گفتگو با دکتر سید محمد فقیهی :
سال 1382 و قبولی در رشته جذاب و پرطرفدار دامپزشکی . از همان سالهای نخست دانشجویان به اصطلاح (( ترم بالایی )) دانشجویان تازه وارد را با پند و نصیحتهای خود از دروس مختلفی می ترساندند و به نقل شاهکارهای خود می پرداختند ! خوب به یاد دارم که درس داروشناسی یا فارماکولوژی از جمله درسهایی بود که به کررات از سنگینی و مشکل بودن آن یاد می شد .
چندین ترم گذشت . به ترم پنجم رسیدیم و مرحله گذر از این درس مشکل !!! روز نخست کلاس ، به رسم مالوف ، استادمان جناب آقای دکتر عرب منابعی را جهت مطالع دانشجویان معرفی نمودند . منابع متفاوت بودند و از زبانهای مختلف .
اما نکته ایی در بین لیست این منابع به چشم می خورد . در اغلب منابع فارسی این علم ، نام یکی از اساتید بیشتر به چشم میخورد . (( جناب آقای دکترسید محمد فقیهی )) . در آن روز این موضوع را پس از اندکی تفکر فراموش کردم . مدت ها از موضوع فوق گذشت . زمانی فرا رسید که که با خرید کتاب سبز رنگ معروف مبانی فارماکولوژی از روش نگارش شیوا و رسای این کتاب بسیار لذت بردم . بازهم نام یکی از اساتید توجهم را به خود جلب کرد . (( جناب آقای دکتر سید محمد فقیهی )) . از آن زمان نام دکتر فقیهی در ذهنم نقش بست تا اینکه در اولین همایش فارماکولوژی دامپزشکی شرکت کردم .
در یکی از پانلهای این همایش ، استادی فرهیخته با محاسن سفید که لبخندی دایمی بر لب داشت توجه من را بر خود جلب کرد . نه فقط به خاطر تسلط علمی که در اخلاق ایشان . آن روز در طول برگزاری این همایش ، رفتار و منش این استاد تاثیر شگرفی بر بنده گذاشت . چرا که بارها شاهد بودم چه متواضع و صمیمانه با افراد مختلفی که بیشتر دانشجو بودند به خوبی و تواضع برخورد می کردند .
توجه بنده زمانی بیشتر جلب شد که پی بردم اغلب این دانشجویان ، با ااین استاد کلاسی نداشته اند . ایشان به قدری با این دانشجویان جوان صمیمانه برخورد میکردند که گویی سالیان سال است یکدیگر را می شناسد .
از یکی از حضار ، نام ایشان را جویا شدم . وی با نگاهی از سر تعجب از من پرسید چگونه او را نمی شناسی ؟ ایشان دکتر فقیهی است پدر علم فارماکولوزی ایران .
اصلا باور نمی کردم . دکتر محمدحسن فقیهی . استادی که تاکنون نام او را به خاطر سپرده بودم . دکتر فقیهی معروف . باور نمیکردم ، این مرد بزرگ و فرهیخته را دیده باشم .
از آن هنگام شیفته ی اخلاقشان بودم بطوریکه باعث می شد در هر همایش وسمیناری که ایشان حضور داشتند خود را به هر بهانه ای به ایشان برسانم تا احوالپرسی کنم . ایشان نیز مثل همیشه با رویی گشاده و اخلاقی گرم مرا پذیرا می شدند .
اما سالها بعد . در سال 1387 طی جلسه ایی که در پایگاه خبری وت نیوز داشتیم تصمیم بر آن شد تا با مشاهیر دامپزشکی این مرز و بوم صحبتهایی داشته باشیم . بخشی جالب با عنوان (( صندلی داغ )) .
اما اینجا دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران است . دانشکده ایی که چهره های مطرحی را به علوم دامپزشکی این مرز و بوم معرفی کرده است . تصمیم دارم تا نخستین مصاحبه این بخش را با استادی فرهیخته انجام دهم . استادی که نام او مدت هاست در ذهنم نقش بسته است . (( دکتر محمدحسن فقیهی )) .
