خدمت کرده و کار انجام بدن و مشکلات سی چهل ساله مثل بیکاری و اقتصاد رو حل کنن!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۱/۰۸
3
5
درود بر دکتر سهرابی استاد گرانقدر و با تجربه ....
دکترغلامرضارفیع صداقت
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۸ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۶
0
0
از فارغ التحصیلان شیراز هستم و افتخار شاگردی جناب پروفسور سهرابی نصیب ما شد . روش تدریس ایشان و جناب پروفسور نقشینه خاص بود. هر کجا هستند سلامت و موید و سرفراز باشند. شخصا همیشه خود را دانشجوی ایشان می دانم.
نظر شما
ادامه