روزنامه اطلاعات نوشت:
در آینده هنگامی که زندگی برای انسان به پایان میرسد و نسلش از میان میرود و همه آثار زندگی انسانی (خانهها، آپارتمانها، تندیسها، سازهها، مغازهها و کارخانهها) را واشها و درختان در خود دفن میکنند، تنها نشانه وجود انسان بر روی زمین، آوای طوطیان سخنگویی خواهد بود که روزی دستآموز انسانها بودهاند و با پوسیدن قفسها گریختهاند و اینک بر فراز درختان با هم به زبانهای انگلیسی، روسی، فارسی و هندی سخن میگویند و واژهها و جملاتی را که انسانها به آنها آموختهاند، تکرار میکنند؛ جوجه طوطیها نیز این زبانهای شیرین نو را از مادرانشان تقلید میکنند و بدینسان، انسانها برای همیشه محو و نابود میشوند، ولی زبانشان جاودان میماند!
اما همانگونه که پیشبینی میشود روزی رباتهای هوشمند، همسان خود را (بیدخالت انسان)، خلق کنند، شاید طوطیان نیز روزی این توانایی را بیابند که جملهای را ورای آموزههایشان با این مضمون که انسان نامهربانترین موجود کره زمین بود بسازند و بر زبان بیاورند.
سفر پرخطر جانوران کمیاب
از شنیدن نام شبکههای خوفناک مافیا در برخی از کشورها، مو بر تن آدمی راست میشود، اما، ما با درخواستهای خود، همه مافیاها از شمار، مافیای جانوران را به وجود میآوریم. خرگوش، سنگپشت، سنجاب، همستر، سوسمار، مار، میمون، شیر، طوطی در بخشبندی اگزاتیک پتها (Exotic Pets) یا «جانوران ویژه» قرار دارند.
خریدوفروش اگزاتیک پتها با درخواست فرارونده آدمهای ناآگاه، دگردیس به یک داد وستد مافیایی در جهان شده است و بر پایه آمار، قاچاق پرندگان کمیاب پس از قاچاق سلاح و موادمخدر، از سودآورترینها برای جنایتکاران است. این گونه داد وستد، در شمار سیاهترین تجارتهای زیرزمینی نیز هست، زیرا برای جنایتکاران مهم نیست که از ۱۰ هزار پرنده و جانور، فقط ۱۰۰۰ پرنده را به بازار اروپا برسانند و بقیه در راه، از تشنگی و گشنگی بمیرند، یا از بیهوایی خفه شوند و یا از سرما یخ بزنند.
جانوران و پرندگان، هزاران کیلومتر از محیطهای طبیعی دلخواه خود از استرالیا، آفریقا و برزیل دور میشوند، در راه دریا و جاده، درد توانفرسایی را تاب میآورند. قاچاقچیان که نه زیبایی میشناسند و نه مهربانی، منقار و پاهای طوطیان زنده را در لولههای پلاستکی میکنند و چسب میزنند و در چمدانها کیپ هم میچینند و شماری را نیز به همراه تخم خزندگان کمیاب، در جلیقههای ویژه جاسازی میکنند؛ جلیقههایی که در برابر دستگاههای پرتوهای «ایکس گیت» فرودگاهها، مانع به نمایش درآمدن پرندگان میشود. یا سر و پای نوزادان سنگپشتهای کمیاب را در درون لاکهاشان فرو میبرند و با چسب نواری میپوشانند؛. یا چندین خزنده را در جورابهای بلند میریزند و سفت گره میزنند که نجنبد. نوزادان مارهای «پیتون» را نیز برای فریب ماموران در جعبههای لوحفشرده دربسته میاندازند و با سلفون مارکدار، میپوشانند. در چنین بستهبندیهایی، کماند جانورانی که زنده به دست سوداگران بازار مکاره اروپا و کانادا و آمریکا و کشورهای عربی برسند.
بر پایه برآورد رئیس واحد بررسی جرایم زیستمحیطی آفریقای جنوبی، ۹۰ درصد خزندگان در سفر میمیرند و با وجود این که برخی کشورها یک سری قوانین محلی را به اجرا گذاشتهاند که از مالکیت خصوصی گونههای جانوری جلوگیری کنند، ولی نتوانستهاند چرخه قاچاق جانوران را در جهان از چرخش باز دارند.
