کد خبر: ۵۸۶۱۲
تعداد نظرات: ۳۰ نظر
به بهانه چهارمین سالگرد وفات شادروان دکتر محمد‎رضا باسامی:
به نظر نگارنده نظام دانشگاهی و نظام انگیزشی و شرایط جذب نیروی فعلی، نیروهای کیفی و مردان جنگی را بیرون در نگه می‎دارد و از جذب نیروهای کیفی چون دکتر محمدرضا باسامی در می‎ماند ...
 

تجربه دکتر محمدرضا باسامی: مدلی موردی از سرنوشت دانشگاهیان

دکتر کامران شریفی

دانشیار دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد

امروز چهارمین سالگرد وفات دکتر محمدرضا باسامی، عضو هیات علمی برجسته دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد است. تجربه زندگی علمی او، از بابت این که با نیروهای فکریمان چه میکنیم بسیار ارزشمند است.

جزء معدود کسانی بود که برای تخصص به جای مناسبی رفت. هنوز که هنوز است دانشگاه و وزارت برنامهای جامع برای این که خلاءهای اطلاعاتی و علمی و فناورانه کشور را با اعزام برنامه‌ریزی شده نیروهای مستعدی که به درد دانشگاه و صنعت و جامعه میخورند، ندارد. بورسیههای دوره رئیس جمهور قبلی که یادتان هست.

در بدو ورود به دانشکده در سال 1370 چنان کارآیی بالایی از خود نشان داد که توانست در استان خراسان بزرگ آن زمان اعتبار بالایی نزد مرغداران و صنعت مرغداری کسب کند و به تنهایی اعتبار و وزنه دانشکده بود در این صنعت. کارنامه تحقیقاتیاش در استرالیا بسیار درخشان بود و ویروس جدیدی در طیور کشف کرد. از اولین کسانی بود که فناوری PCR را وارد کشور کرد. با رفتنش به استرالیا بخش طیور دانشکده نیز رو به قهقرا رفت.

در استرالیا دخترش بیماری خانمانسوزی گرفت. وقتی به ایران آمد، اندوختهای برایش نمانده بود. برگشت او امید برقراری ارتباط مجدد با صنعت را زنده کرد، اما ضربه کاری فرود آمد. هزینههای زندگی و درمان دخترش چنان سنگین بود که چارهای برایش نماند جز تاسیس کلینیک. مدیریت فشل و فلجِ وقتِ دانشکده و مدیریت سیاسی‌کار و حسابگر وقت دانشگاه درک نکردند یا نخواستند ببینند که چه فرصتی طلایی به دانشگاه روی کرده است. بهتر از این نمیشد که نفس یک نیروی تازه نفس را گرفت؛ به خصوص وقتی که سیستم از تشخیص دوغ از دوشاب درمانده باشد. وقتی برای خرید خانه دنبال وام بود، بدترین نوع تحقیری که میشد در حق یک عضو هیات علمی روا داشت را به چشم دید.

دوران جان کندنش شروع شد. صبح دانشکده، تا پاسی از شب کلینیک. بعد از این همه سال هنوز ارتباط کلینیک طیور دانشکده با جامعه هدف برقرار نشده است. بیتوجهی به صنعت طیور پتانسیل به آشوب کشیدن کشور را دارد؛ دی 96 که یادتان نرفته است.

توانمندیاش طوری بود که اگر سازمان دامپزشکی کشور میخواست واکسن وارد کند، او باید برای راستی‌آزمایی تولیدکننده واکسن به کشور سازنده میرفت. مرد جنگیای بود که با تمام شمشیرهای عالیای که میزد، برای تامین یک زندگی آبرومند برای خانوادهاش، و یار و بانوی آهنینش میبایست نیرویش صرف مسائل پیش و پا افتاده شود.

او رفته است و شاید تنها فایدهای که این دردِ دل دارد، گزارشِ افسوسم به سرنوشت نسل جوانی است که این روزها در فشار شرایط اقتصادی و فشارهایی که وزارت و دانشگاه بر عضو هیات علمی جوان میآورد میپلاسد. خوشمزه اینجاست که دانشگاه فردوسی مشهد تصویب کرده که متقاضیان استخدام باید کتابی در موضوع «الگوی مفهومی آموزش» را اول بخوانند، امتحانی چیزی بدهند و بعد مسئله استخدامشان مطرح شود! این را از کجایشان درآوردهاند، الله و اعلم. نمیشد یک دوره آموزشی چند ماهه در شروع کار برای آشنایی با مفهوم آموزش مطرح شود؟ نگاهی به کارنامه علوم پزشکی آموزنده است. اگر دکتر باسامی با چنین چیزی روبرو می‌شد، دور نبود که متلکی بپراند و درجا برگردد به استرالیا. یعنی فکر میکنید نیروهای فکری پرتوان جامعه زیر بار چنین تحقیری می‌روند؟ با کسی که از دانشگاههای برجسته دنیا به کشور مراجعه کند، این طوری برخورد میکنید؟ دانشگاه‌های برجسته دنیا این طوری نیروهای ما را جذب میکنند؟

به نظر نگارنده نظام دانشگاهی و نظام انگیزشی و شرایط جذب نیروی فعلی، نیروهای کیفی و مردان جنگی را بیرون در نگه میدارد و از جذب نیروهای کیفی چون دکتر محمدرضا باسامی در میماند. دست‌کم در رشته دامپزشکی کارنامه پژوهشی و آموزشی باید معطوف به جامعه هدف ارزیابی شود و میزان برد اجتماعی هیات علمی قبل و بعد از استخدام در جامعه هدف را به دقت وارسی کنند. وی از هر دو بابت سرآمد بود.
به عنوان یک کار میدانی و موردی، لطفاً ببینید چطور با معیارهای فعلی دانشکدههای دامپزشکی از جذبِ مردان جوان، تازه از تنور درآمده و جنگیای چون دکتر سامان رفیعا و دکتر بابک باستانی (متخصصان داخلی و دانش‌آموختگان دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران) و دکتر آرام سعدی (متخصص داخلی و دانش‌آموخته دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه) و تشخیص توانمندی ایشان ناتوان و فلج است.

