کد خبر: ۲۳

دکتر حسام الدین ریاحی را به واسطه گویندگی اخبار در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خیلی ها می شناسند اما شاید کمتر کسی بداند که ابعاد دیگر فعالیتهای اجتماعی و تعلقات خاطر ایشان چیست؟! وی که سابقه تدریس دروسی چون تنظیم خانواده در دانشگاه علم و صنعت و آزاد اسلامی را در کارنامه خود دارد هم اکنون به عنوان مدرس در دانشگاه علوم پزشکی تهران به تدریس زبان تخصصی مشغول است و همچنان دغدغه همیشگی خود یعنی فرهنگ را در قالب یک ماهنامه پی می گیرد. دبیری و گویندگی اخبار پزشکی خبر 21 سیما و گویندگی اخبار علمی ، فرهنگی و هنری شبکه دو سیما هم از جمله دیگر فعالیتهای جاری وی محسوب می گردد.

به دلیل قدردانی از زحمات ایشان ، در روز خبرنگار و در آستانه روز پزشک با ایشان گفتگویی صمیمانه انجام داده ایم که مشروح آن را در این شماره ملاحظه می فرمایید :

-------------------------------------------------

- جناب آقای دکتر ریاحی ضمن تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار نشریه حکیم مهر قرار دادید و با تبریک روز خبرنگار و روز پزشک محضر جنابعالی خواهش می کنم در ابتدا قدری بیشتر خودتان را معرفی بفرمایید و ضمناً مایلم بدانم که چرا رشته پزشکی را برای تحصیل در دانشگاه انتخاب کردید؟

بسم الله الرحمن الرحیم. اولاً از لطف شما سپاسگزارم که در روز خبرنگار بنده را قابل دانستید به عنوان فردی که سوابق مختصری در کار خبرنگاری و رسانه دارد و مورد لطف و عنایت قرار دادید.

- خواهش می کنم...

دوم اینکه به عنوان پزشک هم باید بگویم که شرمنده جامعه پزشکی هستم که نتوانستم به عنوان پزشک در این جامعه فعالیت گسترده داشته باشم و این خدمتی که در رسانه به عنوان پزشک داشتم هم برای مطرح کردن مسائل مربوط به حوزه سلامت را کافی نمی دانم. اما خدا را شکر می کنم که توفیقی به ما عنایت فرموده که بتوانیم در رسانه با حوزه سلامت ارتباطی ایجاد کنیم و انشاء الله این راه را هم با علاقه و جدیت ادامه می دهیم و اگر به مطلوب هم نرسیم اما سعی می کنیم که از شرایط فعلی با کفایت‌تر و مطلوب تر شود و دغدغه های حوزه پزشکی بخصوص پزشکی اجتماعی را در رسانه که حق جامعه پزشکی است مطرح کنیم.

