کد خبر: ۶۹۶۴۷
تعداد نظرات: ۱۰ نظر
انتقادات سریالی «دکتر ایمان معماریان» ادامه دارد!
«دکتر ایمان معماریان» افزود: استفاده از افرادی که حتی اصول اولیه در تغذیه توله‌ها را نمی‌دانستند و باعث مرگ یکی از آنها با تغذیه غلط شدند، نشان دیگری از این بی‌برنامگی‌ها است ...

حکیم مهر: دامپزشک حیات وحش با انتقاد از بی‌برنامگی در پروژه احیای یوزپلنگ در سایت سمنان و عدم رعایت اصول بهداشتی در سزارین «ایران» گفت: افرادی در این پروژه حضور داشتند که قبلا در طول عمرشان توله‌یوزپلنگ ندیده بودند.

به گزارش حکیم مهر به نقل از فارس، اوایل فرودین ماه 1399 بود که ویدئو‌هایی از تلاش برای بیهوش کردن سه یوزپلنگ ایرانی به نام‌های  «ایران»،«دلبر» و «کوشکی» که در پارک پردیسان و در اسارت زندگی می‌کردند، در فضای مجازی منتشر شد. پس از انتشار این ویدئو‌ها و اخبار پیرامون این موضوع، مسئولان محیط زیست ابتدا اعلام کردند که هدف از بیهوش کردن این یوز‌ها انجام معاینات دوره‌ای بوده است، اما سپس اعلام شد که دو یوز ایرانی به همراه «ایران» دیگر یوز ماده نگهداری شده در پارک پردیسان، قرار است به پارک توران سمنان منتقل شوند.

این اقدام سازمان محیط زیست با مخالفت فعالان و خبرنگاران این حوزه مواجه شد. آن‌ها در نامه‌ای خواستار توقف و شفاف سازی این موضوع شده اند. در نامه جمعی از فعالان رسانه و محیط زیست آمده است: «با توجه به انجام قطعی این اقدام از طرف سازمان علیرغم تمام مخالفت‌ها، حداقل انتظار آن است که سازمان محیط زیست همه مراحل را تصویربرداری کرده و تصاویر به طور کامل و غیرگزینشی در اختیار رسانه‌ها و افکار عمومی قرار بگیرد تا فاجعه مرگ گورخر‌ها در اثر جابه‌جایی، که ابتدا تکذیب و سپس منجر به بی‌اعتباری بخش اطلاع‌رسانی و روابط عمومی این سازمان شد تکرار نشود.»

«دکتر شهاب الدین منتظمی» مدیرکل وقت دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش در این باره گفت: ماندن این حیوانات در تهران و خارج از زیستگاه خودشان، امری غیرکارشناسی است نه بازگشت به زیستگاه اصلی خودشان، برای جابجایی این حیوانات تیم کارشناسی از مدت‌ها قبل مطالعات را انجام داده و انتقال بهترین راه حل برای آن‌ها بوده است.  پس از گذشت دو سال و 8 ماه از اجرای این پروژه در سایت سمنان خبر بارداری ایران یوز جوان از فیروز یوز نری که از طبیعت زنده گیری شده بود منتشر شد. و اردیبهشت ماه خبر فراغت ایران و تولد سه توله یوز جدید از سوی مسئولان این سازمان نوید بخش روزهای روشنی از طرح حفاظت از یوزهای آسیایی می داد اما به فاصله کوتاهی دو یوز تازه متولد شده تلف شدند و انتقادات از نحوه مدیریت پروژه بالا گرفت.

«دکتر ایمان معماریان» دامپزشک حیات وحش که پیش از انتقال سه یوز نگهداری شده در پردیسان به عنوان کارشناس دامپزشکی در این پروژه فعالیت می کرد، در گفت‌وگو با خبرنگار فارس از جمله اشتباهات غیر قابل جبران در این پروژه را انتقال یوزهای موجود در اسارت (دلبر، کوشکی و ایران) به میانهٔ تنها زیستگاه شناخته شدهٔ بارور از یوزهایِ آسیایی اعلام کرد و گفت: همین انتقال می‌توانست باعث کاهش تمرکز بر حفاظت زیستگاه شود که گویا شد، می‌توانست باعث ایجاد ناامنی در زیستگاه شود که شواهد در مورد رفتار غیرطبیعی فراز در فصل تولید مثل نشان داد که شد. در ادامه متن کاملی از گفتگوی فارس با این دامپزشک حیات وحش را می خوانید. 

