کد خبر: ۲۳۷۱۳
تعداد نظرات: ۱ نظر

خانه نا امن

علیرضا صفاخو

سردبیر خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا)

 

خانه، مکانی است برای استراحت، زندگی و آسودن ...؛ مکانی که معمولاً یک فرد یا یک گروه که گاه تشکیل خانواده می‌دهند، در آن زندگی می‌کنند و وسایل خود را در آن نگهداری می‌کنند. خانه هایی که به مرور زمان و هنرمندی معماران و مهندسان ساختمان و سرمایه گذاری سرمایه گذاران ریز و درشت، از قالب ساختمان هایی شکننده یا چادرهایی ناامن، به ساختمان هایی با اسکلت های مدرن و پایدار مقابل سیل و زلزله و طوفان بدل شده اند. خانه‌هایی که با وجود تنوع ساختاری، واجد امنیت و حریمی مشخص و ویژه است.

اما قصد نگارنده از توصیف تحولات صنعت ساختمان و خانه سازی، پرداختن به مساله فنی و مهندسی ساخت و ساز خانه نیست، کما این که با جستجوی ساده واژه "خانه" در موتور جستجوی گوگل، می توان بیش از 50 میلیون نتیجه استحصال کرد که در قیاس با ماده غذایی ای مانند شیر که در این موتور جستجوی اینترنتی نهایت 8 میلیون نتیجه حاصل می شود، می توان به اندازه ی فراوان یافته های علمی، اقتصادی و فنی به دست آورد! بلکه نگارش این یادداشت، هشداری است به مدیران تصمیم ساز و تصمیم گیری که اختیارات آنها در حیطه سلامت می تواند سرنوشت اقتصادی و اجتماعی نسل فردا و حتا امروز را تحت الشعاع قرار دهد. هشداری به آنها که احساس مسوولیتی در قبال فجایع بیماری های کشنده خاموش و غیر خاموش انسانی قائل نیستند و حداکثر نقشی که می توانند ایفا کنند، صدور بیانیه ای تشریفاتی، یا انداختن توپ مشکلات به زمین مسوولی در حوزه تصمیم گیری دیگر است!

آری، در عصر حاضر بی تفاوتی در قبال همنوعان به شکلی آزارنده بیداد می کند، گویی صدای بلند همین بی تفاوتی هاست که نمی گذارد صدای اعتراض دلسوزان سلامت و پیشگیری از تبعات اجتماعی و اقتصادی ابتلای ملت به بیماری خاموش پوکی استخوان به گوش آنها که باید بشنوند، نرسد!

معاون اول رییس جمهوری دولت گذشته که امروز در زندان به سر می برد، در حالی مفتخرانه از سرمایه گذاری 360 هزار میلیارد تومانی دولتش در "مسکن مهر" می گوید تا پرچم پوپولیستی نگاه به اصطلاح مهرورزانه دولت پاک دستان را به رخ جامعه ای بکشد که کارشناسان تغذیه اش، رشد پر شتاب بیماری های خاموش مانند "پوکی استخوان" را بارها و بارها به مدعیان دلسوزی سلامت ملت گوشزد کرده اند؛ اما چه سود!؟ در جامعه ای که حتی "دلواپسان سلامت"، افزایش سرطان و پیشتازی ایران را در ابتلای به آن در بین سایر ملل طرح می کنند، "پوکی استخوان" فراموش می شود و فریادرسی نمی یابند زنان و مردانی که خودشان و خانواده آنها، قربانی غفلت طولانی مدت تصمیم سازان و تصمیم گیران می شوند.

آری، شاید خانه های مهر و بی مهر، سال هاست مورد الطاف دولت ها قرار می گیرد، اما هیچ اندیشیده ایم که چه بر سر خانه های روح و روان ما می آید، هنگامی که نگاه مسوولان و حتی منتقدان رسانه ای ما، فقط محصور به چاردیواری خانه های با اسکلت آجری و فلزی است!؟ غافل از این که "خانه ی تن"، پناهگاه اصلی انسان هاست و این خانه جز با تامین کافی کلسیم که در مایه حیات یعنی شیر و استفاده از نعمت نور خورشید یافت می شود، به طرق دیگر در دسترس نخواهد بود.