اما در پاسخ به سؤال شما باید عرض کنم که دوره کودکی من با بقیه نسبتاً متفاوت و خاص بوده است و به دلیل نوع کار پدرم که نظامی بود و به عنوان یک سرباز که در سنگرهای مختلف خدمت می کرد من هم مناطق مختلفی را تجربه کرده ام. در تبریز به دنیا آمده ام و قبل از اینکه زبان باز کنم و بتوانم آذری را درست یاد بگیرم به تهران آمدیم و بعد از اینکه پدرم دوره هایی را در تهران طی کرد در زمان مدرسه به جنوب کشور و استان بوشهر رفتیم. بعد از آن در شهر بهبهان در استان خوزستان مدتی را سپری کردم و از مقطع راهنمایی به بعد و این گشت و گذارهایی که دوره کودکی خوبی را برای من رقم زد و شاید ارزشمندترین خاطراتم از ایران بزرگ به آن دوران مربوط می شود به تهران برگشتیم و عملاً از راهنمایی به بعد را در تهران بودم. در دبیرستان اندیشه سابق یا شهید محمد منتظری درس خواندم در زمان کنکور که در آنزمان فضای خوبی هم داشت. خوب من قدری روحیه تنوع طلب دارم و آنزمان خیلی سخت کوش هم نبودم و شاید حضورم الآن در رسانه هم به همین سبب است. اما فضای حاکم بر مدرسه ما به من کمک کرد که در سال 66 در یک رقابت فشرده علمی در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پذیرفته شوم و لطف خدا بود که در آن شرایط قرار گرفتم. با ورود به دانشگاه ابتدا قدر رشته پزشکی را نمی دانستم! و این حقیقتی است که شاید بخاطر همین هم بعداً آنچنان که باید نتوانستم در جامعه پزشکی فعالیت مؤثری داشته باشم ولی خدا را شکر از مقطعی به بعد با توجه به روحیاتم توانستم افق هایی را در حوزه پزشکی کشف کنم که هم برای من جذاب باشد و هم بتوانم در آن زمینه منشاء اثر باشم و علاقه مندی بیشتری به این رشته تحصیلی هم پیدا کنم و این ، حوزه ادبیات مکتوب بود یعنی ترجمه و تألیف. اولین کارهای جذاب و حرفه ای خودم را هم در این زمینه در حوزه پزشکی در دوران دانشجویی شروع کردم و در ابتدا با ترجمه مقالات شروع شد و بعد وارد تحریریه مجله ای شدم به نام { شفا } که انجمن حمایت از بیماران کلیوی در دهه 70 منتشر می کرد. سال 72 رسماً با وجود اینکه آنزمان انترن بودم عضو همکاران علمی تحریریه شدم و به دلیل چند مقاله ای که کار کرده بودم و سابقه طولانی ویراستاری که داشتم به لطف دوستان وارد تحریریه شدم. از سال 74 به بعد هم که مقارن فارغ التحصیلی و خدمت سربازی ام بود توانستم اولین کتاب تألیفی‌ام را با همکاری انتشارات تیمورزاده منتشر کنم که به آزمایشهای تشخیصی پزشکی برای پزشکان عمومی اختصاص داشت و یک مرور سریع بر آزمایشات و برای دانشجویان پزشکی و پزشکان عمومی که فرصت نداشتند به طور مفصل منابع پاتولوژی را مطالعه کنند مفید بود. از اینجا مقدمه ای شکل گرفت برای اقدامات بعدی که تاکنون اگر اشتباه نکنم جمعاً حدود 10 تألیف و ترجمه در حوزه علوم پزشکی برای مخاطبان خاص یعنی پزشکان و مخاطبان عام و عموم مردم گردآوردی کردم که به لطف خداوند در مقطع پنج ساله پس از فارغ التحصیلی موفق به انجام این کار کوچک شدم. از سال 79 فعالیت ژورنالیستی ام در حوزه پزشکی و رسانه وارد مرحله جدیدی شد. مجله ای به نام { درد } بعنوان اولین مجله پزشکی برای مخاطبان عام کشور که به مردم مطالب حوزه های پزشکی را ارائه می داد و پاسخگوی سؤالاتی بود که مردم شاید نمی توانستند در مطب یا حتی بعد از خروج از مطب از پزشک معالجشان بپرسند در آن سال منتشر می شد. در آن زمان با زبانی مابین محاوره و علمی که به نام زبان علمی رسانه ای آنرا توصیف می کنیم بیماریهای مختلف را با جزئیاتی که بکار مردم می آمد منتشر می کردیم. گرچه این نشریه 4 یا 5 سال بیشتر به کار خود ادامه نداد و من هم در چند شماره ابتدایی آن همکاری می کردم اما خوشبختانه بعد از آن باعث خیر شد که این فکر به ذهن خیلی ها رسید و مجلات مختلفی در این زمینه از آن به بعد و هم اینک منتشر می شود و حتی جشنواره هایی هم اختصاصاً به این منظور برگزار می‌گردد. دو سال قبل وزارت بهداشت برای نشریات پزشکی با مخاطب عام جشنواره ای برگزار کرد که خیلی ارزشمند بود. از دوره دانشجویی به موازات این کارها با صدا و سیما همکاریهایی با گروههای مختلف در حوزه برنامه سازی داشتم ، از جمله گروه معارف اسلامی شبکه اول سیما در زمانی که صدا و سیما فقط دو شبکه داشت و جالب اینکه تأسیس شبکه سه و شبکه استانی تهران و بعد هم شبکه چهار سیما را به یاد دارم و در همین عمر کوتاه رسانه ای بنده این اتفاقات رخ داده که نشانه رشد سریع رسانه ملی است. در این سالها با گروه معارف اسلامی بیشتر و با گروه فرهنگ و ادب ارتباط کمتر و همینطور با گروه مستند و بعد پخش شبکه یک سیما و بعد از مدتی با توجه به سوابقی که در حوزه خارج از صدا و سیما بخصوص در ادبیات مکتوب پزشکی داشتم وارد حوزه خبر شدم. یعنی دقیقاً در سال 76 بعد از انجام خدمت سربازی در واحد مرکزی خبر به عنوان یک خبرنگار و سرباز سنگر اطلاع رسانی وارد این عرصه شدم. یکسال و نیم در واحد مرکزی خبر بودم و بعد در پخش اخبار سیما فعالیتم را بعنوان دبیر اخبار مکتوب پزشکی آغاز کردم و همزمان در شبکه بین المللی جام جم هم به عنوان خبرنگار کار می کردم. در این زمان بیشتر به عنوان خبرنگار میدانی کارم را انجام می دادم و از سال 78 عملاً در ستاد خبری علاوه بر کار دبیری ، نوشتن ، ترجمه و ویرایش اخبار کار اجرا را هم تست کردم. گرچه عرصه اجرا جنبه هنری دارد و من هم کلاً آدم هنری نیستم ...