من محمد حسین فقیهی ، بنده ای ا ز بندگان خدا که در سال 1329در خانواده ای مذهبی و روحانی متولد شده ام . این نخستین جمله ایشان در پاسخ به معرفی خود بود .
جناب استاد ، از پدرمرحوم خود با احترام و علاقه بسیار زیادی یاد میکردند : پدر من به دلیل علاقه فراوانی که به علوم دینی داشت در جوانی به نجف اشرف رفتند و تا سن 50 سالگی در آنجا به تحصیل و مطالعه و تدوین مشغول بودند . ایشان پس از سالیان طولانی به وطن بازگشتند و پس از آن به قم عزیمت نمود و در آنجا ساکن شده و تشکیل خانواده داد .
دکتر فقیهی متولد شهر مقدس قم است . تحصیلات ابتدایی و تکمیلی خود را در همان شهر با نمرات عالی و مرتبه ممتاز به پایان رسانیدند . از اینرو در آن سالها ، مجوز ورود به هر رشته و در هر دانشگاهی را داشت .
از ایشان در مورد علت انتخاب رشته دامپزشکی می پرسم . مرحوم پدرم به من نصیحت می کردند که پزشکی رشته و حرفه بسیار حساسی بوده و مسئولیت پذیری فراوانی می خواهد . ایشان به لحاظ شرعی و اخلاقی مراعات بسیاری از مسائل را می نمودند . از همین روبه من سفارش می کردند وارد رشته پزشکی نشوم و من نیز به علت احترام به حرف پدر ونیز استخاره به سراغ گزینه های بعدی رفتم . علاقه ی نیز به دندانپزشکی نداشتم . ولی عاشق دارو و دارو سازی بودم . در واقع ، هدف اصلی من برای ادامه تحصیل در دانشگاه ، همین رشته بود .
متاسفانه یا خوشبختانه در آن سال از طرف نخست وزیر وقت اعلام شد که از این پس داروسازی به جای مقطع دکترا به کارشناسی تغییر پیدا می کند و من به ناچار که تقدیر الهی بود که بعد بیان خواهم کرد که چرا تقدیر بود، رشته دامپزشکی را انتخاب کردم .
ایشان از سال 1347 هجری شمسی وارد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران شدند و در آن سال ها از فعال ترین و ممتاز ترین و برترین ها بودند . در همین دوران بود که ایشان در سن 21 سالگی ازدواج کردند .
قضا و تقدیر الهی چنین است که باعث می شود اتفاقات و رویداد هایی مسیر زندگی انسان را ناخواسته به سمتی مطلوب سوق دهد وچنین بود که یک اتفاق مسیر زندگی دکتر فقیهی را ورق زد :
درسال آخر تحصیل (1353) مرحوم جناب آقای دکتر نشاط ، ریاست دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران را بر عهده داشتند . معاون ایشان جناب آقای دکتر انوار ، رییس دپارتمان انگل شناسی و بیماری های انگلی دانشکده بودند . ایشان به دلیل چهره موفقی که در دوران تحصیل از خود باقی گذاشته بودند ، پیشنهاد پذیرفتن مربیگری و ادامه تحصیل درشاخه انگل شناسی را به من دادند که پس از صحبت هایی قبول کردم و از آنان فرصت سه ماهه خواستم تا ترتیبات معافیت و کفالت سربازی خود را فراهم کنم .
از این ایام خاطره ی خوشی که دارم این است که دقیقا در روز مادر معافیت سربازی خود را به مادرم هدیه کردم .
پس از بازگشت ، دیدم که جای من توسط فرد دیگری پرشده است . برای بررسی موضوع و علت به دکتر نشاط مراجعه کردم که ایشان فارماکولوژی را به من پیشنهاد کردند و این بود که من به علاقه دیرینه خود که علوم دارویی بود ، به تقدیر الهی دست یافتم وچنین بود که فارماکولوژی را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم .
از همان سال 53 تا 56 به تدریس واحد های عملی و تئوری فارماکولوژی پرداختم که جای دارد از اساتید وهمکارانی چون دکتر عطایی ودکتر کاشانی یاد کنم ....