پروژه تکثیر در اسارت یوزپلنگ های ایرانی پس از چند سال فعالیت در تهران به یکباره بدون هیچ اطلاع رسانی به سمنان منتقل شد، که گفته می شود این تصمیم یکباره با دستور عیسی کلانتری رئیس وقت سازمان محیط زیست بوده است. آیا این جابجایی به بهبود روند پروژه کمک کرد؟

این جابجایی مهم‌ترین دلیل انتقال یوزها به تهران را که چیزی جز دسترسی به بهترین امکانات و متخصصین موجود در کشور نبود، مخدوش کرد، عدم انجام معاینه روی یوزها از جمله ایران در مدت دو سالی که در توران بود، انجام سزارینِ صحرایی بدون وجود متخصص و حتی در نبود کمترین امکانات از جمله شرایط لازم استریل جراحی و امکانات کمک تشخیصی از جمله رادیوگراف، سونوگرافی و... همچنین تغذیهٔ غیر اصولی توله‌ها، مرگ و کالبدشکافی غیر اصولی دو توله، مرده انگاشتند دلبر و کوشکی (مرده‌هایی که فقط غذا می‌خورند) نشان دادند که مخدوش کرد.

این جابه جایی چه تبعاتی داشت؟

گرفتن «فیروز» یوز نر غالب منطقه و جدا کردنش از طبیعت، بدون شک ضربه‌ای به جمعیت شکنندهٔ یوز در تنها زیستگاه بارور بود که میزان تخریب آن می‌تواند متغیر باشد و شاید شدت و ضعف آن بعدها مشخص شود. این‌ها از جمله اشتباهاتی است که شاید جبران پذیری و قابلیت اصلاح بسیار کمی داشته باشند. گرچه برخی از این اشتباهات اگر همین امروز هم اصلاح شوند یا اگر دیگر تکرار نشوند، شاید میزان تخریب آنها کمتر شود ولی می‌توان گفت از این اشتباهات امروز بیشتر می‌توان درس گرفت و از تکرار آنها جلوگیری کرد و دلیل بازگو کردن آنها هم تاکید بر لزومِ عدم تکرار است و بس.

برخی اشتباهات قابل اصلاح بودند و با توصیه‌های انجام شده کم‌کم اصلاح شدند، از آن جمله می‌توان به انتقال غیر اصولی و خطرناک یوزها با باکس غیر استاندار و افراد غیرمتخصص اشاره کرد که با تذکرهای داده شده تا حدودی در مراحل بعدی اشکالات کمتر شد. عدم وجود Enrichment  لازم در جایگاه‌هایِ توران که کم‌کم بهتر شد. اشاره به روش‌هایی خطرناک برای زنده‌گیری با مثلا قفس یا روش‌های غیر علمی مثل درهایی که باز می‌شوند و یوزها وارد می‌شوند که خوشبختانه با تذکرهای متعدد عملی نشدند.

با وجود این تذکرها به نظر می رسد تیم اجرایی در حساس ترین زمان، یعنی فارغ شدن «ایران» بسیاری از اصول را رعایت نکردند، و شما هم پیش از این اعلام کردید که این عدم رعایت اصول بهداشتی و دامپزشکی منجر به تلف شدن یوزها شده است. کمی در این باره توضیح دهید.

رعایت نکردن اصول بهداشتی در مدیریت توله‌ها در روزهای اول، لمس توله‌ها بدون دستکش، مواجه با توله‌ها بدون ماسک، شیر دادن غیر اصولی توله‌ها مواردی بود که تصاویر منتشر شده از سوی خود مسئولان پروژه آنها را به وضوح نشان می‌داد و باعث تلف شدن دو توله‌ شد. البته با وجود فرافکنی‌هایی که برخی از این افراد بعد از شنیدن تذکرها و توصیه‌ها نشان دادند، به نظر می‌رسد این اشتباهات یا اصلاح شدند و یا در حال اصلاح هستند.