نگاهی به مطالعات صورت گرفته و داده های کارشناسی مورد تایید مسوولان وزارت بهداشت، گویای عمق اسفناک فاجعه پیش رو هست:

مطالعه چندی پیش وزارت بهداشت نشان می دهد 47 درصد زنان و 44 درصد مردان بالای 50 سال در ایران دچار کمبود تراکم استخوان هستند و چهار و شش دهم درصد افراد 20 تا 70 سال درایران به پوکی استخوان درستون فقرات مبتلایند. همچنین از هر 4 زن ایرانی بالای 50 سال، یک نفر به پوکی استخوان مبتلاست. این در حالی است که مطالعه دیگری در ایران نیز نشان داده است، نیمی از زنان بالای 45 سال و 90 درصد زنان بالای 75 سال در ایران به پوکی استخوان مبتلا هستند. حال این آمار را بگذارید کنار آمار پوسیدگی دندان های هر ایرانی، تا اگر همچون احساسمان از شنیدن اخبار زمین خواری های هزاران هکتاری و اختلاس های چند هزار میلیاردی، عادی نشده باشد؛ دست کم اندکی بر آن تامل کنیم!

10 سال پیش، آمارها نشان می داد هرکودک ایرانی با 5 دندان پوسیده وارد مدرسه شده است. این میزان درحال حاضر به 5.7 (پنج و هفت دهم) دندان پوسیده برای هرکودک 7 ساله رسیده است و از آنجا که به طور متوسط هر ایرانی 2 دندان پوسیده دارد، اگر برای ترمیم هردندان پوسیده 200 هزارتومان هزینه شود، هزینه ای بالغ بر 30 هزار میلیاردتومان به اقتصاد کشور تحمیل می شود! حال تصور کنید که بااین هزینه( که با احتساب نرخ های جدید بیش از اینهاست)، فرصت های شغلی بسیاری را می توان در بخش صنعت و کشاورزی ایجاد کرد یا به چالش های بودجه ای مدرن کردن شبکه های آبیاری و... که درد امروز همگان است، فائق آمد. اما دریغ و هزار افسوس که بی توجهی متولیان سلامتی، باعث افزایش هزینه های سلامت بر مردم ایران شده است.

با این اوصاف چگونه است که دولت ها ( به معنای اعم کلمه، نه فقط قوه مجریه) با وجود داشتن مسوولیت قانونی در برقرار کردن امنیت ملی، پیشگیری از فاجعه زمین گیری میلیون ها شهروند و روستانشین در یکی دو دهه آینده را نادیده می گیرند و پیشگیری مسوولانه از این بلای به دست خود ساخته را جزو سیاست های کلیدی و محوری نظام قرار نمی دهند!؟ مگر نه آن که همگان داعیه ارادت به ملت را داریم و در هر تریبون به دست آمده، همچون عاشقان سینه چاک مردم، دایه مهربان تر از مادر هم شده ایم!؟ با این اوصاف، چه معنا دارد که هزاران میلیارد تومان برای پیشگیری از بیکاری ادعایی و احتمالی نیم میلیون کارگر مونتاژکار خودرو در داخل کشور اختصاص می یابد، اما جز 550 میلیارد تومان یارانه به شیر مدارس، که آن هم تاکنون به شکل استاندارد و اثرگذار تخصیص نیافته، آب از دست تعیین کنندگان بودجه نمی چکد!؟

دوستان! تا "خانه تن"بر چارچوبی مطمئن استوار نباشد، چهاردیواری"خانه بتونی" هیچ لطفی ندارد... هیچ!

 

 

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
دامپزشك
|
-
|
۰۸:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۴
0
1
احسنت جناب نگارنده..... اما راهكار چيه؟چطور به دولتمردانمون اينو بفهمونيم يا بقبولونيم؟!؟!
نظر شما
ادامه