طی سالیان یاد شده ، استاد به تدریس این علم پرداختند . این در حالی بود که احساس به کسب بیش ازپیش علم درایشان موج می زد . همین علاقه وافر سبب شد تا ایشان تصمیم بگیرند که جهت ادامه تحصیل به دیار غربت راهی شوند .
ازهمین روشروع به مکاتبه با دانشگاه های مختلف انگلستان و آمریکا می کنند . در این بین ، دانشگاه های آیوا و لویسوری و ایلنوی موافقت خود را با ایشان اعلام می دارند .
ایشان دراین بین خاطره ای را نقل کردند . در سال 1356 خورشیدی ، نخستین امتحان زبان سراسری استادان دانشگاه های تهران توسط بریتیش کانسربرگزارشد . این در حالی بود که دکتر فقیهی ، در این امتحان شرکت نموده و نمره کامل را اخذ نمودند و به این ترتیب در میان تمامی اساتید شرکت کننده ، رتبه نخست را کسب نمودند .
از اینرو ، وزارت علوم وقت ، تمامی هزینه ها و امکانات سفر ایشان به خارج از کشور را عهده دار شد . سرانجام دکترفقیهی به اتفاق همسر و فرزند خردسال خود درتاریخ 25/6/56 عازم ایلنوی در ایالات متحده آمریکا میشود .
دکتر فقیهی پس از گذراندن دوره تافل ، تحصیلات خود را تحت نظر دکتر بلی آغاز میکنند . ایشان سرانجام در سال 1359 از پروژه و پایان نامه خود با موضوع سولفانامیدها و بقایای آن دفاع کردند .
اصول حکم می کند که هر فردی از جنگ و نابسامانی دوری ورزد اما این در مورد افراد دلیر و عاشق تبعیت نخواهد کرد . دکتر فقیهی در سال 1359 خورشیدی و در اوایل جنگ و نابسامانی داخلی ، تصمیم به بازگشت به وطن میکنند . با خودم فکر کردم که این دوره ، اوایل جنگ و نابسامانی داخلی بودی است و زمانی که افرادی فرار و ترک را به عشق به وطن ترجیح می دادند . از ایشان دلیل بازگشتشان به ایران را جویا می شوم . ایشان پاسخ این سوال را اینگونه بیان نمودند که ، من تحصیلم تمام شده بود و دیگر کاری در غربت نداشتم . باید به وطنم باز می گشتم و دین خود را ادا میکردم .
در ادامه ، ایشان از سختی های بازگشتشان به ایران سخن گفتند : درآن اوضاع نابسامان هیچ پروازی به سمت تهران نبود . به همین دلیل ، برای بازگشت به همراه خانواده و فرزند چند ماهه ام به سمت استانبول پرواز کردیم و از استانبول مجبور شدیم تا با یک اتوبوس کرایه به ایران برویم .
با خودم اندیشیدم که به واقع چه نیرویی باعث چنین اقدامی شده است ؟ تنها توجیح آن این است که من از این خاک به پا خواستم و به این خاک نیز باز می گردم .
بازگشت ایشان به کشور مصادف با وقوع انقلاب فرهنگی بوده است . ایشان طی آن سالها ، مسئولیت های مختلفی را چون ریاست ، معاونت های مختلف و ... در دانشگاه تهران عهده دار میشوند . در آن زمان علاوه بر این مسئولیت ها ، کرسی دپارتمان فارما کولوژی را نیز در دست می گیرند و به تدریس فارماکولوژی همت می ورزند . این در حالی بود که از سال 1370 خورشیدی ، شاگردان ایشان از جمله استاد عرب ، رسولی ، فاطمی به این دپارتمان اضافه میشوند .
نکته جالب دیگری که در صحبتهای خود با این استاد صاحب کرسی دریافتم این بود که ایشان تنها استادی بوده اند که در غیابشان که برای یک سفر مطالعاتی در دانشگاه اوترخت هلند تشریف برده بودند ، دانشیاری ایشان مورد موافقت قرار گرفت .