برخی ضعف ژنتیکی یوزها را دلیل این تلفات می دانند؛ این ضعف ژنتیکی را قبول دارید؟

 اینکه علت مرگ یوزپلنگ‌ها را‌‌‌‌‌‌‌‌ مشکلات ژنتیکی بدانیم واقع‌گرایانه نیست. حداقل برای یوزپلنگ‌هایی که در اسارت مطالعه‌ای درباره آنها صورت نگرفته است و درباره قرابت ژنتیکی و مشکلات ژنتیکی آنها اطلاعی نداریم. چیزی که درباره مرگ یوزپلنگ‌های نورسیده ایران مشخص است، این است که شرایط نگهداری و تصمیمات اتخاذ شده به خصوص برای این کار در زمان حاملگی و زایمان صحرایی مناسب نبوده و نشان می‌دهد افرادی که در این روند حضور داشتند از آگاهی لازم برخوردار نبوده‌اند.

در زمان عمل حتی از دستکش و گان استریل استفاده نشده و یکی از افراد حاضر در این پروسه لباس کار معمولی بر تن داشت؛  این شرایط بد و غیراستاندارد حاکی از عدم حضور متخصص جراحی در این عمل بوده است.

مساله دیگری که در این روند باعث تعجب شد، تشخیص اشتباه جنسیت توله یوزها بود، این خطا چرا اتفاق افتاد؟

عدم تشخیص جنسیت یوزها را باید به بی‌تجربگی عوامل حاضر در این پروژه نسبت داد،  این امر نشان می‌دهد که آنها در عمرشان یک بار هم یوز ندیده بودند. همانطور که روش شیر دادن بدون شیشه شیر و شیر مخصوص یوزها از نکات ضعف این پروژه است و همه این عوامل نشان می‌دهد برنامه‌ریزی علمی برای انجام پروژه صورت نگرفته است.

یکی از دلایل اصلی که دلبر و کوشکی در سایت پردیسان نگهداری می‌شدند این بود که با نظر تمام متخصصین ایرانی و در نزدیکی بهترین امکانات بتوانیم از آنها نگهداری کنیم و قرارگیری این گونه حساس در محیطی که حتی آنتن موبایل ندارد، منطقی نبود.

برخی از اشتباهات هستند که کماکان یا قابلیت اصلاح دارند یا می‌توان از اثرات مخرب آنها کم کرد. اولین و شاید مهمترین آنها توضیح برای افکار عمومی در مورد لزوم غیر قابل انکار حفاظت اصولی از زیستگاه و کریدورهای یوز برای کاهش احتمال انقراض است.

باید برخلاف روند کنونی همه از جمله خود مسئولین بدانند که تکثیر یوز در اسارت اگر نگوییم تاثیری بر جلوگیری از انقراض ندارد، حداقل می‌توان گفت کمترین تاثیر ممکن را در مقایسه با حفاظت اصولی از زیستگاه خواهد داشت. باید این انتظار ایجاد شده در بین افکار عمومی که توله دار شدن ایران یا هر یوزِ آسیایی دیگری در اسارت روند انقراض را مختل کرده است، اصلاح شود.

چرا توله ها از سوی ایران پذیرفته نشدند؟

باید قبول کنیم توله‌ها چه توسط ایران پذیرفته می‌شدند (دلایل بسیار متعددی برای نپذیرفتن توله‌ها توسط مادر وجود دارد که از آن جمله می‌توان به تجربهٔ پایین مادر، استرس، کمبودهایِ متابولیک، مداخلات جراحی، دستکاری‌های انسان و علائم شناخته شده و ناشناختهٔ دیگر اشاره کرد) چه حالا که نشدند می‌توان گفت کمترین شانسی برای بقا در طبیعت ایران نداشته و ندارند و در بهترین حالت می‌توانند با درون آمیزی در اسارت تولید مثل کنند.