- اختیار دارید ...

به هر حال لطف خدا بود و پنجره ارتباط با مردم که پنجره خیلی خوبی است اگر در رسانه در اختیار فردی قرار بگیرد اگر درست از آن استفاده کند به نظرم می تواند در مسیر رشد و کمال قدم بردارد و از این ارتباط با مردم بهترین بهره معنوی را ببرد و بر عکس هم متأسفانه آفت شهرت را هم به همراه دارد که می تواند انسان را دچار تکبر و غرور بکند که من همیشه از این مسئله می ترسیدم و همیشه با احتیاط بر روی این لبه تیز حرکت می کنم که آن آفت انشاء الله برای بنده کمتر رخ بدهد و امیدوارم که رخ نداده باشد. به هر حال از این پنجره استفاده کردم و با مردم بعنوان مخاطب عام و با همکاران خودم در جامعه پزشکی به عنوان مخاطبین خاص و علوم مرتبط پزشکی ، دندانپزشکی ، دامپزشکی و پرستاری و تمام حوزه هایی که با سلامت جامعه مرتبط هستند ارتباط برقرار کردم. ما بر اثر سوابق و تجربیاتی که در مجموعه کارهای ژورنالیستی پیدا کردیم به اتفاق بعضی از دوستان در دهه 70 واژه ای را به نام اخبار سلامت و برنامه های سلامت محور در صدا و سیما پیشنهاد نمودیم و خوشبختانه پذیرفته شد. یکی از افرادی که در این زمینه خیلی زحمت کشید آقای دکتر هومان نارنجیها بود که الآن در ستاد مبارزه با مواد مخدر مسئولیت فرهنگی دارند...

- مدیرکل امور فرهنگی ستاد مبارزه با مواد مخدر هستند...