در پایان شماره دیجیتال یابنده مقاله دکتر باسامی که چهار سال پس از مرگش منتشر شده را قرار میدهم (DOI: 10.31661/gmj.v9i0.1657) (اینجا) تا مشخص شود که با نیروهای دانشگاهی نباید آن‌گونه برخورد کرد که بر سر باسامی رفت؛ یعنی کسانی که هم توان پژوهشی بالایی دارند و هم می‌توانند مدافع و یاورِ مهمی برای جامعه و صنعت باشند.

دکتر کامران شریفی

دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد

99/04/27

منبع: کانال تلگرام لوح (یادداشتهای شخصی دکتر کامران شریفی)

 

انتشار یافته: ۳۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
Germany
|
۲۳:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۷
0
16
درود بر دکتر باسامی کبیر و ننگ بر تصمیم سازان بی سوادی که با حب و بغض های سخیف شرایط حاضر را رقم زدند . دانشگاه و سازمان غرق در نیروهای سیاسی و بی سواد ( نه کم سواد ) و متخصصان و متبحران همگی در بخش خصوصی زیر چکمه بغض های فروخورده نظام سلامت که گویی تمام تلاششان فقط در جهت اخلال در کار بخش خصوصی مصروف شده . اسامی بزرگی که هر از چند گاهی برای سرپوش گذاشتن بر فضاحت حاضر ، در قالب دامپزشک معین و ... ( بماند که انتخاب همین افراد هم سیاسی و بی ارزش هست ) به بازی گرفته میشوند و در آخر هیچ . فارغ التحصیلانی که ره آوردشان از ۶ سال تحصیل فقط یک برگ مدرک است و هیچ . نتیجه موسسه رازی ای که بنا بود روز مبادای سلامت کشور باشد در تامین واکسن کشور کاملا ناتوان در گوشه ای فقط برای سازمان خرج میتراشد و هیچ . نتیجه ادارات کلی که در تحریر یک نامه تخصصی ساده ناتوانند و چون نمیتوانند اقدامات دقیق فنی انجام دهند رو به جمع آوری مرغ زنده و سگ بیمار و پلیس بازی با بخش خصوصی و سایر اقدامات سخیفی که هنوز هم در برخی استانهای کشور جاریست آورده اند .حال آنکه بیماریها می آیند و میکشند و بصورت خود محدود شونده میروند و باز سال بعد تکرار همان سناریوی همیشگی . روحت شاد دکتر باسامی کبیر . اگر نبود درایت دکتر کوشکی در مسئولیت نظام دامپزشکی خراسان ، بعید نبود تا بحال پروانه ایشان با عناوینی نظیر دخالت در درمان و فروش واکسن و سایر عناوین معمول جهت تخریب اساتید ، باطل شده بود ! کما اینکه چه بسیار نامهای بزرگ صنعت طیور کشور که حتی برای تمدید پروانه باید بدوند.
دامپزشک
|
Switzerland
|
۲۳:۵۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۷
1
4
متن بسیار خوب، تاثیر گذار و البته پر از افسوسی بود. ولی کاش آخرش انقدر فرمایشی تمام نمیشد
پاسخ ها
بهناز نوروزی
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۱۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
نادیده و نشناخته نباید قضاوت کرد. من برای همکاران نامبرده تمام قد می ایستم. باور دارید یا خیر اما تا به حال این اشخاص را ندیده ام اما فضای مجازی اجازه داده است تا با افکار و منش آنها آشنایی مختصری داشته باشم.
گاه نیاز است تعارف را کنار گذاشت و افرادی که لیاقت توجه را دارند به صورت اختصاصی بولد کرد. نیاز است افراد توانمندی را که در هر زمینه ای می‌توانند اندک تغییری در اجتماع ایجاد کنند معرفی نمود. من این همکاران گرامی نادیده را افراد فرمایشی نمیبینم.
دامپزشک
|
Switzerland
|
۰۰:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
1
3
قضاوتی نبوده. در متن اتفاق مشخصی افتاد که بنده فقط به اون اشاره کردم. در کل متن بسیار تاثیر گذار بود. من هم به عنوان یک همکار بسیار لذت بردم. اما علم میگه بررسی آماری نباید انقدر در جغرافیای محدودی صورت بگیره آقای دکتر. بعد از خوندن متن من یه مروری کاملا سطحی توو ذهنم داشتم که اسم ۸ تا از دوستان به ذهنم رسید که نیومدن اسمشون ناراحت کننده بود. کاش اگه بنا یه مطرح شدن اسامی بود تحقیقتون عمیقتر میبود
دکتر محمد نوری، استاد دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
4
37
دکتر شریفی عزیز، ویروس ضد علم حاکم بر وزارت علوم فقط خاص دامپزشکی نیست و به جان تمام رشته‌ها افتاده و از درون دانشگاه‌ها را تهی از افراد دانشگاهی نموده بطوریکه با تمام علاقه‌ای که این افراد به خدمت در وطن دارند، به ناچار جلای وطن می‌کنند.
راه دور نمی‌رویم، مثال پسر خودم را می‌آورم، فقط برای آگاهی به نسل جوان آن را بازگو می‌کنم. او با رتبه تک رقمی در سال ۷۹ وارد دانشکده پزشکی تهران شد و از همان ابتدا به علوم اعصاب علاقه داشت بطوریکه سال ۵ دانشکده که بود یک پذیرش از دانشکده پزشکی شیکاگو برای فلوشیپ دانشجویی گرفت که به‌علت ندادن ویزا به آلمان نزد پرفسور سمیعی رفت و ۶ ماه در خدمت ایشان بود که حاصل آن ۴ مقاله معتبر در مجلات پزشکی بود.
وقتی به ایران برگشت و فارغ‌التحصیل شد، در کنکور رزیدنتی شرکت کرد و در رشته جراحی اعصاب در دانشگاه تهران پذیرفته شد و پس از ۶ سال این دوره را با موفقیت گذراند و قبل از شروع طرح با استفاده از بورس دولت ژاپن ۳ ماه در بزرگترین مرکز جراحی عروق ژاپن مشغول تحقیق شد که حاصل آن چند مقاله بود.
به ایران آمد و او را برای طرح به سراوان فرستادند. بسیار خوشحال شدم که بتواند دینش را به مردم محروم آنجا ادا کند.
روزی به زاهدان برای یک کلاس آموزشی دعوت شده بودم، رفتم سراغش. بسیار دپرس و اندوهگین بود یک اطاق در بیمارستان رازی به او داده بودند که در اصل یک انباری بود، حتی تخت‌خواب هم نداشت. بوی توالت که در اطاق بود آدم را آزار می‌داد. او را تشویق به ایستادگی وخدمت کردم. گفت هیچ وسیله‌ای که بشود کاری انجام داد نیست و از بیکاری بسیار در عذاب بود و تقاضای انتقال داد که مخالفت می‌کردند.
بالاخره بعد از ۴ ماه تقلا او را به اهواز منتقل کردند و از آنجا او را به روستای کوت عبداله بیمارستان سینا که هیچ‌گونه امکانات جراحی اعصاب نداشت فرستادند. یک‌سال آنجا بود. صبح می‌رفت، ظهر برمی‌گشت. کل حقوق ماهیانه‌اش یک میلیون و پانصد هزار تومان بود. کارش این بود هرکس مشکلی داشت، نامه اعزام به اهواز می‌داد. بسیار افسرده شده بود. او به‌عنوان یک جراح اعصاب به‌دلیل دانستن بیش از حد محکوم به انزوا شده بود.