شهر، نه زیستبوم جانوران
«حمید زادرودیی» کارشناس محیط زیست درباره قاچاق حیوانات کمیاب میگوید: سوداگران، جانوران و پرندگان هنوز زندهمانده جنگلی را از قاچاقچیان میخرند و به کارگاههای پرورش زیرزمینی میبرند تا به گفته خود، رام کنند و به نام موجودات خانگی به مردم ناآگاه بفروشند؛ که هم فریب جانوران است و هم مردم.
او میافزاید: برخی از مردم با این سخن که همسترها، جانوران بسیار آرام و بیصدایی هستند، با بردن آنها به خانههای خود به آنها آزار میرسانند و با آرامخواندن آنها، آزاردادن خود را توجیه میکنند. بیگمان چنین کاری نامش هرچه هست، جانوردوستی نیست! بنابراین، جانوران پس از فروختهشدن نیز سرنوشت خوبی نمییابند، چون خریداران زیادیخواه، نه شایستگی لازم را برای نگهداریشان دارند و نه شناخت و آمادگیاش را؛ بلکه فقط پول دارند و بدون چانهزدن، خرید میکنند و جانوران را به خانه میبرند. این جانوران در خانه یا میمیرند و یا به سبب خستهشدن صاحب خود، در محیطهای شهری غیرطبیعی رها میشوند.
زادرودی باور دارد: بسیاری از جانوران و پرندگان «آزادزیست»، به سبب وابستگیهای غذایی و آبوهوایی و زندگی گروهی در محیطهای بومی که به درازای سدهها سازگار شدهاند به محض بیرونآمدن از محل، افسردگی میگیرند و از پا در میآیند و آنها که هنوز نفسی میکشند، وارد محیطهای پر از شکنجه میشوند و سوتغذیه میگیرند. به اینها بیفزایید تنهایی، استرس و زندانهایی را که انسانها برای آنها فراهم میآورند.
ماموران کنترل جانوران در نیویورک، یک توله شیر را که از سوی یک نوجوان در زیرزمینی نگهداری میشد، از قفس نجات دادند. پاهای این بچه شیر به سبب کمبود کلسیم، شکننده شده و تغییر شکل یافته بود.این ماموران متخصص بر این باورند که بسیاری از جانوران با خوی اجتماعی خود اگر از سوی خریداران و صاحبان خود مورد توجه و نوازش قرار نگیرند، به سبب فشارهای روانی برآمده از درد تنهایی، یا به خودخوری رو میآورند و یا دقمرگ میشوند.
او معتقد است: برخی نمیدانند که شهر و حتی جنگلهای ملی، زیستبوم و کاشانه طبیعی این پرندگان و جانوران به شمار نمیرود و بسیار زود شکار میشوند؛ یا اگر زنده بمانند، به سبب ناآشنایی با تهیه غذا در محیطهای شهری، از گشنگی و تشنگی میمیرند، همچنین آنها نمیدانند به هنگام توفانهای شهری به کجا پناه ببرند.
زادرودی با اشاره به این که کسانی میکوشند با خریداری این جانوران و پرندگان، آنها را در طبیعت رها کنند، سبب مرگشان میشوند، میگوید: زیرا به جز گنجشکها و کلاغهای شهری، دیگر جانوران با زندگی در پارکها و روی درختان، سازگاری نیافتهاند و در چنین مکانهایی، سهمی از چرخه غذایی نخواهند داشت، آنها حتی نمیدانند آب را در کجا سراغ بگیرند. از دیگرسو جانوران اگزوتیک پت (ویژه) میتوانند به کودکان آسیب بزنند. بسیار رخ داده است که جانوران گربهسان به کودکان یورش بردهاند؛ یا ببری که غذایش فراموش شده بود، نوزادی را دریده و خورده است؛ یا پلنگی با گاز گرفتن، استخوان بازوی کودکی را خرد کرده است. تغییرات ژنتیک، موجب شده است که مردم به نگهداری گرگهای دو رگه نیز در خانه گرایش بیابند، غافل از آن که ممکن است خوی گرگ بر گردد و به انسان یورش ببرد، که نمونه چنین پیشامدهایی زیاد است.
اگزوتیک پتها در محیطهای زندگی طبیعی خود، هیچ بیماری و مشکلی برای انسان و دیگر جانوران به وجود نمیآورند، ولی دلیل نمیشود که بپنداریم هنگامی که ناچار از زندگی در خانه انسانها شوند، وجودشان تسریدهنده ویروس ناشناختهای نخواهد بود.