بله ، ایشان خیلی کمک و همت کردند که تحریریه پزشکی شبکه خبر را راه اندازی کنند که شبکه خبر متاسفانه نتوانست قدر بداند آن کار را و فضا را برای دوستان پزشکی و سلامت محدودتر و کوچک تر کرد. گرچه بعداً حتی خود من هم در شبکه خبر برنامه ای تولیدی با نام گفتگوی پزشکی بین سالهای 82 تا 85 را بر عهده گرفتم پرمخاطب ترین برنامه بود... البته نه بخاطر حضور من ... بلکه قبل از این هم پرمخاطب ترین برنامه شبکه خبر که یک شبکه اطلاع رسانی است گفتگوی پزشکی بود و بعد هم دوباره ادامه یافت اما این برنامه بنا به ملاحظاتی که در آن شبکه بوده محدود شد و خوشبختانه حذف نشده و یک روز در هفته پخش می شود و هنوز هم پرمخاطب است و این از افتخارات جامعه پزشکی در رسانه است که توانسته از فضای رسانه برای انتقال پیام سلامت و تبیین نکاتی که به ارتقای فرهنگ بهداشتی مردم می انجامد استفاده کند. ببخشید که طولانی شد این قسمت ... شما اگر سؤالی دارید در خدمت هستم.

- خواهش می کنم ... گفتگوی ما در این نشریه گاهی متفاوت از قالبها و سؤالات رایج است... در ادامه اگر چنین سؤالی مطرح شد همینجا از حضورتان کسب اجازه می کنم و انشاء الله این جسارت را بر ما می بخشید.

انشاء الله که من بتوانم از عهده پاسخ بر بیایم...

- در سالهای اخیر حضور نیروهای متخصص و علمی در عرصه های مختلف صدا و سیما بویژه در حوزه خبر نمود بیشتری دارد و به نظر می رسد که سیاست سازمان صدا و سیما است. حضور پزشکان و سایر متخصصین حوزهای مرتبط علوم پزشکی را در عرصه خبر و بخصوص تهیه گزارشهای خبری و برنامه های تولیدی برای انتقال موضوعات سلامت محور به مردم را چقدر ضروری و مهم می دانید تا اینکه گزارشگر یا خبرنگاری بدون هرگونه سابقه تحصیلی در زمینه مرتبط پزشکی به انتقال مشاهدات و دریافتهای خود از جامعه پزشکی به مردم بپردازد؟

