کد خبر: ۶۱۶۸۹
اختصاصی حکیم مهر:
«دکتر حمیدرضا فتاحیان» می‌گوید: قلم وسطی یا قلم ۳ دست از وسط یک شکستگی داشت؛ تصور ما این بود که فقط یک شکستگی به همراه یک زخم کوچک و قابل مدیریت است اما ...
 

حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: پلنگ کمیاب ایرانی که چند روز قبل در استان هرمزگان در تله افتاده بود، علی‌رغم تلاش دامپزشک جراح در تهران اما درنهایت قطع عضو شد. ماجرا از آن جا آغاز شد که مردم محلی روز سه‌شنبه هفته گذشته از به تله افتادن پلنگ کمیاب ایرانی در منطقه سندرک میناب خبر دادند اما در کمال ناباوری تا زمان جراحی، ۶ روز زمان با ارزش از دست رفت.

دامپزشک جراح این پلنگ در تهران معتقد است که اگر زودتر برای درمان پلنگ اقدام می‌شد، حالا او دست خود را از دست نداده بود. «دکتر حمیدرضا فتاحیان» در گفتوگویی اختصاصی به حکیم مهر می‌گوید: «تصور ما این بود که فقط یک شکستگی به همراه یک زخم کوچک و قابل مدیریت است. دامپزشکی هم که در هرمزگان معاینات اولیه را انجام داده بود، فرصت نکرده بود که ناحیه را تمیز کند و عملا یک زخم را دیده و نمی‌توانسته وضعیت زخم را از داخل بررسی کند. اینجا که موها را تراشیدیم، دیدیم که پوست کاملا سیاه شده و بافت‌های داخل کف دست و سطح پالمار و... کاملا له شده بوده.»

حکیم مهر:‌ آقای دکتر، ماجرای قطع عضو این پلنگ چیست؟

این پلنگ را احتمالا روز پنجم یا ششم بعد از آسیب به ما رساندند. از حدود ۳ روز قبل از اینکه کیس به تهران بیاید، همکاران و دوستان در استان هرمزگان آن را پیدا کرده بودند که گویا به مدت ۳ روز دست او در تله گیر کرده بود. روز پنجم یا ششم با پرواز ماهان از بندرعباس به تهران آمد و بلافاصله در ساعت ۱۲ و نیم به بیمارستان منتقل شد.

در استان هرمزگان، دکتر فربد هومن برخی معاینات بالینی اولیه از جمله مایع‌درمانی، آنتی‌بیوتیک تراپی، بانداژ زخم و... را انجام داده و کیس را بهصورت کلی بررسی کرده بود. در تهران رادیوگرافی و تصویربرداری از قفسه سینه، سر، ستون مهره و اندام آسیبدیده و مقابل آن انجام شد. خوشبختانه به جز اندام آسیبدیده، هیچ اندام دیگری از جمله سر، ستون مهره، قفسه سینه و لگن درگیر نبودند. رادیوگرافی قفسه سینه هم وضعیت خوبی را نشان داد. ما هم برای اینکه وقت را تلف نکنیم، به سرعت موهای دستش را تراشیده و آن را برای جراحی اصلاح شکستگی آماده کردیم.

حکیم مهر: شکستگی کدام ناحیه بود؟

قلم وسطی یا قلم ۳ دست بود که از وسط یک شکستگی داشت. تصور ما این بود که فقط یک شکستگی به همراه یک زخم کوچک و قابل مدیریت است. دامپزشکی هم که در هرمزگان معاینات اولیه را انجام داده بود، فرصت نکرده بود که ناحیه را تمیز کند و عملا یک زخم را دیده و نمی‌توانسته وضعیت زخم را از داخل بررسی کند. اینجا که موها را تراشیدیم، دیدیم که پوست کاملا سیاه شده و بافت‌های داخل کف دست و سطح پالمار و... کاملا له شده بوده.

حکیم مهر: یعنی نکروز شده بود؟

دقیقا. استخوانی که بیرون بود سیاه شده و تصور ما این بود که در نهایت این شکستگی را تثبیت و تاندون‌هایی را که پاره شده باشد، اصلاح می‌کنیم و اگر بتوانیم روی ترمیم ثانویه، هر چند روز یک بار به دست آرام‌بخش بزنیم و بانداژ آن را عوض کنیم، شرایط خوب می‌شود. یا اینکه بعد از مدیریت زخم، آن را می‌دوزیم، اما ملاحظه کردیم که به هیچ عنوان این امکان وجود ندارد چون تمام دست له و بافت آن تخریب و نکروز شده بود. در هر صورت دستی که قرار بوده تثبیت جراحی و مدیریت زخم شود و تحت شرایط کنترل شده و مراقبت‌های ویژه بعد از جراحی برای حیوان بماند، نماند. چون بافت کلا مرده بود.

