کد خبر: ۵۱۲۲۶
تعداد نظرات: ۳ نظر
تسنیم از زبان یک دامپزشک نوشت:
«دکتر بهرنگ اکرامی» افزود: دلبر توسط «شان مک‌کویین» تحت هورمون‌تراپی‌های با دوز بالا قرار گرفته و در نتیجه به بیماری‌های رحم و تخمدان مبتلا شده، سقط جنین و عفونت مزمن رحم را تجربه کرده است...


حکیم مهر: یک دامپزشک حقایقی را از پرونده پزشکی "دلبر" فاش کرد که نشان می‌دهد حیوان نگون‌بخت سالها توسط یک دامپزشک انگلیسی تحت هورمون‌تراپی با دوز بالا قرار گرفته و پس از ابتلا به بیماری‌های متعدد حالا برای لقاح مصنوعی بازیچه جمعی دیگر از کارشناسان خارجی شده!

به گزارش حکیم مهر به نقل از تسنیم، عملیات تلقیح مصنوعی دو یوز اسیر در پارک پردیسان تهران که علی‌رغم تبلیغات رسانه‌ای گسترده، ماه گذشته با شکست مواجه شد، برگ دیگری در پرونده سوء استفاده از این دو یوز نگون‌بخت به شمار می‌رود.

دو یوزی که از زیستگاه‌هایشان جدا و برای اجرای طرح تکثیر در اسارت به پارک پردیسان تهران منتقل شده‌اند و با وجود صرف هزینه‌های قابل توجه و انعقاد قرارداد با دامپزشکی انگلیسی به نام "شان مک‌کویین" نتوانستند در محوطه محصور پارک پردیسان به طور طبیعی زادآوری داشته باشند و حالا چند ماهی است برای انجام عملیات تلقیح مصنوعی به دست جمع دیگری از کارشناسان خارجی سپرده شده‌اند.

عملیاتی که ماه گذشته با شکست مواجه شد اما آن طور که از شواهد امر هویداست مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست و ذی‌نفعان طرح تکثیر در اسارت یوز بنا نیست به این سادگی‌ها این دو یوز نگون‌بخت را به حال خود رها کنند و برای تکرار عملیات تلقیح مصنوعی، برنامه‌های جدیدی دارند.

«دکتر بهرنگ اکرامی» استادیار دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی چالوس و دامپزشک و متخصص مامایی و بیماریهای تولید مثل که سال‌هاست به عنوان یکی از معدود دامپزشکان معتمد سازمان حفاظت محیط زیست مسئولیت زنده‌گیری، درمان و رهاسازی بسیاری از گونه‌های آسیب‌دیده حیات وحش را بر عهده داشته با تنظیم گزارشی، این عملیات تلقیح مصنوعی را مورد نقد و بررسی قرار داده است.

این گزارش در کمال تاسف، برای نخستین بار حقایقی تلخ را در خصوص سرگذشت ماده یوز اسیر در پارک پردیسان تهران افشا می‌کند؛ ماده یوزی به نام "دلبر" که پس از زنده‌گیری از طبیعت و انتقال به پارک پردیسان توسط «شان مک‌کویین» تحت هورمون‌تراپی‌های با دوز بالا قرار گرفته و در نتیجه به بیماری‌های رحم و تخمدان مبتلا شده، سقط جنین و عفونت مزمن رحم را تجربه کرده و حالا تحت تلقیح مصنوعی ناموفق قرار گرفته است؛ ماده یوزی که به موش آزمایشگاهی کارشناسان داخلی و خارجی بدل شده و باز هم مورد تلقیح مصنوعی قرار خواهد گرفت!

گزارش تاسف‌باری که اکرامی در اختیار تسنیم قرار داده را در ادامه می‌خوانید:

"چندی است که درمرکز نگهداری و تکثیر و پرورش یوزپلنگ در پارک پردیسان تحت نظارت سازمان حفاظت محیط زیست، جهت بارور کردن یوزپلنگ ماده این مرکز (دلبر) عملیات لقاح مصنوعی توسط متخصصان خارجی با درخواست کارشناسان داخلی صورت پذیرفته است که پرداختن به نقاط ضعف و قوت و تجزیه و تحلیل فنی این عملیات می‌تواند به منظور گزینش پروتکل درمانی مناسب در آینده موثر باشد.

تلقیح مصنوعی تکنیکی است نه چندان جدید که به زبان ساده طی آن، گامت جنس نر (اسپرم) توسط انسان به دستگاه تناسلی جنس ماده منتقل می‌شود؛ این تکنیک به منظور ایجاد فرایند لقاح و تشکیل زایگوت یا تخم گشنیده صورت می‌‌پذیرد؛ نخستین تلقیح مصنوعی در دنیا بر روی سگ انجام گرفت که موفقیت‌آمیز بود.

