خاطره ای از خدمت
دکتر قهرمانی
اداره کل دامپزشکی استان آذربایجان غربی
بیش از 35 سال ارتباط با دام و دامپزشکی به عنوان یک روستایی یا دانشجو یا کارشناس یا رئیس دامپزشکی شهرستان، دارای خاطرات فراوانی است. از علاقه شدید مرحوم دکتر رفیعی استاد ممتاز دانشگاه به دانشجویان و زحمات مشارالیه در تاسیس دانشکده دامپزشکی در دانشگاه ارومیه، تا فروتنی زایدالوصف چهره ماندگار استاد محترم پاتولوژی که بی پیرایه در روی سکوی جلوی ورودی سالن کلاس های دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران به نحوی می نشست که اگر کسی از آنجا رد می شد و ایشان را نمی شناخت، گمان نمی کرد وی استاد است و بقیه دانشجو؛ یا آن استاد محترمی که می گفتند با ذره بین در تصحیح می شود از نمی شود استفاده می کند. خرزهره داخل حیاط دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و چنارهای سر به فلک کشیده دانشگاه ارومیه، همه اش خاطره است.
اینجانب در دهه هشتاد به فاصله سه سال، دو دوره، بار اول حدود چهارده سال و بار دوم حدود سه سال رئیس شبکه دامپزشکی شهرستان مهاباد در استان آذربایجانغربی بودم. در ماه اول خدمت در دور دوم، روزی دامداری از یکی از روستاهای جنوب استان که منطقه ای کوهستانی و حدفاصل شهرستان های مهاباد و سردشت واقع است، به اداره مراجعه و در مورد یک بیماری در گوسفندان که پارسال تلفات زیادی داشته و آن سال هم تلفاتش شروع شده بود، درخواست کمک نمود.
با شنیدن تعداد تلفات بالا، بلافاصله به همراه یکی از کارکنان به محل مراجعه و معاینات لازم درمانگاهی، کالبدگشایی و اخذ سابقه بیماری در دامداری دامدار مراجعه کننده و همسایگان انجام گرفت بعد از حدود هفت ساعت کار مداوم، تشخیصی عایدم نشده به شهر برگشتم، لیکن از دامدار خواهش کردم چند راس از مبتلایان و نیز تلفات احتمالی را فردای آن روز به اداره بیاورد.
شب در فکر گوسفندان دامدار بودم. فردا اولین کاری که انجام دادم، با یکی از همدوره های دانشگاهی که آن زمان مدرس دانشگاه ارومیه شده بود، تماس تلفنی گرفته و ماوقع را توضیح و درخواست کمک کردم. در این بین دامدار هم چند راس تلفات و مبتلایان را به درمانگاه اداره آورده بود. با راهنمایی های لازم آنها را به نزد آن استاد دانشگاه ارومیه فرستادم.
بعد از حدود 3-4 روز، بیماری گوسفندان تشخیص داده شده و دستورات دارویی توسط آن همکار محترم دانشگاهی داده شد. من هم یکی از همکاران محترم بخش خصوصی را مامور کردم مدت 5 روز در محل روستا اسکان یافته و دستورات دارویی را اجرا نماید. خوشبختانه بیماری کاملا معالجه گردید. دو هفته بعد دامداران روستا به افتخار دامپزشکی، اینجانب و چندین نفر از مقامات محترم شهر را برای ناهار دعوت کردند.
این خاطره من نشان می دهد که همکاری بخش اجرایی با بخش آموزشی در هر رشته ای اجتناب ناپذیر است. کاش روزی برسد منیت را به کنار و مساعدت و مشورت و همفکری را جایگزین کنیم. در حال حاضر بخش اموزشی دامپزشکی نیاز مبرم به موارد کلینیکی دام های بیمار دارد و بخش اجرایی هم نیاز مبرم به دانش روز دارد.
ضمن تشکر از جناب دکتر قهرمانی گرامی به خاطر ارسال این خاطره زیبا، به اطلاع کلیه همکاران ارجمند می رساند، حکیم مهر آمادگی دارد خاطرات شما را در حوزه دامپزشکی با نام (و یا در صورت تمایل، بدون نام) نویسنده منتشر نماید.
نحوه ارسال خاطرات:
1. بخش «تماس با ما» در بالای صفحه اصلی سایت
2. ایمیل info@hakimemehr.ir
3. ایمیل hakimemehr2013@gmail.com
جناب دکتر بزرگوار گذشت دوره آن خدمات بی ادعا الان دوره آدمهای پرحرف بی عمل است