درباره توضیح به افکار عمومی اشاره ای داشتید؛ یکی از مهمترین انتقاداتی که رسانه ها و کارشناسان حوزه به روند بارداری و فارغ شدن ایران داشتند، نبود اطلاع رسانی صحیح و به موقع بود، همین مساله شائبه پنهانکاری و ناکارآمدی تیم تکثیر را بیشتر کرد. دلیل آن را چه می دانید؟

این پروژه به صورت مخفی و بدون ارائهٔ کوچکترین برنامه مدون شروع به کار کرد، ولی با گذشت زمان به صورت کاملا واضح مشخص شد گویا کلا برنامه‌ایی وجود نداشته که قابل ارائه باشد! از جمله مصداق‌های آن می‌توان به  انجام سزارین صحرایی اشاره کرد، چون هنوز هم نمی دانیم چرا تصمیم بر سزارین گرفته شد و اینکه آیا لازم بود یا نه هم مشخص نیست، ولی چیزی که کاملا مشخص است نبود کوچکترین برنامه و پیش بینی برای احتمال لزوم آن است.

برخی می‌گویند باید تشکر کرد که با کمترین امکانات کار شده است! برخی نگران چهرهٔ بین‌المللی ایران هستند می‌گویند باید متخصصین ایرانی را بزرگ کرد و ایرادات را نگفت! ولی ایران ما کشوری است که هر روز در آن هزاران هزار سگ و گربه در کلینیک‌ها و بیمارستان‌های مجهز دامپزشکی توسط متخصصین جراحی و با شرایط کاملا استریل جراحی می‌شوند، واقعا عجیب و باورنکردنی است که در این کشور نه در مثلا سومالی، مهمترین حیوان کشور بدون رعایت کوچکترین اصول بهداشتی جراحی صحرایی شود! این مهم نشان می‌دهد هیچ برنامه یا پیش بینی برای آن متاسفانه وجود نداشته است.

گفته می شود مسئولان پروژه به دنبال تهیه شیر و واکسن از خارج از ایران هستند؛ آیا پیش از این به این موضوعات فکری نشده بود؟

جدای از اینکه آیا در ایران شیر و واکسن مناسب در دسترس است یا خیر، حالا که بیش از ۱۰ روز از عمر توله‌ها می گذرد به یاد واردات شیر و واکسن برای آنها باشیم، باز هم مصداق بی‌برنامگی و عدم پیش بینی شرایط پیش رو است. نباید ماه‌ها قبل از تولد این اولین امکانات لازم فراهم می‌بود!؟

استفاده از افرادی که حتی اصول اولیه در تغذیه توله‌ها را نمی‌دانستند و باعث مرگ یکی از آنها با تغذیه غلط شدند، نشان دیگری از این بی‌برنامگی‌ها است.

انتشار تصاویر از اشتباهات متعدد هم نشان می‌دهد بدون شک اشتباهات غیر عمدی بوده و حتی نسبت به اشتباه خود آگاه نبوده‌اند. تغییر یک فرد از افراد ناآگاه که مسئولیت توله‌ها را مشخص نیست چه کسی به او داده بود، به جای بازخواست از مدیر پروژه هم گویا کل مسئله را حل کرد.

اگر بنا را بر پذیرش اشتباهات از سوی سازمان محیط زیست بگذاریم، برای زنده ماندن احتمالی توله یوز سوم چه باید کرد؟

باید با کمک تمامی افرادی که امکان کمک دارند، چه ایرانی و چه غیر ایرانی از همین امروز برنامه‌ایی مدون برای آیندهٔ این پروژه داشته باشیم. ایران باید به دقت تحت نظر بهترین افراد ممکن باشد چون جراحی صحرایی انجام شده می‌تواند مخاطرات جدی برای سلامت او به همراه داشته باشد. توله‌ باقیمانده باید توسط افراد باتجربه و با بهترین امکانات موجود در دنیا تحت مراقبت قرار گیرند و بهترین امکانات در اختیار آنها باشد. در آینده این توله‌در هر طرحی از جمله نگهداری در اسارت با فضای محدود یا فضای گسترده و تحت مدیریت می‌توانند مورد استفاده قرار گیرند.