اعراب هم مدعی هستند که در قرن 14 هجری تلقیح مصنوعی را روی اسب‌ها اجرا کرده‌اند؛ تحقیقات سبب شد این تکنیک  به تدریج  در گونه‌های  مختلف پله‌های ترقی را طی کند و به خصوص در زمینه تکثیر بسیاری از گونه‌های اهلی تبدیل به  تکنیکی تجاری شود؛ حیات وحش نیز از پیشرفت این تکنیک بی‌نصیب نمانده است؛ تلقیح مصنوعی در تکثیرگونه­‌های خاص مانند پاندا، شیر آفریقایی، ببر سیبری، یوز آفریقایی و برخی گونه‌های دگیر بسیار موثر واقع شده است.

گفتنی است در ایران، سابقه تلقیح مصنوعی در دام‌های اهلی به دستکم 50 سال پیش باز می‌گردد.در سال جاری هم این تکنیک برای تکثیر یوز  ایرانی در کشور به کار گرفته شده است که قبل از پرداختن به اصل موضوع به این نکته اشاره می‌شود که گربه‌سانان حیواناتی خاص در بروز رفتارهای تولید‌مثلی و زادو ولد هستند که در گونه‌های اهلی به راحتی قابل مشاهده است؛ اگرچه رفتارهای مذکور در گونه‌های حیات وحش با توجه به نوع زیستگاه و شرایط محیطی حاکم دچار تغییراتی می‌شود اما پایه و اساس آنها یکسان است؛ قلمروطلبی، تخمک‌گذاری القایی، تاثیر فرومون‌ها در  جلب جنس مخالف ، تاثیرات طول شب و روز و حتی فصل در گونه‌های اهلی و وحشی گربه‌سانان قابل مشاهده است.

جانورانی که برای اعمال روش لقاح مصنوعی انتخاب می‌شوند باید از چه شرایطی برخوردار باشند؟

1) جنس نر که  دهنده  اسپرم و در حقیقت ناقل 50 درصد ژن­ها است باید عاری از بیماریهای مقاربتی قابل انتقال از طریق منی و اسپرم بوده  و همچنین به  بلوغ  جسمی و جنسی مناسب رسیده باشد؛ در گونه‌های تحت تاثیر فصول، باید فصل مناسب در نظر گرفته شود؛ وضعیت  جسمی یا اسکور بدنی نیز از فاکتورهای مهم  است چون نشان از سلامت بدنی و تغذیه مناسب حیوان دارد. 

در حیوانی که دارای شرایط ذکر شده است در  بهترین زمان یک نمونه اسپرم‌گیری انجام شده و ضرایب استاندارد ارزیابی اسپرم‌ها مانند غلظت، تحرک، زنده‌مانی و درصد ناهنجاری‌ها مشخص شده و حیوان نر از نظر ذخیره اسپرمی مورد تایید قرار می‌گیرد که با توجه به نوع گونه، استاندارهای متفاوتی وجود دارد.

2) جنس ماده که گیرنده  اسپرم به حساب می‌آید و تولید و آزادسازی اووسیت را در  فاز تخمک‌گذاری (استروس) انجام می‌دهد، باید دارای سیکل تخمدانی منظم و سلامت  کامل لوله‌  تخم‌بر و  جداره‌های  رحم و  گردن رحم  باشد. وجود  هر گونه ناهنجاری در این اندام‌ها، روند لقاح را با شکست مواجه کرده و ضریب باروری را کاهش می‌دهد؛ این کاهش ضریب، بستگی به درصد ناهنجاری و آسیب‌های وارده  به دستگاه تناسلی دارد.

تکنیک تلقیح مصنوعی در چه مواقعی مورد استفاده قرار می‌گیرد؟

1) نر باروری داریم که به دلیل مشکلات جسمی قابلیت جفت‌گیری را از دست داده اما پتانسیل جنسی خود را حفظ کرده است.

2) فاصله میان جنس نر و ماده زیاد بوده و جابه‌جایی آنها احتمال باروری را کاهش داده و یا هزینه‌های غیر ضروری به بار می‌آورد.

3) جمعیت نرها کم بوده و با اسپرم‌گیری از یک نر مناسب می‌توان در مناطق مختلف ماده‌های زیادی را پوشش داد.

4) در گونه‌های وابسته به فصل القای فازهای فحلی در خارج فصل انجام پذیرفته و از اسپرم منجمد شده نر که پیشتر فراوری و آماده  شده  برای  بارورسازی و آبستنی خارج از فصل استفاده می‌شود.