تصاویر آن را به دکتر منتظمی ارسال و به همکاران گفتیم که هر کاری هم انجام شود، این دست دیگر جواب نمی‌گیرد. بلافاصله بعد از تایید این مساله، هماهنگی کردیم و گفتم اگر قرار است این کیس زنده بماند، باید اندام او قطع شود. در ادامه در بخش جراحی مانیتور وصل شد و دستگاه بیهوشی به آن گاز داد و بیهوش شد. مجددا آمادهسازی کامل شده و موهای اضافه آن برداشته شد. در نهایت با توجه به شرایط کیس و هماهنگی‌های انجام شده، دست را به شکل روتین جراحی، قطع کردیم.

همکاران بعد از جراحی، سونوگرافی حفره شکم را انجام دادند و چون می‌خواستیم که فوت وقت نداشته باشیم، بعد از جراحی دستگاه تناسلی، کلیه و کبد را چک کردند که وضعیت آن خوب بود. در ادامه ظرف مدت ۴۰ دقیقه ریکاور شد و آن را داخل باکس گذاشتند و به پردیسان انتقال دادند که گویا دیروز به باراجین منتقل شده است.

حکیم مهر: آخرین وضعیت حیوان چگونه است؟

فیلم‌هایی که از آن بیرون آمده نشان می‌دهد که کاملا هوشیار است. راه می‌رود، زندگی می‌کند و اگرچه روی دستی که قطع شده یک مقدار سختی دارد، اما فعالیت‌هایش را انجام می‌دهد. به طور کلی قرار ما بر تثبیت جراحی بود که متاسفانه به دلیل اختلال در وضعیت عروق و اعصاب بافت‌های نرم و استخوان در آن ناحیه، دیگر حفظ آن ممکن نبود و در واقع یک کار غیرممکن بود.

حکیم مهر:‌ اگر حیوان به موقع به بیمارستان می‌رسید، آیا می‌شد برای او کاری کرد که دستش قطع نشود؟

این همان صحبتی است که خیلی از دوستان هم می‌کنند. این کیس حدود ۶ روز زمان از دست داده بود. اگر محیط‌‌بانانی که آنجا زحمت می‌کشند یا هر کس دیگری این کیس را در لحظات و دقایق و حتی ساعات اولیه در این وضعیت می‌دید، همانجا هم می‌شد با امکاناتی که وجود داشت او را نجات داد تا نیازی نباشد که به جای دیگری منتقل شود. مثلا یک تیم جراحی بدون شرایط خاص بیمارستانی به آنجا می‌رفت و کمک می‌کرد تا شاید این دست حفظ می‌شد.

متاسفانه عملا هر بافتی حتی استخوان که مشمول زمان می‌شود، به سمت از بین رفتن و سیاه شدن حرکت می‌کند. این حیوان بالای کوه بوده و گویا فاصله تا آن از آخرین جایی که امکان تردد خودرو بوده، ۲ ساعت و نیم، پیاده‌روی بوده است. اگر فرض کنید یک هلی‌کوپتر بود که آن را سریع به مراکز استان‌های اطراف می‌فرستاد، پلنگ درمان می‌شد و دست این گونه ارزشمند می‌توانست تحت شرایطی حفظ شود.

حکیم مهر: ‌آقای دکتر، این باعث افتخار است که بخش خصوصی دامپزشکی تا این اندازه پیشرفت کرده که اعتماد سازمان حفاظت محیط زیست را حتی بیشتر از مراکز دانشگاهی ما که مهد علم دامپزشکی هستند، جلب کرده است. نظر شما در این مورد چیست؟

اگر کشوری بخواهد پیشرفت کند باید اختیارات بخش دولتی به بخش خصوصی واگذار شود. این اصل در قانون اساسی هم آمده و مصوبه مجلس را هم دارد. مساله دوم این است که اگر بخش خصوصی قرار است خدماتی بدهد، آیا می‌توان از این خدمات در راستای رفع نیازهای محیط زیستی کشور استفاده کرد؟ اگر بگوییم بله یک مساله است و اگر بگوییم خیر مساله دیگر. اگر بگوییم خیر، شاید دلیل آن امکاناتی باشد که دانشگاه‌ها در طی زمان و با بودجه‌های دولتی فراهم کرده و بخش خصوصی نتواند این امکانات را در یک مرکز نگه دارد تا کیس را تحت درمان قرار دهد. در اینجا مسلما قدرت بخش دولتی بیشتر است. اما چرا بخش خصوصی نمی‌تواند این کار را انجام دهد؟ چون فراهم کردن این امکانات هزینه‌های زیادی دارد.

خوشبختانه بخش خصوصی در ارائه خدمات به حیوانات حیات وحش این توانایی را پیدا کرده که در زمان بسیار کوتاهی امکانات مورد نیاز برای انجام این خدمات را داشته باشد. امکاناتی که شاید با بودجه‌های دولتی در دانشگاه در طی سال‌های طولانی فراهم شده است. پس بخش خصوصی به بالندگی رسیده که می‌تواند در کنار مراکز دانشگاهی یا به طور مستقل به نیازهای کشور ارائه خدمات دهد. اما این مساله الزاما دلیل بر این نیست که بخش خصوصی از بخش دولتی پیشی گرفته است. بخش خصوصی هم قابلیت انجام این کار را دارد.