برای فیروز چه باید کرد؟

به نظر نمی‌رسد چاره‌ای جز ماندن در اسارت برای این یوز مانده باشد اگر تصمیم متخصصین بر ماندن او در اسارت شد، باید حداکثر استفاده از با این یوز با ارزش که متاسفانه شانس زندگی طبیعی را از آن گرفتیم بکنیم. اگر تحت هر شرایطی تصمیم به رهاسازی مجدد آن داشتند باید دقت کنند میزان ریسک از دست دادن کامل آن حتی با پیش مطالعات کامل بسیار بالا است و بدون شک زنده گیری فراموش نخواهد شد.

و سرانجام دلبر و کوشکی به نظر شما چه می شود؟

دلبر و کوشکی زنده هستند (زندگانی که مرده پنداشته شده‌اند!) و آخرین معاینه که ۲ سال پیش بر روی آنها صورت گرفت آنها را کماکان با شانس باروری نشان داد و حتی در غیر این صورت هم می‌توان استفاده‌های متعددی از آنها داشت (بهترین حالت بازگرداندن آنها به تهران است).

باید یادآور شوم که از ابتدا مشاورین این پروژه از آفریقای جنوبی و گروهی با نام Endangered Wildlife Trust (EWT) معرفی می‌شدند، از ابتدا در مورد این گروه توضیحاتی داده شد که کسی به آنها تا امروز توجه نکرده است. این گروه در کل آفریقا بسیار بدنام است. بنده به شخصه به جز یکبار در ایران با افراد این گروه برخوردی نداشتم ولی در هیچ کشور آفریقایی مطلبی جز مطالب منفی از آنها نشنیده‌ام. این گروه به ترویج قاچاق یوزپلنگ در آفریقا معروف است.

از نظر دامپزشکی هم در مورد یوزپلنگ‌ها ضعیف‌تر از این گروه در دنیا وجود ندارد، گزارش ها نشان داده در کار با یوزپلنگ‌ها ۲۰ درصد تلفات در این گروه طبیعی به نظر می‌رسد (۲۳ مورد مرگ از ۱۱۴ مورد) انتخاب این گروه به عنوان مشاور اصلی از اول جای سوال داشته و با وجود موسسات علمی و بسیار مشتاق برای کمک و مشارکت برای پیش برد این پروژه کماکان این گروه در پشت پرده‌هایِ تصمیمات نقش فعال دارند.

 

انتشار یافته: ۱۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
4
13
گاهی آدم میشه یه مهره سوخته دکتر، و مهره سوخته به چرخه برنمیگرده
به زندگیتون برسید و پت های اهلی.
دامپزشک
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
8
4
وقتی حرف حق میزنه
بش حمله میکنید
ناشناس
|
Germany
|
۱۰:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
1
8
ایشون هر چی پروزه انجام داد ..............
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
0
5
دکتر معماریان همون دکتر دامپزشک ‌‌‌‌‌باغ وحش ارم نبود؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
0
13
متاسفم برای سلبریتی هایِ تمامیت خواهِ دامپزشکی، که این موضوع خار چشمانشان شده و آرزوی روز و شبشان تلف شدن سومین یوز است.