آیا شرایط فوق درباره کوشکی و دلبر احراز شده بود؟

در حین مطالعه پرونده یوز پلنگ دلبر که مدت‌هاست در پارک پردیسان نگهداری می‌شود، مشاهده شد که این یوز ماده تحت هورمون‌تراپی‌های با دوز بالا PMSG قرار گرفته که  خاصیت القای تحریک رشد فولیکولی داشته و به منظور القای فحلی و تخمک‌گذاری خارج از فصل و  تخمک‌گذاری‌های چندتایی با توجه به هدف مورد نظر با دوز‌های متفاوت انجام شده است. این نوع درمان عوارض جانبی خاص مانند ایجاد کیست‌های تخمدانی، چسبندگی­‌های بورس تخمدان و کاهش ذخایر فولیکولی تخمدان را به همراه دارد.

استفاده از این هورمون توسط یک کارشناس خارجی، بدون نظارت دقیق دامپزشک متخصص تولید‌مثل صورت پذیرفته و در مورد دوز مورد استفاده، دفعات مصرف، زمان و پروتوکل‌های استفاده شده، ایرادات فاحش قابل مشاهده است؛ اشتباهاتی که منجر به استاتیک شدن تخمدان‌ها (عدم  وجود فرایند موج‌های رشد فولیکولی که ایجاد فاز فحلی و فولیکول گراف یا تخمک گذار) شده است.

در نتیجه این یوز ماده در فاز طلب جنس نر قرار نمی‌گیرد که این نباید به حساب ناهنجاری و عدم توانایی جفت‌گیری یوز نر (کوشکی) گذاشته شود؛‌ هر چند که کارشناسان  خارجی طی نمونه‌گیری اسپرم از کوشکی، تعداد اسپرم‌ها  را کمتر از  حد لازم برای لقاح و ضریب ناهنجاری  آنرا  بالا  ذکر کرده‌اند اما این موضوع در گربه‌سانان طبیعی بوده و در اکثر آنها قابل مشاهده است. 

نکته حائز اهمیت این است که  با توجه  دوره استروس یا فحلی چندروزه گربه‌سانان و دفعات متعدد جفت‌گیری، تعداد اسپرم‌های وارده به دستگاه تناسلی ماده افزایش می‌یابد که الیگواسپرمیا (کاهش تعداد اسپرماتوزوا) و تراتواسپرمیا (ناهنجاریها) را پوشش میدهد.

در ضمن خارهای آلت یوز پلنگ باعث تحریکات اعصاب واژینال و ایجاد تخمک‌گذاری القایی و  همزمانی آن با ورود اسپرم و  در نتیجه لقاح موفقیت آمیز می‌‌شود که این موضوع در لقاح مصنوعی در دلبر(یوز پلنگ ماده) مورد توجه قرار نگرفته است.

بهتر بود چند نوبت جمع‌آوری اسپرم قبل از انجام عملیات تلقیح، به منظور افزایش تعداد اسپرماتوزوا و ذخیره‌سازی صورت می­‌پذیرفت. در ذخیره سازی با استفاده از تکنیک انجماد از 15 تا 60 درصد با توجه به عوامل مختلف پس از ذوب اسپرم تحرک و زنده‌مانی مشاهده می‌شود.

در استفاده از تکنیک خنک‌سازی تا 75 درصد  تحرک و زنده مانی و حفظ ایجاد باروری تا 72 ساعت نگهداری در دمای 5 درجه سانتیگراد قابل کسب خواهد بود لذا به نظر می‌رسد با دو نمونه‌گیری به فاصله 48 تا 72 ساعت این روش می‌توانست حجم اسپرم‌ها را تا حد زیادی در زمان لقاح بهبود بخشد.

آزمون مشابه این روش در نگهداری  اسپرم در شیر آفریقایی، گربه جنگلی، پلنگ ایرانی و گربه خانگی توسط  فرمول جدیدی از رقیق‌کننده  آزمایش شده و نتایج  چشمگیری به دست آمد. (رساله دکتری دامپزشکی.دانشکده دامپزشکی دانشگاه ازاد اسلامی بابل 1398) 

همچنین در پرونده درمانی دلبر، سابقه سقط جنین، عفونت رحمی، دریافت آنتی بیوتیک‌های مختلف برای مدت طولانی و تبدیل عفونت  رحمی  از حاد به مزمن غیرکلاسیک دیده می‌شود؛ بافت آندومتر دارای سلول‌های ظریفی است که فرایند ترشحات پروستاگلاندین‌ها، شیر رحمی، لانه گزینی و پذیرش جفت را انجام می‌دهد؛ اگرعفونت‌ها و پاتوژن‌ها در مدت کوتاه  از محیط بیهوازی رحم  پاک شوند، خاصیت باروری و ضریب  آبستنی رحم افزایش می­‌یابد لیکن در صورت استمرار وجود پاتوژن ها واکنش‌هایی غیر برگشت (دژنراتیو) باعث تغییر ماهیت سلولی بافت­‌های آندومتر (نفوذ سلول های فیبروبلاست و کیستیک شدن غدد اندومتر) می­‌شود.