استاد فقیهی دین خود را جز دانشگاه تهران به دانشگاهها و دانشکده های دیگری چون دانشکده های دامپزشکی ، علوم پزشکی ، پرستاری ، مامایی و داروسازی در اکثر نقاط ایران ادا نموده اند .
از ایشان تعداد شاگردانشان را مورد پرس و جو قرار می دهم ، و همان طور که خود بیان فرمودند از ابتدا تا کنون 5250 دانشجو در این رشته در خدمت ایشان شاگردی کرده اند .
اما از سال 1380 خورشیدی ، دانشگاه تهران شاهد برگزاری امتحان برد تخصصی فارماکولوژی بود . این رشته ، نخستین رشته یPHD بود که توسط استاد فقیهی به ثبت رسید . به همت دکتر فقیهی ، در این دوره ، از 42 داوطلب شرکت کننده که بجز دامپزشکی از رشته های دیگر چون داروسازی و پزشکی حضور داشتند دکتر افخمی و دکتر کبوتری پذیرفته شدند . در سال 1383 خورشیدی ، دومین دوره آزمون فوق برگزار گردید که دکتر کلاهیان ، دکتر جمشیدیان و خانم دکتر طهورا پذیرفته شدند . آخرین سری پذیرش این رشته نیز در سال 1386 صورت پذیرفت که دکتر محمد آریایی و خانم دکترنعیمی پذیرش شدند .
دکتر فقیهی تا به حال 6 پروژه تحقیقاتی تمام شده ، 6 پایان نامه تخصص ، 42 پایان نامه DVM، 42 مقاله چاپ شده در مجلات و کنگره های داخلی و 30 مقاله در کنگره های خارجی تهیه و تنظیم نموده اند .
ایشان همچنین ، 12 جلد کتاب با عناوینی چون : فارماکولوژی داروهای ضد باکتریایی ، فارماکولوژی دامپزشکی ، دارونامه های دامپزشکی ، راهنمای دروس عملی ، مبانی فارماکولوژی به چاپ رسانیده است و همچنین کتابهای فارماکولوژی کاربردی پرندگان ، دام بزرگ و دام کوچک را در دست تهیه و چاپ دارد .
ایشان الگوی خود را شهیدان بزرگواری چون دکتر بهشتی یاد می کنند . دکتر فقیهی در دوران تحصیل خود در دبیرستان دین و دانش قم در محضر این عالم بزرگ شاگردی کرده اند . جناب دکتر از استاد خود چنین یاد می کنند : شهید بهشتی دارای جاذبه و جذبه ای عجیب بود که تا به حال در هیچ شخصیتی جز ایشان ندیده ام .
دکتر فقیهی رمز موفقیت خود را این چنین بیان می کند که اگر به رشته ای علاقه مندید و آن را دوست دارید ، آن را به جدیت پیگیری نمائید که در این میان نه تنها موفق خواهید بود ، بلکه میتوانید نو آور بوده و الگویی برای دیگران نیز باشید .
در پایان از ایشان جویا شدم دانشجویانی که بخواهند برای برد فارماکولوژی امتحان دهند چه منابعی را بایستی مطالعه نمایند ؟ ایشان کتاب veterinary pharmacology(Adams) را پیشنهاد نمودند .
صحبت من با استاد بزرگ دکتر فقیهی ، نزدیک به 5 ساعت به طول انجامید . 5 ساعتی که سرشار از تجربه ، دانش و یادگیری مسائلی بسیار جالب بود . یادگیری از استادی که روزی تنها نامی از او در ذهن داشتم . اما چه خوب است سعی نمائیم ، افرادی چون استاد دکتر فقیهی را الگویی مناسب درجهت پیشرفت و خدمت صادقانه به میهن عزیزمان ایران قرار دهیم .
من هم مثل دكتر فقيهي اه داروسازي علاقه داشتم ولي ذست تقدير منو به رشته دامپزشكي آورد.البته قسمت اين بود و من از انتخابم راضي ام ولي اميدوارم كه روزي مثل دكتر فقيهي به رشته فارماكولوژي برگردم و از داشتن استادي بنام دكتر فقيهي به خود ميبالم
به اميد آينده اي روشن