به نظر می رسد که ضرورت تأسیس رشته ای به نام ژورنالیزم پزشکی یا پزشکی و رسانه نه فقط در کشور و رسانه ملی ما بلکه در کشورهای دیگر هم احساس شده و الآن در برخی از کشورها این رشته در دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد و در بعضی از دانشگاهها هم در مقطع PhD ارائه می شود. وقتی این اتفاق می افتد به این معنا است که تولید علم در عرصه پزشکی به قدری گسترش یافته که نمی شود محدود به نشریات خاص پزشکی و دامپزشکی و غیره باشد و باید از رسانه هم برای انتشار استفاده گردد. ضمن آنکه رسانه ها بدون حضور متخصصین متأسفانه دچار اشتباهات و گاهی راهنمایی های اشتباه می شوند که جبران‌ناپذیر خواهد بود. شما به اخبار و گزارشهای خبری اشاره کردید. حتی در دو دهه گذشته زمانی که شورای سیاستگذاری سلامت و پزشکان در صدا و سیما نبودند در حوزه برنامه های تولیدی هم گهگاه اشتباهات بزرگی رخ می داد که ذکر خاطرات آنها هم عجیب است. در مقطعی در اواسط دهه 60 و شاید اوایل دهه 70 افرادی در صدا و سیما به عنوان پزشک خودشان را معرفی می کردند که اساساً هیچگونه تحصیلاتی در این زمینه در دانشگاه نداشتند و با عناوین مجعول در رشته های مختلف تخصصی به ابراز نظر می پرداختند که معروفترین آنها همان جریانات مربوط به تغذیه و آب درمانی بود که اتفاقاتی رقم زدند که عجیب بود. مثلاً راجع به استفاده از آب و آب درمانی که با راهنمایی های اشتباه و توصیه های نابجا باعث ایجاد مشکلات کلیوی در بعضی بیماران شدند!!! در واقع عملاً این اتفاقات باعث شد که مدیران سازمان به این نتیجه برسند که لازم است بر این برنامه ها نظارت خاصی صورت بگیرد تا هم زمینه انتقال اطلاعات درست بهداشتی و سلامت محور به مردم فراهم بشود و هم اینکه خدای ناکرده جان مردم تهدید نگردد. متأسفانه علیرغم توسعه خوبی که رسانه ما داشته و الآن هشت شبکه تلویزیونی در پایتخت بعلاوه شبکه های استانی داریم به نظر می رسد که با توجه به حجم تولیدات و اخبار پیش بینی شورای عالی سیاستگذاری سلامت که ده سال پیش انجام شده کافی نبوده است. ضمن آنکه به همان میزان قبلی هم روی شبکه هایی که از قبل بودند و همینطور در زمینه اخبار نتوانستند نظارت لازم را داشته باشند. این مسئله دلایل مختلفی داشته است. مثلاً عدم پویایی آن شورا یکی از این علتها است ، چون خبر پدیده لحظه ای و به روزی است و باید شورا هم در لحظه و 24 ساعته نظارت انجام دهد و از طرفی هم مجموعه های خبری که زیر نظر معاونت سیاسی کار می کنند قطعاً و طبیعتاً مقاومت نشان می دهند چون پویایی و سرعت کافی را در آن شورا نمی بینند و شورا هم نتوانسته تاکنون سازوکار مناسبی برای این مسئله تعریف کند. نظارت بر روی برنامه های تولیدی شامل مستند ، سینمایی ، طنز و غیره که با موضوعات پزشکی در ارتباطند باید انجام بشود و ضرورت آن همانطور که شما فرمودید کاملاً احساس می شود اما خلاء در این زمینه احساس می شود. خوشبختانه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در این زمینه کار خوبی را آغاز کرده و کمابیش دوستان مطلعند که رشته ژورنالیزم پزشکی در مقطع PhD با هدف اینکه سیاستگذاری و طراحی های آموزشی و پژوهشی لازم در این زمینه صورت بگیرد ارائه خواهد شد. دانشگاه علوم پزشکی شیراز هم این رشته را اخیراً در مقطع کارشناسی ارشد با هدف تربیت نیروهای زبده تولیدی - اجرایی ایجاد کرده که این مجموعه اتفاقات بسیار باعث افتخار است. بهترین حالت اینست که افراد برای خدمت در رکن چهارم دموکراسی در دنیا که همان رسانه است ابتدا در رشته تخصصی خود دانش آموخته بشوند و سپس در زمینه ژورنالیزم هم ادبیات و شیوه های مرسوم را بیاموزند.

- اولویت های شما برای روی آنتن بردن یک خبر در حوزه پزشکی چیست؟ آموزشهای عمومی ، نمایش پیشرفت های پزشکی کشور و حتی نقد و تحلیل رخدادهای پزشکی و سلامت ...