ضمنا در معاینات به عمل ­آمده از طریق اولترا سونوگرافی، فولیکول‌های مناسبی مشاهده  نشد؛ کاشت پروژسترون زیر پوست به منظور القای همزمانی و ایجاد میزان هورمون پایه برای بروز رفتار فحلی تکنیک استانداردی به حساب می‌آید لیکن پروژسترون خود عامل تضعیف‌کننده سیستم دفاعی رحم است؛ از طرف دیگر درگیری یوز ماده با آندومتریت مزمن که با واکنش‌های پاتولوژیک دیواره اندومتر (که با آزمون های بالینی مانند التراسونوگرافی و سیتولوژی واژن .. قابل شناسایی نیستند) همراه بوده موردی قابل تامل است. "

موارد فوق نشانگر آن است که دلبر از لحاظ  سلامت  تناسلی گیرنده مناسبی برای لقاح مصنوعی  نبوده است.

حالا سؤال اینجاست که چرا  در چنین شرایطی بی‌آنکه جوانب فنی بررسی شده باشد، لقاح مصنوعی سر لوحه  اقدامات در دست اجرای برای حفاظت از یوز  قرار گرفته و  همچنان تمرکز بر لقاح مصنوعی و استفاده از  متدهای پیشرفته‌تر واقع شده؟ شاید این فعالیت­های غیرفنی و نادرست راهکاری است برای پوشاندن مدیریت نامناسب و غیر علمی سالهای قبل. سال‌هایی که برای طرح تکثیر کوشکی و دلبر در اسارت سپری شد و حالا در قالب تلقیح مصنوعی ادامه پیدا کرده است.

 نظارت بر عملکرد فنی تیم‌های داخلی و خارجی  تکثیر در اسارت  یوز با کاستی‌های مشهودی همراه است؛ فقدان ارزیابی صحیح و عدم بررسی جوانب کار که از آغاز طرح تکثیر در اسارت شاهد آن هستیم با وجود عدم بهبود شرایط و عدم حصول موفقیت همچنان به قوت خود باقی است و در نتیجه روند تکثیر در اسارت یوز همچنان به بیراهه می‌رود. با توجه به آنکه  زمان زیادی  برای جبران این خسارات وجود ندارد (گرچه بعضی موارد مانند  اشتباهات مذکور در پرونده دلبر کاملا غیر قابل جبران است) هوشیاری علمی کارشناسان و عزم راسخ سازمان حفاظت محیط زیست  برای عدم تکرار این گونه عملیات‌های تبلیغاتی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و که باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد."

به گزارش تسنیم، «دلبر» ماده یوزی که در ماه‌های نخست تولد از زیستگاهش در منطقه توران استان سمنان زنده‌گیری شده و پس از مدتی روزگار گذران در محوطه‌ای فنس‌کشی‌شده، به پارک پردیسان تهران منتقل شد تا در همسایگی «کوشکی»، یوز نری که با داستانی مشابه و شبهه‌برانگیز از زیستگاهش در میاندشت خراسان شمالی جدا شده و سر از تهران درآورده بود، چرخ تکثیر یوز در اسارت را برای سازمان حفاظت محیط زیست بچرخاند!

دلبر و کوشکی که از زیستگاه‌های خود جدا شده و با هدف تولید‌مثل به تهران منتقل شده و چهار سال از عمر خود را در مرکز آلودگی هوا و هیاهوی شهر گذرانده‌اند حالا به ترتیب هشت ساله و دوازده ساله هستند؛ این دو یوز بداقبال که نتوانستند در این محوطه محصور به صورت طبیعی تولید مثل کنند، حالا مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست را در اجرای طرح لقاح مصنوعی هم ناکام گذاشته‌اند.

 


انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۲
1
4
مسئول تزریق داروهای بیهوشی به گور خر های سمنان رو کی بود ؟
حسین ترابی
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۲
0
2
گزارش کافی برای ارائه به تسنیم نیست!
ناشناس
|
Finland
|
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۳
2
1
دکتر اکرامی عزیز از همکاران بسیار علاقمند و با معلومات بسیار زیاد در زمینه حیات وحش میباشند که متاسفانه بدلایل مختلف که همگان میدانند پروژه دلبر و کوشکی کاملا اختصاصی و با اهدافی غیر از به نتیجه رسیدن کار صورت گرفته است و جای تاسف زیادی برای جامعه دامپزشکیست
نظر شما
ادامه