چون اراده قوی داشت، از این بیکاری استفاده کرد و تمام امتحانات پزشکی امریکا را با سفر به دبی با موفقیت پاس نمود. یک روز پیش من آمد و گفت با تمام علاقه‌ای که به این خاک دارم ولی اجبارا دارم مهاجرت می‌کنم. گفتم چطوری؟ کاغذی را از کیفش درآورد که گرین کارت آمریکا را به او به دلیل فرد استثنایی اعطا کرده بودند.
او در سال ۹۵ پس از پایان طرحش بلافاصله به دانشگاه کرنل در نیویورک رفت و پس از گذراندن یک دوره آناتومی مغز به بیمارستان مونت سینا (mount sinai hospital) برای یک دوره دوساله آندوواسکولر رفت. او در این رشته دسترسی به مغز را بدون سوراخ نمودن جمجمه آموزش دید. پس از دو سال او به بیمارستان North well نیویورک رفت و یک دوره ۱ ساله جراحی مغز باز را آموزش دید و هم‌اکنون در یک بیمارستان در نیویورک به‌عنوان جراح عروق مغز مشغول به کار است.
او و همسرش که او نیز فوق تخصص جراح کانسر می‌باشد میلیون‌ها برایشان هزینه شده بود. آنها چاره‌ای جز این‌کار را نداشتند. او همیشه می‌گفت پدر من در مملکت خود احساس یک شهروند درجه دو را دارم ولی در آمریکا همانند یک شهروند درجه یک دارند با من رفتار می‌کنند.
من فکر می‌کنم دامپزشکان با استعداد در صورت احساس درجه ۲ بودن بهترین راه نجات مهاجرت می‌باشد. دکتر شریفی عزیز، این یک سیستم است که شما با آن روبرو هستید و جا هم افتاده. من خودم در ابتدا خیلی حرص می‌خوردم ولی اکنون کاملا عادی شده است.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
نخبگان این مملکت از چند دهه قبل این روزها رو پیش‌بینی می‌کردند و هشدار می‌دادند شماها در خواب بودید چون هنوز بر سرتان نیامده بود ..............
دکتر یکتا
|
Mauritius
|
۰۷:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
0
7
ضمن عرض سلام و احترام خدمت استاد گرانقدرم جناب آقای دکتر شریفی.
متاسفانه سیستم آموزشی کشور و به صورت کلی سیستم های کلان موجود در کشور در طی سال ها تغییری نکرده. زمانی که ارز و دارایی های کشور صرف دلالی و سوداگری های مختلف بشود، دیگر به تولید علم و دانش و صنعت فناورانه توجهی نمی شود. برای شما و سایر اساتید نیز فقط رنج آگاهی به جا می ماند که به گفته شاعر:
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد، تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس
و برای قشر مستعد و جوان کشور نیز که در انتهای تمام تلاش هایشان می شود: رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده.
آرزوی سلامتی شما و سایر اساتید محترمم را دارم.
دانشجوی Phd دانشگاه فردوسی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
0
4
با ارادت خدمت اساتید بزرگواران دکتر شریفی و پروفسور نوری غزیز!
جناب دکتر شریفی عزیز عرضی داشتم:
جناب دکتر!
الآن چند صدمتری همون دانشکده ای که جنابعالی در آن مشغول تعلیم دامپزشکان هستید دانشکده ای است به نام دانشکده مهندسی با 170نفر عضو هیأت علمی. با کلی دانشجو که نخبگان جامعه دانش آموزی بودند تا توانستند به آن مجموعه راه پیدا کنند. همین دانشجویان با استعداد بهترین مقالات و پایان نامه ها را مثلا در مکانیک تدوین کنند ولی کسی بیرون دانشکده خریدار آنها نیست! چون دانشجو رفته روی فلان سیستم خودروی لامبورگینی یا مازراتی یا ... کار کرده به سفارش استاد راهنما ولی در بیرون وزیر صنعت دنبال جور کردن طرحی برای دادن وام به مردم برای خرید پراید است! این صنعت اون دانشجو را با اون علم نیاز ندارد امری طبیعی است متاسفانه...
مثال فوق را برای تقریب ذهن همه مخاطبان عرض کردم ولی قطع به یقین جامعه دامپزشکی ما هم جزء نخبگان علمی جامعه هستند و بر همگان واضح است چون آفتاب عالمتاب
ولی همان مصیبت وزارت صنعت بر دامپزشکی نیز رفته!
حضرت استاد!
دانشمند فرهیخته!
ای معلم دلسوز!
برادر بزرگوارم!
سالهای اخیر دامپزشکی با شعار "اولویت من روابط عمومی است" اداره شد!
عالم به چه درد این سیستم میخورد؟
چند کیلومتری از همون دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی فاصله بگیرید در دامپزشکی استان عزیزی را می بینید که مصداق این جمله استاد نوری است:
او به‌دلیل دانستن بیش از حد محکوم به انزوا شده بود.
آقای دکتر شریفی عزیز!
سیستم اجرایی دامپزشکی تابع سیاستهای وزارت جهاد است نه مجری دستاوردهای علمی دانشکده های دامپزشکی
ناشناس
|
Germany
|
۱۶:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
6
6
آقای دکتر شریفی بزرگوار
سلام علیکم!
با تشکر از متن زیبای جنابعالی که به برخی از مشکلات حاضر درنظام آموزشی اشاره فرمودید اما احتراما باید به استحضار برسانم که تنها فاکتور اصلی حضور افراد در دانشگاه نباید علم و کیفیت کاری آنان باشد، بلکه فاکتور مهمتر از این موارد ، اخلاق اجتماعی و اخلاق حرفه ای باید باشد که متاسفانه یکی از همین سه نفری که شما ایراد فرمودید، با وجود حضور یک ترم در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، چنان شکایاتی از نحوه تدریس و برخورد ایشان شد که ناچار روسای دانشگاه عذر ایشان را خواستند!
از اینرو خواهشمندم در مورد علم افراد، از راه دور و تنها از طریق گروه های تلگرامی دام بزرگ که بحث هایی در آنها صورت میگیرد و شما فکر میکنید افراد دارای نبوغ علمی بالایی هستند قضاوت نکنید! و در عمل ببینید آن افراد چند مرده حلاج هستند و همچنین قبل از اشاره به علم افراد (که قطعا در مورد این شخص در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و تنها با وساطت یکی از اساتید بخش جراحی دام بزرگ به برای آن یک ترم هم به دانشکده دامپزشکی راه یافتند!)، به اخلاق علمی و اخلاق حرفه ای و نحوه برخورد با دانشجو اشاره نمایید چون قطع به یقین خود جنابعالی قبل از علم، یکی از الگوهای اخلاقی دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی میباشید.