به نوعی همه محورهایی که اشاره کردید مورد نظر ما هست اما بحث نقد و تحلیل به دلیل جایگاه رسانه ملی شاید قدری کمتر نمود داشته باشد. در این حوزه زمانی وارد می شویم که بخواهیم رفتاری را اصلاح کنیم. این رفتار ممکن است مربوط به جامعه پزشکی باشد که البته خوشبختانه مثالهای آن کم است اما مصداق دارد مثل قضیه زیرمیزی که چند بار به آن پرداخته ایم یا اینکه رفتاری در بین مردم وجود داشته باشد بطور مثال عدم مراجعه به روانپزشک و روانشناس به دلیل ترس از اینکه انگ بیمار روانی به فرد بخورد. در این حوزه در قالب خبرهایی که از پژوهش ها انتخاب می کردیم یا گزارشهایی که تهیه می شد به مردم نشان می دادیم که از عدم مراجعه به روانپزشک و روانشناس ضرر می کنند و بجای ترس از برچسب هایی نظیر بیمار روانی باید به سلامت روان خودشان توجه کنند و توانستیم در این حوزه مؤثر باشیم و الآن می بینید که مردم به نسبت سالهای گذشته راحتتر به روانپزشک و روانشناس مراجعه می کنند و این برآیندی است از تلاشهای رسانه های مکتوب و رسانه ملی. در حوزه های دیگر هم نظیر ترس از واکسیناسیون و بخصوص عوارض جانبی آن که مردم از آن گهگاه ترس دارند به موقع وارد می شویم و این کار را انجام داده و می‌دهیم.

- برای تنوع در بحث قدری برگردیم به گذشته و زمان تحصیلات شما در دانشگاه ... مایلم چون این گفتگو به مناسبت روز پزشک منتشر می شود یادی بکنیم از اساتید مبرز و بزرگی که از محضر آنها آموختید و بخصوص در حوزه اخلاق پزشکی اگر نکته خاصی به ذهن شریفتان می رسد خوشحال می شوم بیان بفرمایید.

قبل از اینکه پاسخ شما را بدهم باید عرض کنم که متأسفانه در رشته پزشکی یکی از عواملی که تا حدی در کاهش علاقه مندی دانشجویان به فضای آموزشی مؤثر و هنوز هم محسوس است تعداد کمتر اساتید علاقه مند به حوزه آموزش و تحقیق نسبت به اساتید علاقه مند به حوزه طبابت می باشد. در واقع بعد از تبدیل وزارت بهداری سابق در دهه 60 به وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی و سپردن مسئولیت آموزش پزشکی با انتظاراتی به مراتب بیشتر به این وزارتخانه نتوانستیم به اندازه کافی معلم وارد این رشته کنیم. ما پزشکان خوب و زبده ای داریم و همگی در کار خودشان قابل تقدیر هستند اما ضمن احترام به دانش و تخصص و بویژه تعهدی که در پزشکان این مرز و بوم سراغ دارم باید این انتقاد را به همه دانشگاههای علوم پزشکی داشته باشم که کمتر از ده درصد اساتیدشان به واقع معلم هستند و در اصل پزشکانی هستند که در کنار طبابت دروسی را هم به دانشجویان ارائه می کنند.

اما در مورد سؤال شما ، در دوره آموزش معلمین خوبی هم داشتیم ، چون معتقدم ارزش معلمی از پزشکی اگر بیشتر نباشد کمتر هم نیست چرا که معلمی شغل انبیا است. در حوزه علوم پایه مایلم از سرکار خانم دکتر پارسای یاد کنم که ایشان انصافاً معلم تمام عیاری هستند و انسان دوست دارد که همیشه سر کلاس ایشان بنشیند.

- اگر اشتباه نکنم ایشان متخصص تغذیه هستند؟

متخصص تغذیه هستند و در حوزه بهداشت هم تحصیلات تخصصی دارند. من توفیق داشتم که درس بهداشت عمومی ، بهداشت خانواده ، تغذیه و اپیدمیولوژی را در خدمت ایشان گذراندم و انصافاً نهایت بهره را از کلاسهای ایشان به میزان ظرف وجودی خودم بردم. در حوزه بالینی باید از جناب پروفسور عزیزی استاد بنام و معلم شایسته یاد کنم. در حوزه جراحی جناب آقای دکتر دوایی استاد بنام اخلاق و استاد دیگری که من بیشتر با ایشان نزدیک بودم جناب آقای دکتر افشار بودند. آقای دکتر ابوالفضل افشار که من در دوره انترنی بیشتر خدمتشان بودم تخصص جراحی و فوق تخصص ترمیمی دارند و الآن در بیمارستان شهدا مشغول فعالیت هستند. ایشان هم به گواهی تمام کسانی که در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی درس خوانده اند جنبه معلمی بارزی دارند در عین اینکه از بهترین جراحان این کشور هستند و در دوران جنگ تحمیلی هم بارها در مأموریتهای داوطلبانه به ارائه خدمت پرداخته اند. اساتید ما همه خوب بودند و از همه تشکر می کنم و هر آنچه یاد گرفتیم از آنان بوده است. مایلم این نکته ای که در حوزه آموزش عرض کردم بیشتر لحاظ شود. اگر بقیه را هم فراموش کردم نام ببرم پیشاپیش از حضورشان عذرخواهی می کنم.

