حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «دامپزشکی حیاتوحش جزو مشاغلی است که باید از طرف سازمانهای مربوطه مثل حفاظت از محیط زیست حمایت شود. دامپزشکی حیاتوحش و باغوحش را از نظر شرایط کار میتوانیم کاملا از هم تفکیک و اگزوتیک را هم از این ۲ مقوله جدا کنیم. همه آنها یک زیرمجموعه تخصصی هستند که در دنیا به آن جانور پزشکی (Zoological Medicine ) میگوییم.» این را «دکتر مجید ابنالنصیر» به حکیم مهر میگوید.
از نظر او در حال حاضر در دنیا تخصص مشخصی برای دامپزشکی حیاتوحش تحت عنوان «جانورپزشکی» وجود دارد که ما در ایران نداریم.
وی با تاکید بر اینکه اگر مراکز توانبخشی حیاتوحش دایر و به درستی مدیریت شوند، حتما میتواند بازار کار خیلی خوبی برای خود دامپزشکان و سایر رشتهها بوده و منافع خیلی زیادی برای حیاتوحش ایران داشته باشند، تصریح میکند: «تخصص دامپزشکی حیاتوحش از بابت اعضای هیات علمی هم دچار مشکل است، چون ما هیچ متخصص یا کسی که دورههای کافی و نه دوره کوتاه مدت در این زمینه دیده باشد، تا امروز در کشور نداشتهایم. دورههایی هم که گذرانده شده، اغلب چند روز تا نهایتا چند هفته بودهاند که متاسفانه کاربرد کافی را برای ما ندارد. ما باید همکارانی را داشته باشیم که دورههای بلند مدت ترجیحا در قالب رزیدنسی بگذرانند و بتوانند در این زمینه فعالیت تخصصی داشته باشند.»
دکتر ابنالنصیر در پایان به حکیم مهر میگوید: «اولین قدمی که در این زمینه باید پیموده شود، این است که دولت تصمیم بگیرد شغلی بهعنوان دامپزشک حیاتوحش را از اساس به رسمیت بشناسد.»
حکیم مهر: آقای دکتر، تاریخچه دامپزشکی حیاتوحش در ایران چیست؟
شاید نتوان به طور دقیق در مورد تاریخچه دامپزشکی حیاتوحش در ایران اظهار نظر قطعی کرد، اما اصولا به نظر میرسد این حرفه همواره در رده مشاغل دولتی بوده است. به طور کلی دامپزشکی حیات وحش جزو مشاغلی است که باید از طرف سازمانهای مربوطه مثل حفاظت از محیط زیست و سازمان دامپزشکی به طور جدی حمایت شود. سازمان حفاظت از محیط زیست فعلی در گذشتههای دور فعالیت خود را در قالب سازمان شکاربانی آغاز کرده و بعدها به شکل امروزی درآمده است. قاعدتا به تدریج این سیستم نیاز پیدا میکند به اینکه بیماریها هم بیش از پیش مدنظر باشند و کنترل شوند.
یکی از مشکلات اساسی در ایران، عملکرد جداگانه و سیارهای سازمانهای مربوطه از جمله سازمان دامپزشکی و سازمان حفاظت محیط زیست است. به عبارت دیگر، بیشتر دامپزشکان در سازمان محیط زیست، در بخش اجرایی در خصوص حیات وحش بیمار یا آسیبدیده فعال نیستند و صرفا پایش میکنند و ارتباط و پیوستگی بین سازمانی به شدت بروکراتیک و کند به نظر میرسد؛ در حالی لازم است یک شغل به نام «دامپزشک حیاتوحش» وجود داشته باشد و صفر تا ۱۰۰ کار پیوسته و دقیق انجام شود تا نتیجهی مورد نظر، به شکل علمی و اصولی حاصل شود. حفظ حیاتوحش نه بدون جمعآوری اطلاعات شدنی است و نه بدون کار اجرایی و فیلدی. دامپزشک حیاتوحش بدون داشتن توان اجرایی، کمک چندانی به حیاتوحش نمیتواند بکند.