والسلام علی من اتبع الهدی...
پاسخ ها
ناشناس
| Germany |
۱۶:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۹
با سلام و احترام

انتظار میره کسی که درمورد اساتید محترم دانشگاهی اظهار نظر میکنه ، حداقل برای مدت همان یک ترم ، شاگردی این اساتید محترم را بجاآورده باشند یا حداقل ریاست محترم ذره ای منصفانه و به دور از حواشی به این موضوع می‌پرداختند . بعلاوه شعور و درک همکاران محترم ما بسیار بالا تر از تصور شما هست که بخواهند بنا بر گروه های تلگرامی همکار خود را قضاوت کنند ، شأن و منزلت اساتید دانشگاهی ما هم آنقدر پایین نیست که درفضای مجازی قضاوت بشوند .
شخصا به عنوان یک جوان تازه فارغ التحصیل دکترا دامپزشکی که خوشبختانه افتخار شاگردی اساتید جوان را هم داشتم ، باید خدمتتون عرض کنم که اساتید جوان ما ، نه تنها از نظر علمی سرآمد بودند و همیشه نوین ترین و جدید ترین اطلاعات علم دامپزشکی رو در اختیار ما دانشجویان قرار میدادن ، بلکه بدلیل اخلاق نیکویی که داشتند ، الگو و مشوق ما دانشجوها برای یادگیری بیشتر از گذشته هم بودند . واضح هست که وقتی یک دانشجو ، استاد جوان و موفق خودش رو میبینه ، قطعا به آینده شغلی خودش هم بیشتر امیدوار میشه و این یک انگیزه ی فوق العاده برای تلاش بیشتر دانشجویان هست .
لازم به ذکر است که همیشه غیبت ناگهانی و دستوری این اساتید موجب خشم دانشجویان شده و تنها چیزی که برای ریاست محترم دانشکده دامپزشکی «طی دوسال اخیر » کوچکترین اهمیتی نداشته ، نظر دانشجو بوده و شکی نیست که اخبار شکایات خدمت ریاست محترم غرض ورزانه بوده و انتظار می‌رفت که ریاست محترم در این خصوص تحقیق بیشتری به عمل می آوردند و کمی به فکر دانشجویان هم می‌بودند.
استاد دانشگاه تهران
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
1
9
با سلام و تشکر از استاد عزیز دکتر شریفی
در رابطه با اساتید جوان، متاسفانه شاهد له شدن اساتید جوان مستعد و و پرتلاش و در مقابل پر و بال گرفتن یکسری دیگر از همین اساتید جوان با رانت و رابطه بازی هستیم که چیزی جز یاس و نامیدی و دلسردی نتیجه ای ندارد. هزاران تاسف که بعضی از اساتید پیشکسوت هم بجای اینکه گردش علمی را در بخش ها و گروه ها بوجود بیاورند، مجدد از جذب دانش آموختگان خود که رابطه خوبی با آن ها دارند حمایت می کنند تا مبادا مشکلی برای رابطه بازی های شان ایجاد کنند. و این دور باطل ادامه دارد...
پاسخ ها
ناشناس
| Netherlands (Kingdom of the) |
۱۸:۳۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
با وجود افرادی با وابستگی های خاص و به اصطلاح نخبه که تحت هر شرایطی دانشگاه ها موظف به استخدام آنها هستند نظیر آقایان دکتر ...........، دکتر ............، دکتر ........، دکتر .......... نخبگانی چون دکتر سامان رفیعا و دکتر بابک باستانی (متخصصان داخلی و دانش‌آموختگان دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران) و دکتر آرام سعدی (متخصص داخلی و دانش‌آموخته دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه باید از کشور فرار کنند، والسلام
دامپزشک دلسوز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
5
4
بسمه تعالی
استاد گرامی جناب آقای شریقی
سلام و عرض ادب

