وقتی گاو، نیت اطرافیانش را میفهمد!
دکتر محمد فردوسی
در یکی از روزهای پنجشنبه بعد از وقت اداری عازم منزل بودم که دامداری به من مراجعه نمود و اظهار داشت: «یکی از گاوهایم با سختزایی مواجه شده است؛ کمکم کنید». بنده در وهله اول ایشان را به بخش خصوصی راهنمایی کردم ولی ایشان میگفت به تکتک کلینیسینها زنگ زده، یکی در دسترس نبود، یکی مسافرت بود، یکی گفت تواناییاش را نداشت و...؛ بههرحال مجبور شدم به وی کمک کنم.
بعد از برداشتن لوازم شامل طناب و بتادین و قرص و دستکش راهی دامداری او شدم. وقتی به آنجا رسیدم، وارد دامداری شدم و شروع به تعویض لباس و پوشیدن لباس کار و تجهیزات نمودم و بعد سراغ دام مورد نظر رفتم. دامدار گاوی را به من نشان داد که گوشهای ایستاده بود.
در همین حین دیدم دو نفر هم وارد دامداری شدند و سراغ این گاو را میگرفتند. گفتم اینها کی هستند؟ دامدار اظها داشت که قصاباند. آنها وارد بهاربند شدند؛ من هم آنجا ایستاده بودم که ناگهان دیدم گاو حالت وحشی و تهاجمی به خودش گرفت و آمادهی پرش از نردهها شد که به آن دو نفر حمله کند! من به آنها با خنده گفتم: «گویا گاو فهمیده که شما برای ذبح آن آمدهاید و قبلش که من اینجا بودم، این حالت تهاجمی را نداشت؛ با دیدن شما این حالت را گرفته است». شاید باورتان نشود، ولی بعد دیدن این حالت به آن دو نفر گفتم: «لطفا از اینجا دور شوید تا این گاو از نردهها نپریده و به حسابمان نرسیده است؛ این گاو با این وضعیت احتیاجی به ذبح ندارد و پیشآگهی بیماری خوب است».
آنها را از آنجا دور کردم و حالت آرامش به گاو برگشت و دیگر حالت تهاجمی نداشت و نمیخواست از نردهها بپرد که من این را به دامدار گفتم، انگار گاو هم فهمیده این دو نفر برای کشتنش آمده بودند.
وقتی وضعیت آرامش حیوان را دیدم، جرأت کردم داخل بهاربند بروم؛ طناب به گردنش انداختم و او را به ستونی بستم و آماده کار شدم. این گاو در حین مهار کردن هیچ واکنش تدافعی به من نشان نداد؛ حتی روزهای بعد که برای بازدید و تسهیل خروج جفت مراجعه داشتم، هیچگونه واکنشی نداشت. این واکنش حیوان به آن دو قصاب واقعاً برای من و دامدار عجیب بود که حیوانات به کسانی که میخواهند به آنها کمک کنند، حمله نمیکنند و این موضوع را بارها و بارها بعد از سختزاییها مشاهده کردم که بعد فارغ شدن، احساس تشکر و قدردانی از چهره آنها کاملاً پدیدار بوده است.
فراخوان حکیم مهر:
ضمن تشکر از جناب دکتر فردوسی گرامی به خاطر ارسال این خاطره زیبا، به اطلاع کلیه همکاران ارجمند می رساند، حکیم مهر آمادگی دارد خاطرات شما را در حوزه دامپزشکی با نام (و یا در صورت تمایل، بدون نام) نویسنده منتشر نماید.
نحوه ارسال خاطرات:
1. بخش «تماس با ما» در بالای صفحه اصلی سایت
2. ایمیل info@hakimemehr.ir
مورد دوم هم به این ترتیب بود که زیر چشم گوساله نر بزرگی پاره شده بود و من آن را جراحی کردم. روزی که بعد از بهبودی برای برداشتن بخته رفتم و انجام دادم، آن گوساله ناگاه بعد از پایان با یک محبت خاص شروع کرد تا دست مرا لیس زد که آن ابراز محبت و تشکر باید به حساب می آمد، چون آن گوساله نر طوری بود که نزدیک شدن به آن برای ناوارد وحشتناک بود.
به هر حال من به عنوان یک دکتر دامپزشک می گویم تمام حیوانات موقعیت اطراف خود را حس می کنند، حتی اگر اغراق نباشد بیشتر از دیگران و فقط سگ نیست که محبت و رفتار قابل درک دارد و آنهایی که در مثال بی مورد گاو و گوساله را در مورد درک بد انسان گاو و گوساله را مثال می زند، هیج نمی داند از درک این حیوان.