نکتهای که وجود دارد این است که وقتی ما از طب حیات وحش (Wildlife Medicine ) صحبت میکنیم، این در واقع بخشی از دانش وسیعتری به نام بیماریهای حیاتوحش (Wildlife Disease ) است. بیماری حیاتوحش دانشی بین رشتهای است که دامپزشکان، اپیدمیولوژیستها، اکولوژیستها، جانورشناسان، زیستشناسان، حفاظت، مدیران حیاتوحش، سمشناسان و حتی متخصصان کشاورزی، پزشکان و فعالان سلامت عمومی در آن دخیل هستند. مشابه آنچه در سلامت واحد (One Health ) معنا پیدا میکند. حفاظت از حیات وحش بدون در نظر گرفتن اهمیت بیماریها و نقش دامپزشکان در این زنجیره، تقریبا بیمعناست.
از طرفی در دانشکدهها، انجمنها، سازمانهای مردمنهاد و یا خود ارگانهای مربوطه هم شاهد انجام پروژههای مختلفی در سطح رشتههای محیط زیست، زیستشناسی و... بر روی حیاتوحش هستیم که به صورت تکرشتهای انجام میشوند. مثلا جمعی از زیستشناسان افعیها را میگیرند و صرفا بیومتری انجام و مجددا رهاسازی میشود. در حالی که اگر در تیم آنها یک دامپزشک هم حضور داشته باشد و با همان یک بار زندهگیری حیوان، نمونهگیریها و ارزیابیهای مورد نیاز دیگر را هم انجام دهد، اطلاعات بسیار ارزشمندی حاصل میشود که در حفظ آن گونه و به طور کلی حیاتوحش و اکوسیستم موثر خواهد بود و نتیجهی آنپروژه را نیز غنیتر میسازد. پس بهتر است کارهای مرتبط با حیاتوحش، تیمی و بینرشتهای انجام شود. متاسفانه این نگاه و ارتباطات بینرشتهای را در کشورمان بسیار کمرنگ می بینم.
حکیم مهر: طب حیاتوحش چیست؟
طب حیاتوحش دانشی در حیطه دامپزشکی است که در مدیریت بیماری حیاتوحش و جمعیتهای وحشی آزاد، سهم عمدهای را داراست. دامپزشک حیاتوحش تنها نیازمند مهارت درمانی یا بیهوشی حیوانات وحشی نیست. بلکه لازم است دید بسیار خوبی در حوزه اپیدمیولوژی، میکروبیولوژی، پاتولوژی گونههای وحشی، اکولوژی، جانورشناسی و حفاظت داشته باشد و در نتیجه با بسیاری از حیطههای دیگر آشنایی و بر بسیاری دیگر نیز تسلط کافی داشته باشد که این موارد، مسلما فراتر از دامپزشکی خواهد بود. این در حالی است که دانستن طیف بیشتری از اطلاعات، منجر به افزایش درآمد در این رشته نخواهد شد و دامپزشک حیاتوحش لازم است به شدت به این کار معتقد و علاقهمند باشد تا در این مسیر سخت و دیربازده دوام بیاورد.
در طب حیاتوحش بیماریها در جمعیت کنترل میشوند و مساله فرد کمتر مطرح است. بیشتر بحث بر سر این است که درباره یک گونه، تصمیمات جمعیتی مثل واکسیناسیون، قرنطینههای مربوطه یا اقدامات مختلف دیگر در رابطه با بیماریها و عوامل بیماریزای موثر بر گونه و اکوسیستم صورت گیرد که البته بسته به مورد و شرایط گونه و آنچه در پروژهها یا برنامهها تعیین شده است، متفاوت است و حتی در بعضی شرایط شامل معدومسازی هم میشود. هرچند از یاد نمیبریم که جمعیتها فرد به فرد شکل میگیرند و به همین خاطر توانبخشی افراد هم اهمیت بالایی در کشورهای پیشرفته دارد. حتی یک روباه قرمز یا کبوتر وحشی را در UK یا استرالیا در صورت امکان توانبخشی و رهاسازی میکنند.