توجه به مقوله اخلاق به ویژه اخلاق حرفه ای و به علاوه نحوه برخورد اساتید جوان با دانشجویان سر کلاس درس از اهمیت بیشتری برخوردار است که متاسفانه در بیانات حضرتعالی مغفول مانده است. چه بسا اساتید جوانی که به ظاهر باسواد هستند لکن از لحاظ مراتب اخلاقی در مراتب پایینی قرار دارند. بنابراین از شما استاد فرهیخته انتظار می رود بدون شناخت کامل و دقیق از برخی افراد، نام آنها را برجسته (بولد) نسازید. مهمترین عامل بی انگیزگی و بی اخلاقی در حرفه دامپزشکی وجود برخی از همین اساتید جوان به ظاهر باسواد است که سر کلاس های درس خود، شخصیت علمی و اخلاقی دانشجویان را لگدمال می کنند فلذا مسئولین دانشکده های دامپزشکی لازم است از جذب چنین افرادی جلوگیری نمایند.
علم و اخلاق در کنار هم کارساز است. علم به تنهایی نافع نیست.

موفق و موید باشید
پاسخ ها
ناشناس
| United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland |
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۹
با سلام و احترام خدمت دامپزشک دلسوز

انتظار میره کسی که درمورد اساتید محترم دانشگاهی اظهار نظر میکنه ، حداقل برای مدت همان یک ترم ، شاگردی این اساتید محترم را بجاآورده باشند . شخصا به عنوان یک جوان تازه فارغ التحصیل دکترا دامپزشکی که خوشبختانه افتخار شاگردی اساتید جوان را هم داشتم ، باید خدمتتون عرض کنم که اساتید جوان ما ، نه تنها از نظر علمی سرآمد بودند و همیشه نوین ترین و جدید ترین اطلاعات علم دامپزشکی رو در اختیار ما دانشجویان قرار میدادن ، بلکه بدلیل اخلاق نیکویی که داشتند ، الگو و مشوق ما دانشجوها برای یادگیری بیشتر از گذشته هم بودند . واضح هست که وقتی یک دانشجو ، استاد جوان و موفق خودش رو میبینه ، قطعا به آینده شغلی خودش هم بیشتر امیدوار میشه و این یک انگیزه ی فوق العاده برای تلاش بیشتر دانشجویان هست .
لازم به ذکر است که همیشه غیبت ناگهانی و دستوری این اساتید موجب خشم دانشجویان شده.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
1
5
روحش شاد و قرین رحمت الهی باد
دکتر باسامی واقعا آدم شریف با سواد و بزرگواری بود و هر آنچه بلد بود را به دانشجو انتقال میداد. حتی بعد فارغ التحصیلی هم علی رغم مشغله بالای کاری دانشجوها را رها نمیکرد و هر موقع دنبالش بودی پاسخگو بود واقعا از لحاظ مردانگی شرافت و مهربانی بی مثال بود. ایشان حتی سابقه جانبازی و اصابت تیر مستقیم در تظاهرات قرار گرفته بود ولی هیچ وقت دنبال این مسائل و استفاده از آن مزایا نرفت و نبود و برای خدمت صادقانه به کشور برگشت و باعث قوت قلب صنعت طیور در استان خراسان و کشور بود
فرهید همت‌زاده
|
Australia
|
۲۱:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
0
9
دکتر فرهید همت‌زاده، استاد و مدیر گروه میکروبیولوژی، ایمونولوژی و بیماری‌های عفونی دانشگاه آدلاید استرالیا.
نوشته آقای دکتر شریفی را با تاسف و تاثر زیاد خواندم. تجربه مرحوم دکتر باسامی در سیستم آموزش عالی کشور نه یک استثنا بلکه یک اصل است. با هم می‌توانیم ده تا یا بیشتر از این موارد را بشماریم. خودمان ببینیم که چه بر سر دانشجویان دوره‌های دکتری‌مان آورده‌ایم و وضعیت دانشگاه‌هایمان چگونه است.
خاطره‌ای را از زنده‌یاد آقای پروفسور جاب (Jubb)، مولف کتاب ارزشمند پاتولوژی دامپزشکی نقل می‌کنم: سال ۲۰۰۷ که برای طی دوره پسادکتری به دانشگاه ملبورن رفته بودم (همان دوره‌ای که بخاطر شرکت در آن از دانشگاه تهران اخراج شدم) روزی آقای پروفسور جاب مقاله را به من نشان داد و گفت این را بخوان تا فردا با هم بحث کنیم. فردای آن‌روز پیش از آغاز بحث گفتند که «سابق بر این یک موسسه‌ای در ایران بود به اسم رازی، کارهای خیلی خوبی را چاپ می‌کردند. رئیس آن را هم خوب می‌شناختم، دکتر رفیعی بود. فکر کنم آن موسسه دیگر تعطیل شده که خبری از آن در دنیا نیست!»
با خجالت تمام گفتم که موسسه سر جایش هست و هنوز به‌کار مشغول. دکتر رفیعی هم اخراج، تقلیل رتبه یافته و بعد هم مرحوم شدند.
این را نه از بابت تخفیف شأن و منزلت موسسه رازی می‌گویم، بلکه این را آینه تمام‌نمای بخش عظیمی از سیستم پژوهشی و آموزش عالی مملکت می‌دانم. موسسه‌ای که در ردیف ۵ کشور اول دنیا و صاحب تکنولوژی‌های روز دنیا بود، به مرحله‌ای رسیده که از تولید واکسن‌های بدوی ویروسی و باکتری‌ها حتی با تکنولوژی ۷۰ سال پیش عاجز است. ما الان واردکننده واکسن‌های ترکیه‌ای، هندی، ارمنستانی و پاکستانی و... هستیم. البته این «عاجز است» خودش هزار و یک دلیل دارد.
دکتر شریفی عزیز اشاره کردند به داستان بورسیه‌های دولت قبلی، همان‌هایی که یک وزیر را برکنار کردند و جلوی دوتای دیگر ایستادند.