چرا سازمان حفاظت از محیط زیست یا عزیزانی که در سایر مراکز هستند، در بخش خصوصی کار می‌کنند؟ اولا این باعث افتخار است و نشان می‌دهد که یک ارتباط خیلی خوب برقرار شده و دوم اینکه شاید مراحل اداری و هماهنگی‌های مورد نیاز برای انجام این کار در بخش خصوصی تسهیل شده باشد. یعنی فردی که حیوانی را پیدا می‌کند که مشکلی دارد، مستقیما با مسئول بیمارستان تماس می‌گیرد و به سرعت بستری می‌شود.

شاید هم نتایج رضایت‌بخشی که از جراحی‌های قبلی به دست آمده، سازمان حفاظت از محیط زیست را مجاب کرده که به بخش خصوصی اعتماد کند. اینکه واگذاری اختیارات به بخش خصوصی صورت می‌گیرد و اینکه بخش خصوصی می‌تواند اعتمادسازی کند، دو چیز کاملا متفاوت است. شما می‌توانید اختیارات را به فرد بدهید و عملکرد این فرد به گونه‌ای نباشد که بتواند اعتماد را در سطح اجتماع ایجاد کند.

لذا در پاسخ به سوال شما باید بگوییم که ۳ فاکتور پیش آمده است؛ اول اینکه بخش خصوصی قابلیت پیدا کرده که همراستای دانشگاه‌ها پیش برود، دوم اینکه شرایط پذیرش در بخش خصوصی شاید از نظر بوروکراسی ساده‌تر باشد. سوم اینکه بخش خصوصی خودش را به مکانیسم‌هایی که باید به آن اعتماد کند، اصطلاحا ثابت کرده است و این ناشی از نتایج رضایت‌بخشی است که در بخش خصوصی اتفاق افتاده است.

نکته دیگر اینکه بخش خصوصی زمانی می‌تواند این کار را بکند که دانشجویان و فارغ‌التحصیلان نخبه دانشگاهی از امکانات بهروز موجود در دنیا استفاده کرده و تعهد و وفاداری به آرمان‌ها و اهداف کشور خود را مدنظر قرار دهند.

به جز این سه عامل، مؤلفه دیگر همکاری توأمانی است که در بخش خصوصی وجود دارد و افراد در کنار هم می‌توانند خدماتی را ارائه دهند. این مساله برای فضای بیرون از بخش خصوصی ثابت شده است. افرادی که در سازمان‌ها هستند می‌دانند که این انسجام در این افراد وجود دارد و بخش خصوصی هم با استفاده از منابع انسانی تازه فارغ‌التحصیل شده، جوان، با انگیزه، دارای تعهد و تخصص و درایت و با همکاری تیمی می‌تواند نتیجه یک کار را رضایتبخش کند. لذا بخش خصوصی آن قدر توانمندی دارد که می‌توان اختیارات را به شکل کامل از بخش دولتی به بخش خصوصی واگذار کرد.

حکیم مهر: به‌عنوان حرف آخر...

مهمترین چیزی که برای یک کشور اهمیت دارد این است که همه نیروها، همه افراد خبره و همه افراد متعهد و متخصص و با توان، برای رفع یک مساله با هم هم‌افزایی داشته باشند. وقتی قرار است یک کاری انجام شود، آن را مساله ملی و بین‌المللی و جزء افتخارات کشور بدانند. فرقی نمی‌کند این را فتاحیان انجام می‌دهد یا شخص دیگری. اگر بتوانیم با درایتی که در حکیم مهر هم وجود دارد و من واقعا از این پایگاه خبری ممنون هستم که بدون جانبداری هرآنچه حقایق مستند وجود دارد را منتشر می‌کند، این روحیه کار تیمی را اشاعه دهیم، می‌توانیم مسائل را ساده‌تر و کوتاه‌تر حل کنیم. این هماهنگی‌ها می‌تواند اتفاق بیفتد. حتی بخش‌های خصوصی می‌توانند در مراکز استان عهده‌دار این مسئولیت‌ها شوند. یعنی فاصله بین بخش خصوصی و دولت و حاکمیت باید به حداقل برسد.

از طرفی فاصله بین افراد خبره هم باید به حداقل برسد، چون هدف ما ویترین‌سازی از افراد نیست، بلکه هدف این است که خدمتی به کشور بکنیم. لذا اگر همه کنار هم باشیم، با خرد جمعی می‌توانیم مشکلات را حل کنیم. ای کاش برای حل همه مسائل کشور دست به دست هم دهیم و فارغ از مسائل جناحی و فراجناحی و با یک تفکر سازنده مسائل را روی میز بیاوریم و حل کنیم.

حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 
 
نظر شما
ادامه