متاسفانه در ایران تاکنون خیلی به ندرت شاهد فعالیت مستمر و عمیق دامپزشکان در این شاخه یعنی طب حیاتوحش بودهایم و به همین خاطر تاریخ خاصی برای شروع آن متصور نیستم، اما اگر به مفهوم دامپزشکی باغوحش در نظر بگیریم که کاملا متفاوت است و به مدیریت افراد گونه در شرایط اسارت میپردازد، از خیلی سال پیش بوده است و حداقل نزدیک به ۵۰ سال در ایران قدمت دارد. در واقع ما دامپزشکانی را داشتیم که در گذشته مربی یا استاد دانشگاه تهران بودند یا دامپزشکان عمومی دیگری را داشتیم که در این زمینه کار میکردند و در کنار دامپزشکی حیوانات اهلی، دامپزشک باغوحش هم بودند.
حکیم مهر: مقولهی دامپزشکی حیاتوحش در دنیا به چه شکل است؟
اگر صرفا تاریخ معاصر را در نظر بگیریم، توجه بیشتر به طب حیاتوحش و بیماری حیات وحش به طور رسمی تقریبا به دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی بازمیگردد، به طوری که در ۱۹۵۱ انجمن بیماری حیاتوحش (WDA ) توسط ۲۸ نفر شکل گرفت. در دهه ۶۰ میلادی انجمن دامپزشکان باغوحش آمریکا (AAZV ; صحبتهای آن از ۱۹۴۶ شروع شده بود) و جامعه دامپزشکی جانورشناختی بریتانیا (BVZS ) و در دهه ۷۰ میلادی نیز انجمن دامپزشکان حیاتوحش آمریکا (AAWV ) به طور رسمی شکل گرفتند. در ادامه انجمن دامپزشکان پرندگان (AAV ) در ۱۹۸۰ آغاز به کار کرد. بعدها در دهه ۹۰ میلادی انجمن جهانی دامپزشکان حیاتوحش و انجمن اروپایی دامپزشکان باغوحش و حیاتوحش هم شکل گرفتند.
دامپزشکی حیاتوحش و باغوحش را باید از هم تفکیک و اگزوتیک را هم از این ۲ مقوله جدا کنیم و این نکته خیلی مهمی است. همه آنها یک زیرمجموعه از تخصصی هستند که در دنیا به آن جانورپزشکی (Zoological Medicine ) میگوییم که توسط ACZM نظارت میشود و از ۱۹۸۳ در حال پذیرش رزیدنت و فعالیت است. نام این شاخه تخصصی دامپزشکی را برای اولین بار در سال ۹۳ به جانورپزشکی برگرداندم، چراکه آن زمان ترجمه فارسی نداشت. الان به لطف دوستان، هشتگ آن هم استفاده میشود. اما داستانی که وجود دارد این است که در کشورهای دیگر هم شغل دامپزشک حیاتوحش معمولا در ۳ شکل مختلف یا ۳ محل مختلف انجام میشود:
- یکی ارگانهای دولتی ذیربط کشورها است که دامپزشکان حیاتوحش را استخدام میکنند و به کار میگیرند. در این حالت بیشتر کارها در خود طبیعت و در زیستگاه طبیعی گونهها انجام میگیرد.
- مورد دوم سازمانهای مردمنهاد یا سازمانهای غیرانتفاعی هستند که مثلا پروژههای مختلفی را روی حفاظت از گونهها انجام میدهند. این پروژهها از پایش و نمونهبرداری و تگگذاری گرفته تا توانبخشی و رهاسازی و بازمعرفی (Re-introduction) گونهها را شامل میشود و تنوع کاری بالایی دارد که خیلی وقتها به صورت داوطلبانه صورت میگیرد و ممکن است فاقد هرگونه دستمزد باشد.
- شکل سوم هم آن است که دامپزشک حیاتوحش در سنترها و مراکز مشخصی مثلا مراکز تحقیقاتی یا مراکز توانبخشی حیاتوحش آسیبدیده کار میکند. متاسفانه ما در ایران فقط یک پارک پردیسان با این سازوکار داریم که آن هم الان کاربری مناسب و بهینهای نداشته و جای کار زیادی دارد تا تبدیل به یک سنتر توانبخشی یا تحقیقات حیاتوحش با کیفیت مطلوب در شأن حیاتوحش ایران شود.