یک متخصص میکروبیولوژی و معلم دانشگاه از همین دسته، پیشنهاد داده‌اند که جهت جلوگیری از هاری، ضایعات کشتارگاهی را در جنگل‌ها و مراتع پخش کنیم تا درندگان بخورند و سیر شوند و به دیگر حیوانات حمله نکنند؛ ویروس هم کشک!
این جمله تراژدی و کمدی دوگانه، گرچه استثنا است ولی هست و همچو آدم‌هایی را در گوشه و کنار دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی کشورمان می‌توانیم پیدا کنیم . تلخ‌تر آنکه استعدادهای درخشان و دانش‌آموختگان برتر دانشگاه‌هایمان یا در کنج خانه مشغول پر کردن فرم‌های طرح جذب هستند و یا در حال چنگ زدن به ریسمانی که آنها را به طریقی به خارج از کشور برساند. خوش‌شانس‌ترها هم در یک داروخانه‌ای، کشتارگاهی چیزی در حال کلنجار با خط فقراند.
شاید باورناپذیر باشد، من و همکارانم به شکل روزانه درخواست‌های متعددی را از اساتید شناخته شده مملکت با رزومه‌های عالی داریم که درخواست پذیرش در دوره‌های Ph.D را دارند؛ شماره دانشجویان و دانش‌آموختگان دکتری متقاضی خروج از مملکت که دیگر سر به فلک کشیده. خودم از پاسخگویی به این‌گونه تقاضاها خجالت می‌کشم. Ph.D بهانه است، غمم می‌گیرد...
تجربه‌ی بازدید از بیش از ۵۰ دانشگاه برتر جهان و تدریس و تحقیق در دو مورد از برترین دانشگاه‌های استرالیا به من نشان داد که پژوهش و تدریس فرمایشی و استخدام و اخراج زوری، راه به جایی نمی‌برد. برترین دانشگاه‌های جهان پر هستند از دانش‌آموختگان سایر کشورها و دانشگاه‌ها. Inbreeding پدیده‌ای است مضر؛ نه تنها برای دانشگاه‌ها، بلکه برای جمعیت‌ها هم کشنده است.
همین است که دانشگاه‌های خوب دنیا با پرداخت هزینه‌های سنگین دانشجوی خارجی را بورسیه کرده و پذیرش می‌کنند. اگر مدل ما که در بهترین و سالم‌ترین شرایط، دانش‌آموختگان خودمان را برای استخدام انتخاب می‌کنیم خوب بود، باید دانشگاه‌های آکسفورد و هاروارد از دانش‌آموختگان خودشان برای تامین هیئت علمی دانشگاه‌هایشان استفاده می‌کردند، درحالی که در بسیاری موارد این‌گونه نیست. بد نیست سری به لیست اساتید این دو دانشگاه بزنید، حتی از روی اسم می‌توان به تنوع آنها پی برد. داشتن چنین تنوعی در هر کدام از دانشگاه‌های ما رویایی تحقق‌ناپذیر می‌نماید.
طنزی فارسی داریم که می‌گوید «من می‌گم نره، تو می‌گی بدوش»؛ آخر با ۳ میلیون یا ۱۰ میلیون کدام تحقیق را می‌توان انجام داد که تازه دانشجوها و اساتیدمان را تحت فشار قرار می‌دهیم که باید مقاله چاپ کنید. نمیشه، نمیشه. اگر هم بشه، چیزی از توش بیرون نمیاد. داستان تقلب علمی و تحریم قشر وسیعی از اساتیدمان را توسط نشریات علمی جهان به خاطر دارید؟
سال ۲۰۰۵ که معاون تحصیلات تکمیلی دانشکده بودم، بودجه کل پژوهش دانشگاه تهران ۱۲ میلیارد تومان بود؛ همان سال میزان گرانت پژوهشی ۵ نفر از اعضای گروه میکروبیولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه ملبورن ۱۲ میلیون دلار بود؛ تقریبا معادل هم.
هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می‌ریزد، مروارید صید نخواهد کرد (فروغ).
روزی در دانشگاه تهران و در زمانی که در اوج کار و مقاله و از این جور کارها بودم، یکی از همکاران باسابقه و دوستان صمیمی‌ام جمله‌ای را به من گفت که هنوز به یاد می‌آورم. ایشان گفت: «توی این دانشگاه آدم‌ها سقف پرواز مشخصی دارند، تو داری از سقف پروازت می‌زنی بالا، مراقب باش می‌زنندت زمین».
بله، زنده‌یاد دکتر باسامی هم از سقف پروازش زده بود بالاتر، مثل شعر عقاب ناتل خانلری:
شهپر شاه هوا، اوج گرفت
زاغ را ديده بر او مانده شگفت
سوی بالا شد و بالاتر شد
راست با مهر فلک، همسر شد
لحظه‌ای چند بر اين لوح كبود
نقطه‌ای بود و سپس هيچ نبود
پاسخ ها
Drazarabad
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۳۱
در دوران دانشجویی من افتخار شاگردی استاد فرزانه جناب افای دکتر همت زاده را داشتم و‌هنوز که هنوزه صدا و شیوه عالی تدریس ایشان در گوشم هست
دکتر هدایتی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
0
4
متن بسیار ارزنده ایی بود و صد افسوس بر از دست دادن دکتر باسامی عزیز.
حقیقتا دکتر باسامی نمونه ارزنده و شاخصی از یک معلم و یک انسان‌والا بود. معلمی پرتوان پر معلومات و در عین حال متواضع..
انشالله که در سایه غفران الهی هستند.
حججی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۸
0
1
درود بر شرف این مرد بزرگ خودش رانفروخت
ناشناس
|
Germany
|
۰۳:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۹
0
5