او هشدار میدهد: ریشه ۷۵ درصد بیماریهای جدید واگیردار، به جانوران تازه اهلی برمیگردد.بر پایه گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC)، انواع اگزوتیک پتها ممکن است سرایتدهنده بیماریهای ناشناخته باشند. گونهای بیماری که در سال ۲۰۰۳ میلادی دهها تن از مردم را در غرب گرفتار کرده بود، گونهای موش گامبیایی بود. گونهای ویروس(Herpes B) که اگر انسانی را گرفتار کند، تا ۷۰ درصد احتمال مرگش میرود، میتواند از طوطی بسیار زییای «ماکاگو» باشد، یا تماس انسان با خزندگان و جانوران، پایه هزاران مورد از دچار شدن به بیماری «سالمونلوز» است.
خرید جانوران؛ نه
نباید جانوران کوچک را از آزاد زیستن در دل طبیعت، راه رفتن زیر نور خورشید، بوییدن گیاه و خاک تازهباران خورده، زادآوری و غذاهای طبیعی دور کرد و در خانه و یا در آزمایشگاههای پر از بوی دارو، زندانی ساخت!
هنگامی که از «دکتر فراز کرمی» دامپزشک، خواهش میکنم، چند جمله رو به نوجوانان سخن بگوید؛ میگوید، حوصله ندارد؛ و هنگامی که سبباش را میپرسم، متوجه میشوم به دلیل مرگ یک کلاغ است: «یک کلاغ زخمی را از مرکز نگهداری از حیوانات آورده بودند، نتوانستم نجاتش بدهم و پس از یک هفته از زخم گلوله تفنگ بادی، مرد!»
– آقای دکتر، بنابراین رو به خانوادههایی که تفنگ شکاری در اختیار نوجوانان و جوانان خود قرار میدهند، چند جمله بگویید!
پاسخ میدهد:«چه فایده! مردم به اندازهای گرفتارند که وقتی برای دلسوزی برای جانوران ندارند! اعتراض هواداران حیوانات نیز راه به جایی نمیبرد و ضمانت اجرایی ندارد. گاهی خودروهایی را میبینم که با دیدن گربه یا سگی در خیابان، بیشتر گاز میدهند، زیرا بر این باورند که جایشان را تنگ کردهاند؛ غافل از آن که این انسان است که محیط طبیعی این حیوانات را اشغال کرده است و حالا این بیزبانها و بیآزارها از بیغذایی، سراغ دلوهای زباله شهرداری میروند.»
– آقای دکتر، برای نوجوانانی که جانوران را از سوداگران خریداری میکنند، پیامی ندارید؟
- چه بگویم غیر این که پرندگان و جانوران را نخرید. گول نخورید، آنها موجودات خانگی نیستند و جایشان در طبیعت و جنگل است. خانوادهها باید فرزندان خود را آگاه کنند، نه منِ پیرمرد! خانوادهها باید فرزندان خود را در انجمن حمایت از حیوانات عضو کنند و انجمن را برای خنثیکردن فعالیت قاچاقچیان یاری رسانند. با توجه به این که در دوران انفجار اطلاعات هستیم، باید آگاهی ما دوچندان و رابطه ما با جانوران تعریف شده باشد و بدانیم که حفظ زیستگاه جانوران مانند حفظ خانه ما اهمیت دارد و وجود جانوران به ما آرامش میدهد. مانند کشاورزانی که بر این باورند گنجشکها همراه یک دانه گندم، دو تا کرم آفت گیاهان را نیز میخورند. خوب است به کودکان خود بیاموزیم که گوشت گنجشک ارزش خوردن ندارد، بلکه باید زیبایی آنها را تماشا کرد و از شنیدن جیکجیکشان لذت برد. با دیدن جانوران، واکنش ما به جای دستبردن به تفنگ و یا اسلحه سرد و یا برداشتن سنگ، باید مهربانی باشد.
جهان جانور دوست و جانور آزار!
جانوردوستی از روی خرافه، بهتر از جانورآزاری به نام تمدن است. در دهلی هند(کشور تهیدستان)گاوها آزاد در کوچه و خیابان و بازار میگردند و از پیشخوان دستفروشها یا زنیبل خانمها، سبزی بر میدارند. یا میمونها با همه آزاردهندگی، هرگز از مردم کتک نمیخورند و تنها رانده میشوند!
حتی گاوهای نارس به دنیا آمده (جهشهای ژنتیکی)، مقدسترند و بسیار گرامی داشته میشوند؛ گاه که گوسالهای