تا روزی که بودید چه کردید؟ شما امتحان خود را پس دادید و با این عملکرد شما حق اظهار نظر ندارید. والسلام
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
0
13
ایشون چند سال خودشون مسئول پروژه بودند؟
چه کار مفیدی انجام دادند؟
چرا زمانی که مسئولیت داشتند کاری نکردند و الان بیرون گود نشسته اند و میگویند لنگش کن.
حرف زدن آسونه!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
0
5
فرغ از اینکه چه کسی و با چه تخصصی در این پروژه مشارکت داشته است، هرکس که از بیولوژی و زندگی یوزپلنگ آگاهی داشته باشد و تحت تاثیر فرصت طلبی افراد شبه دانشمند و رسانه های ناآگاه قرار نگرفته باشد می داند که شش هفته اول زندگی توله های یوزپلنگ مرگ و میر توله ها بسیار زیاد است و تا 90 درصد توله ها می توانند در طبیعت بمیرند! متاسفم از اینکه می بینیم یک عده افراد بعضا ناآگاه و حتی همکاران منتقد - با احترام به نظر این عزیزان- شاید از روی نا آگاهی و یا رقابت، بجای درک و تحسین اقدام موفق تیم ایرانی بویژه در تکثیر پرمخاطره یوز ایرانی در اسارت! صرفا بر تلفات تا حدی معمول توله ها متمرکز شده اند و با وجود زنده ماندن یکی از توله ها و سلامت مادر برای ابراز وجود خودريا، چشم بر حقایق علمی و بضاعت و امکانات کشور در این مهم بسته اند و بیرون گود و خارج از تایم بحرانی وقایع افاضه فضل می فرمایند! لطفا منتقدین گرامی با دلیل و سند و مدرک و با استناد به دلایل متقن علمی و کتب و مقالات معتبر زحمت عزیزان دامپزشک ما را زیر سوال ببرند تا بیش از این شاهد این افتضاح خودباختگی و تحقیر ناشی از استخدام دامپزشک از اندونزی نشویم !؟ این درست که در سرفصل های آموزشی دامپزشکی دانشگاههای ایران ؛ موضوعات حیات وحش و حتی حیوانات آزمایشگاهی وجود ندارد اما یقینا یک دکتر دامپزشک عمومی و یا متخصص درگیر این موضوعات واجد صلاحیت و توان مطالعه و مداخله در این موارد خواهد بود! انگاره کاملا خطا و به دور از انصافی است اگر فکر کنیم دامپزشک های خارجی بیشتر از همکاران داخلی ما در این موضوعات بصورت آکادمیک آموخته اند و توانمندترند! حضور درخشان دامپزشکان ایران در خارج از کشور دلیل محکمی است بر این که ما شاید کم تجربه تر باشیم اما گروه پرمطالعه و فهیم درگیر این پروژه به حد کافی اهل مطالعه و جستجوی قبل از وقوع اتفاقات این تولید و مثل بوده اند و نه همانند امثال بنده بعد از شنیدن هر خبری حداکثر پیگیر اینترنتی مباحث و به ظاهر صاحب نظر! مهم مسئولیت و مخاطره تصمیم گیری در زمان مربوطه است والا نقد و کارشناسی مشابه آنچه که تماشاگران و حتی پیشکسوتان ورزشی در اوج هیجانات و سلسله وقایع مسابقات به بهترین بازیکنان و مربیان تاریخ وارد می کنند و مثلا در هنگام بازی فوتبال و کسب نتایج و کنش و واکنش ها و یا بعد از آن ارائه طریق بهتر و تاکتیک می نمایند را همه بلدند!؟ چون به هرحال مسئولیتی را در کسب نتایج برعهده ندارند که پاسخگو باشند؟!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
0
2
با توجه به رفتاراجتماعی یوزپلنگ ها و آموزش شکار توله توسط مادر، عجالتا آقایان و خانم های دکتر و کارشناسان منتقد و دانشمند یک راه و چاره ای در این خصوص برای توله باقی مانده تا ماههای آتی ارائه فرمایند تا ان شاء الله دوباره استعداد های پنهان و ناشکفته شان صرفا در رسانه ها و طی مصاحبه هایشان بعدا به منصه ظهور نرسد و محیط زیست و توله بیچاره از دانش و خدمات بی دریغ عزیزان محروم نشود؟!!!
همکلاسی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
0
3
واقعیت اینه که تا کسی شکست می خوره، بی آبرو میشه و کنار گذاشته میشه، و تیم جدید سر کار آورده میشه تا اون ها هم آزمون و خطا کنند...

و این چرخه باطل تا انقراض پیش میره!

لطفا اگر تیم جدیدی هم سر کار آوردید، نفرات قبلی از پروژه کنار گذاشته نشوند..
ناشناس
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۳:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۲
0
3
متاسفانه ناتوانی هیچ کس با زیر سوال بردن توان هیچ توانمندی برطرف نخواهد شد!
نظر شما
ادامه