علاوه بر مشکلات طرح شده بحق، متاسفانه تصمیم گیرندگان در بخش ها و گروههای دانشگاهها با باندبازی و دیدهای حزبی و جناحی صرفا بدنبال جذب نیروهایی هستند که بله قربان گوی مطلق باشد. فارغ از اینکه به چه قیمتی افرادی باسواد و انگیزه های علمی بیشتر را در مصاحبه ها و جلسات صوری له می کنند.
به هر قیمت و تحت هر شرایطی نیرویی را جذب خواهند کرد که برده آنها در بخش باشد و مبادا نظری ناموافق داشته باشد.
توان علمی و آکادمیک یعنی کشک. بله آقایان دکتر عزیز شرفی، همت زاده و نوری و....
همه واقعیت داستان متاسفانه از وجهی که شما به آن پرداخته اید حق مطلب را ادا نمیکند.
تفکرات مسمومی که هم اکنون متاسفانه جو بخش ها و گروهها و هزاران نیروی مستعدتر را بدین شکل سرکوب کرده و محیط علمی را محیطی سیاست زده و حزبی و جناحی کرده اند بسی خطرناکتر از مسائلی است که شما بدان پرداخته اید.
خود این مهم هزاران استعداد را فراری خواهد داد و محیطهای علمی دانشگاه را محیطهایی کثیف و غیرقابل تحمل خواهد کرد که فقط همان دسته افراد توانایی تحمل آن را خواهند داشت....
دامپزشک دولتی
|
Netherlands (Kingdom of the)
|
۱۶:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۹
0
4
1-اینکه دکتر باسامی از دامپزشکان خوب مملکت بودند شکی نیست اما جایگزین ایشان در جایگاه حرفه ای ,تربیت شدگان اساتید در اقصی نقاط کشور و در دانشکده ها وجود دارند.
2-اینکه دانشگاه کتابی را معرفی میکند که در بدو استخدام مطالعه و امتحان بدهند اگر در دانشکده شیکاگو اتفاق میافتاد که فرهیختگی محاسبه می شد و بنظر اگر این تصمیم اشتباه است می توان اعتراض کرد.
3 - مهاجرت موضوع جدیدی نیست از طلیعه اسلام که هجرت خود باعث دمیدن روح اسلام در کالبد جهان هستی شد و این انتظار برای فرد فرد انسان ها می تواند باشد و دست یافتنی است.
4_ بالاخره ایران کشوری است با مختصات خودش و طول و عرض خودش ,جوهره حرکتش معین است.
5- اساتید دانشگاه باید بدانند علم دیگر در اختیار و انحصار دانشگاهها نیست امروز یک مرغدار در مراجعه به تربیت شدگان شما لزومی به مراجعه به کلینیک های دانشگاهها نمی بیند و اگر دانشگاه کیس میخواهد باید کاراموزان را به درمانگاههای تربیت شدگانش بفرستد.اساتید باید با صنعت رابطه پیدا کنند باید با دامپزشکان خصوصی ارتباط پیدا کند و باید مشکلات نیاز به تحقیق را از انها بخواهد .
6_ اتحادیه ها و ذینفعات صنعت طیور باید هزینه تحقیقات را بدهند ولی دانشگاهی باید دستش را در دست صنعت بگذارد البته این یک واسط میخواهد مثل سازمان دامپزشکی .
7 - آخرین نکته این که قرار نیست آنچه دانشگاهیان دوست دارند مطلوب جامعه باشد.
8- باید طرحی نو دراندازید .باید جامعه عطش دامپزشکی را نیاز کند اینکه خودمان از خودمان و طردستی مان تعریف کنیم که نشد.
9 -به امید روزی که جامعه دامپزشکی برای مردم ایران دوست دارد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۹
0
1
آقای دامپزشک دولتی از چه دانشگاهی صحبت میکنید و از چه محصولی از این دانشگاه صحبت مینمایید؟. چون معیار ورود به صحنه تدریس دانش فرد نیست بنابراین با شما موافق هستم که دامدار به دانشگاه مراجعه ننماید و خود درمانی را بر حضور یک دامپزشک آموزش ندیده تر جیح میدهد. دوست من بعنوان یک دانشگاهی خدمتتان عرض کنم هیچیک از دانشکده دامپزشکی ما استاندارد نمیباشند. شما از شیکاگو صحبت کردید که یکی از شهر های ایلینویز میباشد در 100 مایلی این شهر شهری بنام اربانا وجود دارد که یکی از بهترین دانشکده های دامپزشکی در آن قرار دارد قبل از کرونا آنجا بودم زمان ابراهام لینکلن ساخته شده وقتی از آنجا دیدن کردم و نحوه آموزش را دیدم یافتم که چه 6 سالی از عمر شریف را در دانشگاه شیراز تلف کردم. میدانید چقدر فارم طیور گوسفند اسب و گاو برای آموزش داشت؟.تازه میگفتن ما ضعیف هستیم در مقایسه با کرنل و دامپزشکی کالیفرنیا. دوست من منهم قبول دارم که ایران مختصات خودش را دارد ولی متاسفم که بگویم این مختصاتی منفی است.وبهمین دلیل است ما ایرانیها شیوه پیغمبر عزیز خود یعنی مهاجرت را بر گزیدیم ولی این باعث شده که دانشگاه های ما تهی از دانشگاهیان واقعی شود.
پاسخ ها
دامپزشک دولتی
| Germany |
۰۶:۵۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۳۱
بالاخره شرایط ایده ال نیست ,قبول دارم
اواره تر از باد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۳۰
0
1
غم قفس به کنار، آنچه عقاب را پیر میکند پرواز زاغهای بی سرو پاست
ناشناس
|
Russian Federation
|
۱۵:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۳۱
1
1