در کشورهای دیگر مثلا آمریکا و کانادا ممکن است در هر ایالت/استان چندین مرکز توانبخشی حیاتوحش وجود داشته باشد. مثلا پرندهای که آسیب میبیند، پس از مراجعه اولیه به دامپزشک، به افراد تعلیم دیده و دارای مدرک که اصطلاحا توانبخش حیاتوحش (Wildlife Rehabilitator) هستند و یا به مراکز رسمی تحویل میشود. این حیوانات را میگیرند و روی آن کار میکنند تا اگر کاندید رهاسازی بود، مجددا به طبیعت بازگردانده شود. در این مراکز دامپزشک به صورت تماموقت یا پارهوقت حضور دارد. حالا اگر اقدامات درمانی اولیه آن را هم یک دامپزشک در شهر انجام دهد، قانون معمولا موظف میکند که این حیوان آسیبدیده وحشی را گزارش کرده و به آن مرکز توانبخشی تحویل دهند.
اما تقریبا در همه کشورها، اصلیترین قسمتی که ما به عنوان دامپزشک حیاتوحش میشناسیم، شکل سوم است که کار دولتی به حساب میآید. یعنی دولت و دفاتر حیاتوحش، دامپزشکان را استخدام میکنند و با امکانات و برنامههای مدونی که در اختیارشان است و با امکانات و شرایطی که وجود دارد، حیاتوحش را به صورت پروژهمحور و یا طبق برنامههای مدون ملی، سالانه به طور مداوم مانیتور، ارزیابی و پایش میکنند. نمونهبرداری میکنند، در مواقع لزوم واکسیناسیون انجام میدهند یا حتی در خصوص نوع تغذیه کمکی در فصول سرد تصمیم میگیرند و بسیاری از چالشها و مسائل از این دست را بررسی و حل میکنند.
در آمریکا چندین وزارتخانه هر کدام به شکلی روی حیاتوحش نظارت دارند و محافظت از آن به شکل تکسازمانی نیست. به عنوان یک نمونه کوچک، در منابع طبیعی ایالت یوتا که جلسات آن هر چند هفته یکبار برگزار میشود، از محیطبانان تا کارشناسان مختلف به بحث مینشینند و در جلساتی که گاهی تا ۸ ساعت به طول میانجامد، مرتب در حال تصمیمگیری و اجرا و بازنگری هستند. از تغییر در قوانین تا تصمیمات دیگر با حضور همهی مسئولان و کارشناسان انجام میشود. مدیران منطقهای یوتا در این جلسات به دقت گوش میکنند، سؤال میپرسند و اظهارنظر و تصمیمگیری نهایی را انجام میدهند. دامپزشک حیاتوحش هم بخشی از این زنجیره است. اما این تیپ از کار دامپزشکی حیاتوحش و این نوع نگاه به مدیریت و حفظ حیاتوحش را ما متاسفانه هنوز در ایران نداریم.
حکیم مهر: وضعیت ادامه تحصیل و اخذ تخصص در رشته دامپزشکی حیاتوحش چگونه است؟ در ایران که گویا این امکان وجود ندارد. علاقهمندان به این حوزه، چه باید بکنند؟
در خیلی زمانهای دور مثلا دهه ۵۰ یا ۶۰ میلادی که تخصصها در حوزه دامپزشکی به شکل امروزی نبود، بیشتر دامپزشکان عمومی وارد رشتههایی مثل بومشناسی (Ecology )، جانورشناسی یا زیستشناسی جانوری میشدند و موارد مرتبط را به این صورت میخواندند و بعد در همین مشاغل به صورت دولتی یا غیره مشغول به کار میشدند. به بیان دیگر قدیمترها در کشورهای پیشرفته دامپزشکان عمومی هم این کار را انجام میدادند.
حکیم مهر: الان چطور؟
در حال حاضر در آمریکای شمالی تخصص مشخصی برای دامپزشکی حیاتوحش آزاد (Free-Range Wildlife ) به شکل زیرمجموعه یا گرایشی از همان تخصص جانورپزشکی وجود دارد که ما در ایران نداریم. از شاخههای دیگر جانورپزشکی که در امتحان بورد ۲۰۲۱ مطرح هستند هم میتوان به طب آبزیان (از پستاندار دریایی و ماهیها تا بیمهرگان)، طب باغوحش عمومی، طب حیوانات همدم غیرمعمول (اگزاتیک) نیز اشاره کرد.
