کد خبر: ۱۴۰۵۶
تعداد نظرات: ۱ نظر

حکیم مهر - ماده یوز با سه‌توله‌اش روانه چشمه آبی در نزدیکی شهر بافق می‌شود. هوای شهریورماه داغ یزد آب برکه‌ها را در دهان زمین خشک کرده و یوزپلنگ برخلاف عادتش مجبور است برای رفع تشنگی به روستا نزدیک شود. استقبال مردم از حیوان تشنه اما با بیل‌وکلنگ است، مادر زخمی می‌شود، دو توله درجا می‌میرند و توله سوم، این بخت را پیدا می‌کند که باقی زندگی‌اش را در قفسی در پارک پردیسان بگذراند. 19سال از این کشتار شوم می‌گذرد و چند سالی است که روز نهم شهریورماه را به همین بهانه، روز یوزپلنگ آسیایی نام‌گذاری کرده‌اند؛ موجودی که نسلش در تمام زیستگاه‌ها رو به نابودی گذاشته و تنها در بخش‌هایی از ایران است که می‌توان هنوز به وجودش امید بست. آنهایی که این روز را به نام یوزپلنگ آسیایی نام‌گذاری کرده‌اند، امیدوارند هر روز به سطح آگاهی مردم درباره حیات‌وحش و گونه‌های در حال انقراضش و به‌خصوص یوزپلنگ افزوده شود. گربه‌سانی که زیستگاه‌هایش هرروز بیشتر از قبل در خطر دست‌اندازی قرار گرفته و طعمه‌هایش روزبه‌روز کمتر و کمتر می‌شود.


علیرضا جورابچیان - مدیر پیشین پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی
واقعیت آن است که روند شتابان کاهش جمعیت یوزپلنگ در کشور هرروز پرشتاب‌تر از روز قبل است، اطمینان از کاهش جمعیت یوز چیزی نیست که نیاز به ادله فراوان داشته باشد، کافی است از هریک از محیط‌بانان زیستگاه‌های یوز بپرسید در سال‌جاری چندبار یوز دیده‌اید؟ چندبار ردپای تازه آن را یافته‌اید؟! عدم توجه به مناطق و حفاظت زیستگاه‌ها، عدم حمایت از استان‌ها و کاهش انگیزه پرسنل زیستگاه‌ها در کنار محدودیت‌های مالی همگی باعث خواهند شد تا سال‌ها تلاش تعداد زیادی از مدیران، کارشناسان و محیط‌بانان داخل زیستگاه‌ها خیلی سریع‌تر از آن چیزی که تصور می‌توان کرد، نقش بر آب شود. پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی نماد حفاظت از گونه‌ای است که سال‌ها افتخار مدیران سازمان بوده و امروزه نیز به‌طور قطع بیش از هر زمان دیگر طی ۵۰سال عمر سازمان به توجه و حمایت جدی‌تری نیاز دارد. در مورد یوزآسیایی، تمام تلاش‌ها در درجه اول باید متمرکز شود بر حفاظت از زیستگاه‌ها، افزایش محیط‌بانان این زیستگاه‌ها و کمک به فرهنگ‌سازی در مردم.


ناصر کرمی-  فعال محیط‌زیست
آخرین آمار مستند درباره تعداد قلاده‌های باقیمانده از یوزپلنگان ایران، حکایت از آن دارد که از این حیوان تنها 50قلاده در کشور باقی‌مانده است. واقعیت این است که وقتی بحث درباره بقای یک گوشتخوار بزرگ‌جثه مثل یوزپلنگ در میان باشد، تعداد 50قلاده نمی‌تواند امیدی در نجات این‌گونه زنده کند. در چنین شرایطی، ممکن است شانس و شرایط مناسب زیستگاه‌ها، به بقای یوزپلنگ ایرانی کمک کند، منتها، ما حتی چنین شرایط اولیه‌ای را هم نداریم؛ هنوز زیستگاه‌های ما به‌خوبی کنترل نمی‌شوند، روند خشکسالی، اصلی‌ترین دشمن پوشش گیاهی این مناطق است و به همین میزان، حضور طعمه در زیستگاه‌ها کاهش یافته که به کاهش تعداد یوزپلنگ‌ها خواهد انجامید. از سوی دیگر جمعیت کم‌تعداد یوزپلنگ‌ها نیز باعث می‌شود که این حیوان درون‌آمیزی کرده و ژن‌های ضعیف تقویت شوند و مدام از شانس یوزپلنگ برای بقا کم شود. در یک قرن گذشته ما شیر و ببر خود را به‌طور کامل از دست داده‌ایم و زنگ خطر نابودی یوزپلنگ نیز در حال نواخته‌شدن است. طرح‌هایی که برای حمایت از یوزپلنگ و زیستگاه‌هایش در کشور انجام می‌شود بر این اساس است که حضور انسانی، حق حیات را از دیگر حیوانات ساکن بر کره زمین نگیرد و ظلمی که انسان به طبیعت روا می‌دارد را کاهش دهد. واقعیت این است که زندگی خودخواهانه ما، باعث شده که حق همه حیوانات حیات وحش و به‌خصوص یوزپلنگ گرفته شود و از آنجا که این حیوان در راس هرم غذایی قرار دارد، در صورت نابودی‌اش، تا قاعده هرم شاهد آشفتگی خواهیم بود. در شرایط فعلی، انقراض یوز نشان‌دهنده اضمحلال طبیعت است. یوزپلنگ می‌تواند یکی از نمادهای مهم طبیعت ایران باشد و به‌عنوان برند کشور محسوب شود به همین دلیل آن را جزیی از میراث طبیعی ایران می‌دانند و چطور است که مردم از تخریب آثار میراث تاریخی مثلا تخت‌جمشید ناراحت و نگران می‌شوند، به همان اندازه نیز، مرگ یوزپلنگ و انقراض نسل آن خطرناک و ناراحت‌کننده است.

 

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
..............
|
-
|
۲۱:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۲
0
0
بسیارناراحت کننده است که در قرن 21 باید شاهدبی توجهی به گونه های درحال انقراض درکشورمان باشیم. امیدوارم مسوولین به این امرخطیرتوجه بیشتری نمایند.
نظر شما
ادامه