کد خبر: ۱۵۱۱

حکیم مهر -  شهرام شکیبا طنزنویس سایت خبرآنلاین متنی طنز با عنوان (گفتگوی منتشر نشده با مرحوم رویانا) نوشته که به نقل از فرارو در اینجا با اندکی تصرف بازخوانی می گردد :

 

آنچه درپی می‌خوانید آخرین گفت‌وگوی مرحوم مغفور جنت‌مکان خلدآشیان آقای رویانا (نخستین گوسفند شبیه‌سازی شده خاورمیانه) با شهرام شکیبا، خبرنگار سایت «خبرآنلاین» است.

مرحوم رویانا در این گفت‌وگو اظهارنظرهایی صریح و بی‌پرده درباره مسائل جهان، منطقه، پیشرفت‌های علمی، پیامدهای شهرت، مباحث مربوط به خانواده و جریانات اخیر سیاسی کشور دارد که برای همه خوانندگان و کاربران گرامی قطعاً مفید فواید عدیده خواهد بود.

لازم به ذکر است آن عزیز علی‌رغم بیماری شدید با روی گشاده پذیرای ما بود و در آخرین ساعات از عمر نسبتاً پربرکتش با متانت و حوصله به تک‌تک سؤالات پاسخ داد. یادش گرامی و راهش پررهرو باد.

شکیبا: سلام، امیدوارم از اینکه باعث تصدیع اوقات شریف شدیم، عذرخواهی ما را پذیرا باشید.
رویانا: خواهش می‌کنم. شما می‌دانید که من همیشه به خبرنگاران علاقه داشته و دارم. شما خبرنگاران واقعاً به جامعه خدمت می‌کنید. از همه طرف هم آماج تهمت و افترا و این‌ها قرار می‌گیرید، ولی دست‌ از کارتان نمی‌کشید. این باعث افتخار است. حیف که از ما نیستید وگرنه حاضر بودم همه شهرت و ثروتم را برای شما خرج کنم و از همه ارتباطاتم کمک بگیرم تا وضعتان بهتر شود.

شکیبا: با این صحبت‌هایتان که شما هم از ما هستید.
رویانا: نه! اولاً منظورم این است که متأسفانه شما آن‌طور که باید و شاید گوسفند نیستید. ثانیاً خدا آن روز را نیاورد که من از شما باشم. ظاهراً همین میزان آرامش و آسایش را هم که داریم، می‌خواهید برباد بدهیم.

شکیبا: بگذریم، لطفاً از خودتان برایمان بگویید.
رویانا: بنده سال 85 از رحم مادری اجاره‌ای با عمل سزارین به دنیا آمدم. هرگز پدر و مادر خودم را ندیده‌ام و امیدوارم این گفت‌وگو و درج آن در رسانه‌ها باعث شود آنها را بیابم. به هر حال بنده در یک مؤسسه آزمایشگاهی چشم به جهان گشودم و عوض آغوش گرم و پرپشم پدر و مادر دائماً در آغوش آقایان و خانم‌های سفیدپوشی دست‌به‌دست شده‌ام که هیچ‌کدام خصوصیات جسمی وعاطفی خاصی که یک پدر و مادر گوسفند دارند را ندارند. برای همین عقده‌ها و گره‌های روانی زیادی برای من به‌وجود آمده که قطعاً منجر می‌شود به نویسنده شدن من.
لذا همین جا از همه جویندگان عاطفه، نویسندگان سرویس‌های حوادث و در رأس همه آنها خانم اپرا وینفری که مثل مادرم دوستش دارم، تقاضا می‌کنم زودتر خانواده‌ام را پیدا کنند.

شکیبا: شنیدیم اخیراً اعتراضاتی داشته‌اید به فرستاده شدن سه موجود زنده در فضاپیمای ایرانی به فضا.
رویانا: بله، من به شدت مشکل دارم با این ماجرا و همین جا اعلام می‌کنم که یک بوهایی از این قضیه می‌آید. یک دست‌هایی در کار است. چرا یک «مار» و یک «موش» و یک «سوسک»؟! مگر ما چهارپایان کم زحمت کشیده‌ایم؟ این‌ها کدامشان برای این کشور و اساساً بشریت کاری کرده‌اند؟ این‌ها کدامشان وفاداری‌شان را اثبات کرده‌اند؟ یک عمر است انسان‌ها هرچه می‌خورند مال ماست. کله‌وپاچه و خوش‌گوشت و خوئک و راسته و فیله و به طور کلی همه جای ما را می‌خورند. آن‌وقت این‌ها را می‌فرستند فضا. بگویم این‌ها هر کدامشان مال کجا هستند؟! مار که مال آفریقاست، موش که مال اسرائیل است، موشه‌دایانشان یادتان رفته؟ سوسک هم که تا بن شاخکش آمریکایی است. خوب است بروند مریخ با مریخی‌ها بریزند روی هم. یا فسق‌وفجور بکنند یا پناهنده بشوند آبرویمان را ببرند. آن هم کجا؟ در مریخی که دارد به قهقرا می‌رود و در آستانه فروپاشی است؟

شکیبا: شما همیشه به داشتن موضع تند و بی‌پروا در مسائل سیاسی مشهور بوده‌اید. نظرتان درباره مسائل سیاسی چیست؟
رویانا: اولاً که بنده به عنوان یک روشنفکر موظفم نسبت به آنچه پیرامونم رخ می‌دهد نظر بدهم. ثانیاً شما آمده‌اید با من مصاحبه کنید یا کار دست من بدهید؟! من گوسفندم، خر که نیستم گاوبازی دربیاورم و نظر صریح بدهم. من فقط یک تقاضا دارم و آن هم این است که به شدت برخورد قاطعانه بکنند با همه چیز.

شکیبا: اخیراً اظهاراتی درباب مدیریت مطرح شده. نظر شما در این‌باره چیست؟
رویانا: عرض کنم که من چندان از آن موقع خبر ندارم ولی شما الان وضع من یکی را ببینید. شما با تمام اعضای خانواده‌تان هم که از شام تشریف بیاورید، جا هست. بچه‌ها هم می‌توانند فوتبال بازی کنند. به این می‌گویند مدیریت. دور از جانتان خود شما هم اگر هوس جفتک‌پرانی داشته باشید، می‌توانید. این‌ها را بررسی کنید، این‌ها را بنویسید. همه چیز را درست می‌کنند عین خودش. ببینید چین دارد به کجا می‌رود. دست بردارید از این بدویت کپک‌زده تاریخی. از پیشرفت‌های علمی بگویید.

شکیبا: ظاهراً شما مطلع‌ترید. شما بفرمایید.
رویانا: نخیر، شما هم مطلعید اما متأسفانه گمان می‌کنم غرض‌ورزی‌هایتان اجازه نمی‌دهد. شما ببینید توی همین سال‌ها ما چقدر گاو و گوسفند و بز و بزغاله تولید کرده‌ایم. بنیانا، تامینا، شنگول، منگول. چرا این‌ها را نمی‌گویید؟ ما خیلی در تولید این چیزها پیشرفت کرده‌ایم. اگر بگذارند، آدم هم تولید می‌کنیم. اصلاً همین گاو و گوسفندها را آدم می‌کنیم.

شکیبا: از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید، واقعاً متشکرم.
رویانا: من هم از شما متشکرم. اگر عمری باقی بود، حتماً یک شب با خانواده از شام تشریف بیاورید.

 

نظر شما
ادامه