در استرالیا این تخصص به طور کلی طب حفاظت از حیاتوحش (Conservation Medicine ) نام گرفته است و چندین سال است که در این کشور این تخصص وجود دارد و البته تخصصهای مرتبط دیگری مثل سلامت پرندگان یا سلامت آبزیان هم وجود داشته است. مثلا در بهداشت و طب آبزیان، به طور اختصاصی طب آبزیان را میخوانند تا فقط روی بیماریهای آبزیان از مرجانها گرفته تا نهنگها کار کنند. در اروپا نیز تخصص جانورپزشکی توسط کالج اروپایی آن سالهاست که از دهه ۹۰ رزیدنت میگیرد و گرایش مدیریت جمعیت حیاتوحش نیز یکی از شاخههای آن است.
بد نیست اشاره کنم که طب پرندگان، طب خزندگان و دوزیستان و طب پستانداران کوچک اگزاتیک هم امروزه زیرمجموعه جانورپزشکی هستند و نه تخصص داخلی حیوانات کوچک یا تخصص طیور صنعتی.
در اروپا و آمریکای شمالی و اروپا بهجز گرایشهای مرتبط با حیاتوحش آزاد یا باغوحش، دامپزشکان میتوانند به طور تخصصی، ریدنسی طب پرندگان (Avian Medicine )، خزندگان و دوزیستان (Reptile and Amphibian Medicine )، طب پستانداران کوچک همدم (شامل خرگوش، خوکچه هندی، همستر، فرت، چین چیلا، دگو، ...) یا ترکیبی از اینها را نیز بگذارنند. حتی در آمریکا و کانادا همکاران میتوانند این تخصصها را خارج از ACZM )American College of Zoological Medicine ) در واقع در ABVP یا American Board of Veterinary Practitioners دریافت کنند و در مجموع به جز راه کلاسیک رزیدنسی، راه جایگزین نیز وجود دارد.
حکیم مهر: در ایران چه کاری میتوان کرد؟
در ایران با توجه به اینکه این رشته را نداریم، احتمالا ناچار باشیم همان راه قدیم یعنی دریافت مدارک تحصیلات تکمیلی در حوزههای مرتبط نظیر بومشناسی را طی کنیم یا اینکه باید در صدد باشیم که توجه بیشتری به این رشته نشان بدهیم.
اگر مراکز توانبخشی حیاتوحش به صورت استانی و البته با ساز و کار درست و اصولی دایر شوند، حتما میتواند بازار کار خیلی خوبی برای خود دامپزشکان و سایر رشتهها بوده و منافع بسیار زیادی برای حیاتوحش ایران داشته باشد. چون ما سالانه در تمام استانها و شهرها موارد حیاتوحش آسیبدیده فراوانی داریم که متاسفانه هزینهای از طرف دولت برای درمان آنها پرداخت نشده و باعث میشود بیشتر این بیماران با موفقیت به طبیعت برنگردند و حتی به بهانههای گوناگون توانبخشی نشوند و معدوم شوند. در واقع به خاطر نبود خواست، امکانات، بودجه مشخص و در نهایت نبود دامپزشکانی که در این زمینه به طور حرفهای فعال و متبحر باشند، این افراد از بین میروند. وقتی افراد از بین بروند، رفته رفته جمعیت هم کاهش پیدا میکند و گاهی از بین می رود.
حکیم مهر: آیا منطقی و عملی است که مثلاً دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران اقدامی در این زمینه انجام دهد و تخصص این رشته را راهاندازی کند؟
در گذشته تلاشهایی از طرف آقای دکتر رستمی انجام شده بود و ایشان سعی داشتند چنین تخصصی در ایران هم دایر شود که ستودنی است. البته ممکن است در ایران در ابتدای راه مجبور باشیم به صورت یک تخصص جامع و قدری کلیتر یعنی به شکل ادغام شده و با عنوان طب اگزوتیک و حیاتوحش آن را داشته باشیم و نه مشابه آنچه در خارج از کشور به صورت تفکیک شده وجود دارد. اما قطعا اگر این امکان فراهم شود و محتوا و مهارتهای آموزش داده شده نیز اصولی و بر مبنای نیاز کشور باشد، بسیار ارزشمند خواهد بود.