جناب اقای شریفی، استاد عزیز دانشگاه فردوسی، جدا از مبحث شما و بی تکرار بودن دکتر باسامی،لازم به ذکر است که بگویم و دوستانی که نمیدانند بدانند اون مدیریت فشل و فلجِ وقتِ دانشکده ازش یادت کردین کسی هستن که اون دانشکده را باخون دل افتتاح کردن تا افرادی امثال شما اکنون بر مسند استادی بشین و بهشون توهین کنند. .............
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۱
0
0
اون دانشکده ای را که شما میگویید با خون و دل افتتاح نمودن میتوانید بگویید بازده اش چه بوده و اگر بطوری دیگر اداره میشد چه بازده دیگری داشت؟. مگر برای اداره یک مرکز علمی به نیروی بدنی احتیاج است؟. بهترین نیروها مثل سرداری و صیفی و... زمانیکه بهترین بازده را داشتند بشکلی مهاجرت کردند. من با دکتر شریفی در باره فشل بودن مدیریتهای دانشگاه کاملا موافقم. دوست محترم برخی از روسای دانشگاه واقعا از نظر IQ بسیار پایینتر از زیر دستانشان میباشند. شما به سرعت پیشرفت دانشگاه های خارج کشور نگاه کن یک سری بزن به دانشکده دامپزشکی آنکارا، قونیه و از نظر علمی آنرا با دانشکده مشهد خودتان مقایسه کن آنوقت متوجه مدیریت علمی و دانشگاهی میشوی. دانشگاه اداره دخانیات نیست که هرکسی آن را اداره کند. اداره دخانیات را هم باید اهل فن اداره اش کنند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۴۱ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۱
0
0
دقیقا اداره دخانیات نیست که امثال ........ها ، ........ها و ......ها چون قدرت نداشتن .................... این دوستان ان زمان هم بودن، اگر توانی داشتن چرا بعد از ان مدیران جایی پیدا نکردن؟ ....................... توان اداره یک کلینک ساده را نداشتن. ........................... اون مدیری که ایشون به راحتی توهین کرد دانشکده دامپزشکی مشهد را بنا کرد به شاهدت عینی دکتر راد استاد ممتاز دانشگاه تهران ولی ..................
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۱
0
0
بنا کردن یک دانشکده نه به مدیر احتیاج است نه به استاد های به اصطلاح ممتاز بلکه به معمار و بنا نیاز دارد مهم این استکه وقتی این بنا ساخته شد گی میخاد آنرا اداره کند و خوب و یا بد اداره کردن این بنا به مدیران آموزش دیده بستگی دارد. این دانشکده ای که شما میگویید چه مشکلی از این استان را حل کرده؟. اینرا میتوانید از سازمان دامپزشکی مشهد سئوال نمایید. چرا نمیتواند مشکلی را حل کند برای اینکه مدیران آن اینکاره نبودند و فقط نام مدیر را یدک میکشیدند و برای حق مدیریت از یکدیگر سبقت میگرفتند. مدیریت یک مرکز علمی با یک محل غیر علمی مثل اداره دخانیات بسیار متفاوت است. شمای عصبانی به انستیتو رازی با مدیریت دکتر میرشمسی و کاوه نگاه کن که بدنیا واکسن صادر میکرد و به مدیریت کنونی که توان تولید یک پنجم نیاز داخلی را ندارد. من خدمتتان گفتم کار علمی نیاز به نیروی بدنی مثل ساختن یک بنا ندارد بلکه به نیروی فکری احتیاج داردکه مدیران انتصابی فاقد آن هستند . فرق یک مدیر با توان فکری بالا اینستکه وقتی سر کار میاید تحول ایجاد کند شما چه تحولی با تعویض این مدیران دیدید؟. 40 سال است در روی این پاشنه میچرخد حسن میره حسین میاید حسین میره دوباره حسن میاد وهمه چیز در حال درجا زدن. وقتی مملکتی پیشرفت میکند که احاد آن به منافع ملی فکر کنند و اگر کاری را بلد نیستند پستی را اشغال ننمایند و یک جامعه را عقب نگاه ندارند. بله راست میگویید دانشکده سر پا شده با یک عده فارغ التحصیل. حالا از این فارغ التحصیلان بپرسید آموخته های شما چقدر در شغل شما بکار میرود بر اساس نظر خواهی حکیم مهر تقریبا 90 درصد میگویند هیچ. این بخاطر چیست؟. پاسخ ساده است مدیریت فشل.
ناشناس
|
Russian Federation
|
۱۴:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۰
0
0
من هیچکدام از صحبتهای شما را منکر نمیشوم چون حقیقت است ولی نکته اینجاست ایا خصومت ها شخصی را باید در مصاحبه ها اورد؟؟ این اساتید الگو فارغ التحصیلان هستن در دامپزشکی بغض و کینه بر علم دوستان سوار هست و این مسبب این رفتار اساتید ......... هستند... در همه سیستم کشور و دانشگاهی این نقص دیده میشود ولی در دامپزشکی به شکل حاد وجود دارد و عده ای ............. این حس را تشدید می نمایند
محقق
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۱
0
0
با سلام و احترام
جای بسیار تاسف است که دکتر شریفی عزیز در پایان به مقاله ای اشاره کرده اند که بسیار ضعیف بوده و در یک ژورنال بی نام و نشان بعد از فوت دکتر باسامی اسمشان را آورده اند. از جناب دکتر شریفی درخواست دارم مقالات بسیار معتبرتر مرحوم دکتر باسامی را بعنوان مثال و بار علمی ایشان قرار دهند. این مقاله مورد اشاره ضربه به شخصیت علمی دکتر باسامی فقید است.
نظر شما
ادامه