-عرض کردم که برخی از سؤالات ما از قالبهای رایج دور است ... یکی از ابهاماتی که برای مردم در مورد افرادی که مجری و گوینده هستند ایجاد می شود اینست که آنها وضع مالی خیلی خوبی دارند ، دغدغه خاصی ندارند ، همیشه همانطوری که جلوی دوربین ظاهر می شوند هستند و زندگی فوق العاده راحتی دارند و اگر خودمانی بگویم تافته های جدا بافته ای هستند و غیره ... چقدر این مسئله با واقعیت مطابقت دارد؟

اجازه می خواهم با این رباعی پاسخ بدهم که ( یکی درد و یکی درمان پسندد * یکی وصل و یکی هجران پسندد * من از درمان و درد و وصل و هجران * پسندم آنچه را جانان پسندد )

الآن دغدغه عمومی در جامعه مسئله اقتصادی است. من چنین دغدغه ای ندارم. یعنی بی پولی باعث ناراحتی من نمی شود. در بین مجریان صدا و سیما هم مثل اقشار دیگر جامعه همه نوع تیپ داریم... افرادی که دغدغه های مالی ناراحتشان می کند و هدف اصلی زندگیشان رفع این دغدغه ها است و در مقابل بعضی هم هستند که اینگونه دغدغه ها تنها بخش محدودی از زندگیشان را متأثر می سازد و مایلند که در ابعاد مختلف وجودی رشد داشته باشند و نه فقط از جنبه مالی. بنده از دسته دوم هستم و خیلی گرایش به توسعه مالی ندارم گرچه زمینه آن برای همکاران ما فراهم و مصداقهای آن هم موجود است. فردی که اعتماد مردم را در رسانه جلب کند می تواند کار اقتصادی انجام دهد و اگر با شوق و انرژی و تعهد اینکار را انجام دهد رشد می کند و اشکالی هم ندارد. اما این مسئله دغدغه من و خیلی از دوستان دیگرم به معنای پول دار شدن نیست. در حال حاضر هم یک واحد آپارتمان 88 متری دارم و تلاش می کنم که آنرا تبدیل کنم چون دو خوابه است و خداوند یک فرزند دیگری به من عنایت فرموده و می خواهم سه خوابه باشد ولی باز هم این دغدغه اصلی و اساسی نیست. اگر خدا بخواهد عطا می فرماید و اگر هم به صلاح نباشد در همان آپارتمان زندگی می کنیم و راضی هم هستیم. ماشین سواری ام هم پراید است و سعی می کنم که شکرگزار خداوند باشم و البته اینها بخشی از نعمات است و مهمترین نعمت ، سلامتی و صحت می باشد.

- افرادی که در حوزه اجرا و گویندگی فعالیت می کنند به دلیل ارتباط با مردم از طریق رسانه در غیر ساعات کاری و موظف و در مجامع مختلف هم افرادی شناخته شده و مشهور هستند. اصولاً نظر شما راجع به این شهرت چیست؟

به مسئله خوبی اشاره کردید. امیدوارم دوستان رسانه ای من بنده را ببخشند ولی یک روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که می فرماید زشتی ک

نظر شما
ادامه