حکیم مهر: آیا نیاز به جذب اعضای هیات علمی متخصص مربوطه هم وجود دارد؟
از بابت اعضای محترم هیات علمی هم چالشهایی وجود دارد، چون ما هیچ متخصص یا همکاری که دوره کافی و نه دوره کوتاهمدت در این زمینهها دیده باشد، تا امروز در کشور نداشتیم. دورههایی هم که گذرانده شده، اغلب چند روز تا چند هفته بوده که متاسفانه کاربرد کافی را برای ما ندارد و کسی با گذراندن چنین دوره هایی یا کار پارهوقت در این حوزه، متخصص نمیشود. ما باید همکارانی را داشته باشیم که دورههای بلندمدت ترجیحا در قالب رزیدنسی ببینند و بتوانند در این زمینه فعالیت تخصصی داشته باشند. اما طول میکشد تا بخواهیم به آن نقطه برسیم. به هر حال مسیری که خود من هم طی کردم و در حال پیگیری آن هستم، به همین شکل بوده است. هدفم حتی از پیش از ورود به رشتهی دامپزشکی این بود که این کار را انجام دهم و این تخصص را دریافت کنم که بسیار مسیر پر پیچ و خم و زمانبری بوده است.
متاسفانه برای طب حیاتوحش، انجمن تخصصی هم در ایران نداریم و در حد اطلاع بنده، طبق قانون نمیتوانیم داشته باشیم، چراکه متخصص این رشته را هنوز نداریم. صرفا کمیتههایی از جمله در سازمان نظام دامپزشکی وجود داشته که به نظر میرسد در حال حاضر غیرفعال هستند. چند سال قبل پیشنهاد کمیتهای در جامعه دامپزشکان را هم دادم که ظاهرا به نتیجه نرسید.
در نتیجه فعلا فقط انجمن علمی-دانشجویی بیماریهای حیوانات خانگی غیرمعمول و حیاتوحش را از بیش از ۱۰ سال پیش در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران داریم که من هم افتخار داشتم ۴ سال دبیر این انجمن باشم. این تنها انجمن حال حاضر اختصاصی مربوط به این شاخه از دامپزشکی است. البته با تلاش دوستان، انجمنهای دیگری هم در دانشگاه اهواز و در دانشگاه زابل راهاندازی شد و خود دانشجویان پیگیری کردند و آن را شکل دادند. اما متاسفانه با فارغالتحصیل شدن آن عزیزان (خانم دکتر رکسانا سرابندی و آقای دکتر مهراد قاضی میرسعید)، این انجمنها هم دیگر به شکل سابق فعال نیستند.
حکیم مهر: نظر شما در مورد اینکه دانشجویانی را به صورت بورسیه به خارج از کشور بفرستیم تا این تخصص را گرفته و بعد بازگردند و در داخل کشور آن را راهاندازی کنند، چیست؟
اولین قدمی که در این زمینه باید پیموده شود این است که دولت تصمیم بگیرد شغلی بهعنوان دامپزشک حیاتوحش را از اساس به رسمیت بشناسد. یعنی قبول کند که چنین شغلی برای کشور ما، نه به صورت نمایشی بلکه واقعا مورد نیاز است. اگر دامپزشکان را بورسیه کنیم و به خارج بفرستیم ولی پس از بازگشت شغلی برای آنها تعریف نشده باشد، کملطفی است؛ ضمن اینکه رزیدنتهای تخصصهای بالینی حقوق دریافت میکنند و بیشتر برای تطبیق مدرک و احیانا دورههای کوتاهمدتتر یا خارج از فضای رزیدنسی، نیازمند بورسیه شدن هستند.
یعنی در عمل لازم است دامپزشکان حیاتوحش را با امکانات و درآمد کافی و در شأن یک دکتر دامپزشک و نه با پستهای پشت میزی، بلکه با پستهای اجرایی و درمانی وسیعتر به کار بگیرند و به آنها توان اجرایی داده شود تا مدیریت بیماری حیاتوحش در ایران شکل دیگری به خود بگیرد و از رکود و سکون خارج شود.
در عین حال، کار با حیاتوحش آموزش مداوم و مهارتهای مشخصی را نیاز دارد و باید فارغ از مباحث طبی، با آموزشهای کافی، از جمله در زمینه مدیریت حیاتوحش، اپیدمیولوژی، تکنیکهای کار با حیاتوحش آزاد و موارد مختلف دیگر همراه باشد. یک دامپزشک حیاتوحش باید بتواند مثل بقیه دامپزشکان در سایر شاخهها، همهی وقت خود را روی این شغل بگذارد و دغدغه مالی و موارد حاشیهای را نداشته باشد. در آن صورت خوب است که دانشکدهها یا سازمانها هم بورسیه کنند و با حمایت مناسب، افراد این مقولهها را یا به صورت دورههای جامع یاد بگیرند یا تطبیق مدرک دهند و رزیدنسی آن را بگذرانند و بتوانیم تعداد مناسبی از دامپزشکان حیاتوحش را داشته باشیم، کمااینکه موارد و کیس آن هم کم نیست.
اگر به صورت یک شغل رسمی و با چارچوب درست تعریف شود، رشتهای است که آینده خیلی خوبی دارد، اما شرایط امروز اصلا جالب نیست. مثلا فرض کنید یک دامپزشک علاقهمند در یک شهرستان بخواهد به یک پرنده شکاری که دچار شکستگی شده یا تیر خورده، به طور شایسته کمک کند، اما وقتی دستگاه رادیولوژی و امکانات اتاق عمل ساده را هم ندارد و حتی ناچار است تمام هزینه دارو و اقلام مختلف را هم خود دامپزشک از جیب تقبل کند، مسلما خروجی چنین سناریویی که متاسفانه روزانه شاهد آن هستیم، مدیریت و حفاظت اصولی از حیاتوحش ایران نخواهد بود. حتی در بهترین حالت ما در تهران هم وقتی یک پرنده شکاری یا پستاندار وحشی را درمان میکنیم، محلی برای تحویل و توانبخشی آن وجود ندارد و نمیتوان مطمئن بود حیوان در صورت تحویل و پس از زحمات و هزینههای درمان، در کارتن مقوایی یا گوشه یک اتاق تلف و یا یوتانایز نشود! حفاظت به صورت شخصی و از روی علاقه هم تاثیر کلان در کشور پهناور ایران ندارد. پس با وجود اینکه امروز هم دیر است، باید چارهای اندیشید.
در ایران بالای ۱۱۰۰ گونه مهرهدار داریم. حدود هزار گونه جانور آبزی در خلیج فارس میتوانیم نام ببریم و بیش از ۸۰۰۰ گونه گیاهی داریم. حیاتوحش ما بسیار غنی است. برای نمونه، در ایران تا امروز ۵۶۰ گونه پرندهی شناسایی شده داریم، در حالی که کل قاره اروپا حدود ۹۵۹ گونه پرنده دارد. بنابراین ما یک تنوع زیستی فوقالعاده داریم که خیلی باید به آن بها دهیم. اما با این شرایطی که پیش میرویم، صرفا شاهد نابودی آن هستیم. از طرف دیگر در حال حاضر اطلاعات کافی راجع به گونههای حیات وحش و به ویژه بیماریها یا وضعیت دقیق جمعیت آنها در ایران نداریم. پس حتما و قطعا چه در پروژهها و چه در پستهای رسمی و به صورت شغل، نیازمند وجود دامپزشکان فعال و دارای نگاه و عملکرد علمی در این زمینه هستیم.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
ممنون از شما که به حیاتوحش، این سرمایه و گنجینهی ملی و بینالمللی میپردازید. امیدوارم عرایض بنده به عنوان عضوی از جامعه دامپزشکی، تاثیری هرچند اندک داشته باشد.
امیدوارم روزی دامپزشکی حیات وحش به عنوان یک گرایش تخصصی و یا به عناون یک شغل ثابت با یا بودن وابستگی به ارگان های دولتی شکل بگیرد تا یک طبابت مستقل و جا افتاده را مثل جراحی، مامایی یا طب داخلی بین رشته های دامپزشکی برای خود داشته باشد.